جستجوی پیشرفته
بازدید
30270
آخرین بروزرسانی: 1397/06/16
خلاصه پرسش
چرا خداوند درخواست ابلیس مبنی بر فرصت دادن به او تا روز قیامت را پذیرفت؟
پرسش
وقتی که ابلیس گفت: «قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنی‏ إِلى‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ»؛ چرا خداوند خواسته او را پذیرفت؟ امام علی(ع) در این‌‌باره فرمود: به خاطر سه چیز: «فَأَعْطَاهُ اللَّهُ النَّظِرَةَ اسْتِحْقَاقاً لِلسُّخْطَةِ وَ اسْتِتْمَاماً لِلْبَلِیَّةِ وَ إِنْجَازاً لِلْعِدَةِ». ترجمه و توضیح این سه جمله چیست؟
پاسخ اجمالی
ابلیس، نام جنّی است که از فرمان خداوند در سجده بر آدم(ع)، خودداری کرد. بعد از این خودداری، او دلیلی واهی برای توجیه سجده نکردن بر آدم(ع) ابراز داشته و در پی آن، مورد لعن خداوند قرار می‌گیرد. در نهایت شیطان از خداوند می‌خواهد او را تا قیامت، زنده نگه دارد: «قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنی‏ إِلى‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ»[1] و در این مدت برای نیل به هدف خود تلاش کند که قرآن این خواسته را این‌گونه نقل می‌کند: «قالَ رَبِّ بِما أَغْوَیْتَنی‏ لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ».[2] بنابر تصریح آیات قرآن خداوند این مهلت را به او می‌دهد: «قالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرینَ إِلى‏ یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ».[3]
آیات قرآن تنها به بیان همین امر بسنده کرده و به صراحت بیان نمی‌کند که چرا این مهلت به شیطان داده شده است. اما در روایات، نکاتی پیرامون این موضوع وجود دارد مانند آنچه در نهج البلاغه نقل شده است: «فَأَعْطَاهُ اللَّهُ النَّظِرَةَ اسْتِحْقَاقاً لِلسُّخْطَةِ وَ اسْتِتْمَاماً لِلْبَلِیَّةِ وَ إِنْجَازاً لِلْعِدَةِ»؛[4] خداوند هم او را براى مستحق شدنش به خشم حق، و تمام کردن آزمایش و به انجام رسیدن وعده‌اش مهلت داد، در این‌جا امام علی(ع) به سه نکته و دلیل برای این‌کار اشاره می‌کند که به ترجمه و توضیح آنها می‌پردازیم:
1. «اسْتِحْقَاقاً لِلسُّخْطَةِ»؛ کلمه «سُخطة» از ماده «سخط» به معنای غضب و خشم است[5]  و در مقابلِ معنای رضایت قرار دارد.[6] در ابتدا وقتی انسان با این عبارت مواجه می‌شود گمان می‌کند که ابلیس با مخالفتی که با خداوند کرده، مستحق غضب الهی نبوده و خداوند به او مهلت داد تا مستحق غضب الهی گردد. اما ‌چنین نیست؛ ابلیس مورد غضب و لعنت الهی قرار گرفت و به او مهلت داده شد تا گناه و اشتباه خود را بیشتر کند تا در نهایت عقوبت بیشتری ببیند.[7]
علاوه بر این خداوند در قرآن درباره ابلیس آورده: «وَ إِنَّ عَلَیْکَ اللَّعْنَةَ إِلىَ‏ یَوْمِ الدِّینِ».[8] بنابر این به او مهلت داد تا مستحق چنین لعنتی که تا قیامت است، گردد.[9]
مانند چنین مهلتی، خداوند به کفار نیز مهلت می‌دهد تا بر گناهان خود بیافزایند: «و کسانى که کافر شدند، گمان نکنند مهلتى که به آنان مى‏دهیم به سودشان خواهد بود، جز این نیست که مهلتشان مى‏دهیم تا بر گناه خود بیفزایند، و براى آنان عذابى خوار کننده است».[10]
2. «اسْتِتْمَاماً لِلْبَلِیَّةِ»؛ کلمه «بلیّة» از ابتلاء به معنای امتحان است.[11] این علت در واقع به جهت انسان‌ها بیان شده است؛ یعنی خداوند به شیطان مهلت داده تا امتحان انسان‌ها را تکمیل کند. ‏انسان‌ها علاوه بر عوامل درونی، شیطان را نیز در مقابل خود می‌بینند که وسیله امتحان الهی بوده و تلاش در گمراهی انسان می‌کند و انسان طبیعتاً با گذشت از این موانع می‌تواند به آنچه شایسته مقام او است، برسد.[12]
البته توجه به این نکته ضروری است که وسوسه شیطان برای انسان، به هیچ وجه جنبه قهری و اجبار ندارد، بلکه او تنها انسان را وسوسه می‌کند و شخص با اختیار خود آن‌را انتخاب می‌کند: «در آن هنگام که کار بندگان خاتمه پذیرد، شیطان مى‏گوید: خداوند به شما وعده درست داد و من نیز به شما وعده دادم ولى خُلف وعده کردم. من بر شما تسلطى نداشتم. فقط دعوت کردم، شما هم پذیرفتید، بنابر این مرا ملامت نکنید، بلکه خود را ملامت نمایید ...».[13]
3. «وَ إِنْجَازاً لِلْعِدَةِ»؛ از جمله تفاسیر این کلام آن است که خداوند به اقتضای عدالتش، عمل هیچ شخصی را نابود نمی‌کند؛ شیطان از جمله افرادی بود که مدت زمان طولانی، خداوند را عبادت می‌کرد. خداوند با دادن این مهلت خواسته تا عبادت طولانی او را قبل از روز قیامت به نحوی جبران کند که در آخرت جزای خیری برای او باقی نماند.[14]
البته تفاسیر دیگری نیز بر این مطلب وجود دارد که در این مختصر نیازی به بیان آنها نیست.[15]
 

[1]. حجر، 36: «گفت: پروردگارا! پس مرا تا روزى که [همگان‏] برانگیخته می‌شوند، مهلت ده».
[2]. حجر، 39 - 40: «گفت: پروردگارا! به سبب آن‌که مرا گمراه ساختى، من [هم گناهانشان را] در زمین برایشان می‌آرایم و همه را گمراه خواهم ساخت، مگر بندگان خالص تو از میان آنان را».
[3]. حجر، 37 - 38: «[خدا] گفت: تو از مهلت یافتگانى، تا روز [آن‏] وقت معین».
[4]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، خطبه اول، ص 42، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق.
[5]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 7، ص 313،‌ دار الفکر، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق.
[6]. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، محقق، مصحح، مخزومى، مهدى، سامرایى، ابراهیم، ج 4، ص 192، هجرت، قم، چاپ دوم، 1410ق.
[7]. خویى، میرزا حبیب الله‏ هاشمى، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، محقق، مصحح، میانجى، ابراهیم‏، ج 2،‌ ص 62،‌ مکتبة الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1400 ق‏.
[8]. حجر، 35: «و بی‌تردید تا روز قیامت لعنت بر تو خواهد بود».
[9]. صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج 16، ص 181، انتشارات فرهنگ اسلامی، قم، چاپ دوم، 1365ش.
[10]. آل عمران، 178: «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِین».
[11]. فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج 2،‌ ص 62، منشورات دار الرضی، قم، چاپ اول، بی‌تا.
[13]. ابراهیم، 22: «وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی‏ فَلا تَلُومُونی‏ وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ ...».
[14]. منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج ‏2، ص 63.
[15]. الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج ‏16، ص 181- 182.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها