لطفا صبرکنید
بازدید
109431
109431
آخرین بروزرسانی:
1394/08/16
کد سایت
fa63817
کد بایگانی
78322
نمایه
حقوق حیوانات و کشتن حیوانات موذی
طبقه بندی موضوعی
حدیث|دیگر موارد
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
از نگاه روایات و فقه؛ کشتن حیوانات و حشرات موذی در خانه و یا در بیابان چه حکمی دارد؟
پرسش
الف. کشتن جانوران موذی؛ مانند مورچه، سوسک، مار، عقرب، موش و گربه چه حکمی دارد؟ آیا نحوه کشتن هم فرق میکند؟ مثلاً استفاده از چسب موش برای از بین بردن موش منزل با توجه به اینکه ممکن است موش با زجر کشته شود جایز است؟ ب. آیا حدیث «اقتلوا الموذی قبل ان یؤذی» صحیح است؟
پاسخ اجمالی
یکی از دلایل خلقت جانوران، خدمترسانى و سوددهى آنان به انسانها است. اما این، بدان معنا نیست که این حیوانات پیش خداوند، هیچ ارزشی نداشته و تنها نفع و منفعت انسان ملاک است، بلکه بر عکس؛ آدمیان هم در برابر بهرهبرداری از آنها به رعایت احترام ذاتی و حق حیات آنها مکلفاند و از سوی پروردگار حقوقی بر عهده انسانها قرار گرفته و از آزار و اذیت نابجای حیوانات نیز نهی شده است.
در مورد از بین بردن حیوانات موذی باید گفت؛ کشتن حیوانات موذی، تا زمانی که ضرر به انسان میرسانند و یا احتمال ضرر رساندنشان وجود دارد؛ امری عقلایی بوده که شرع نیز بر این امر، مهر تأیید زده است. اما اگر انسان در مکانی غیر مسکونی؛ مانند کوهها و بیابانها، این حیوانات موذی را دید که در آنجا هیچ خطری برای انسان و زندگی و آرامش او نداشته و هیچ تهدیدی را متوجه او نمیکنند؛ آیا میتوان آنها را کشت؟ از روایات و عقل، چنین بر میآید که از کشتن حیوان بیآزار باید پرهیز کرد.
در مورد از بین بردن حیوانات موذی باید گفت؛ کشتن حیوانات موذی، تا زمانی که ضرر به انسان میرسانند و یا احتمال ضرر رساندنشان وجود دارد؛ امری عقلایی بوده که شرع نیز بر این امر، مهر تأیید زده است. اما اگر انسان در مکانی غیر مسکونی؛ مانند کوهها و بیابانها، این حیوانات موذی را دید که در آنجا هیچ خطری برای انسان و زندگی و آرامش او نداشته و هیچ تهدیدی را متوجه او نمیکنند؛ آیا میتوان آنها را کشت؟ از روایات و عقل، چنین بر میآید که از کشتن حیوان بیآزار باید پرهیز کرد.
پاسخ تفصیلی
1. سوددهی حیوانات به انسان
بنابر آموزههای اسلامی، یکی از دلایل خلقت جانوران، خدمترسانى و سوددهى به انسانها میباشد: «آیا ندیدهاند که ما از آنچه به قدرت خود انجام دادهایم براى آنان چهارپایانى آفریدهایم که آنان مالکشان هستند. و چهارپایان را براى آنان رام کردیم که برخى از آنها مرکبِ سوارى آنان هستند و از [گوشت] برخى از آنها میخورند».[1]
«و چهارپایان را آفرید در حالیکه در آنها، براى شما وسیله پوشش، و منافع دیگرى است و از گوشت آنها میخورید».[2]
اما این مطلب به این معنا نیست که جانوران نزد خداوند، هیچ ارزشی نداشته و تنها نفع و منفعت انسان، ملاک است. بلکه بر عکس؛ آدمیان هم در برابر بهرهبرداری از حیوانات به رعایت احترام ذاتی و حق حیات آنها - جز در موارد خاص - مکلف هستند و برای حیوانات نیز از سوی پروردگار حقوقی بر عهده انسانها گذاشته شده است.
بهعلاوه؛ باید توجه داشت؛ در برخی مواقع ارزش و اعتبار حیوانات از برخی انسانها نیز بالاتر میرود: «آیا تصور میکنى که اکثر آنان سخنان تو را میشنوند و درباره آن میاندیشند؟ [چنان نیست] آنان همانند چهارپایانى هستند، بلکه گمراهتر از آنها»،[3] و حتی گاه آتش گناه انسانها، حیوانات را نیز در بر میگیرد: «حفص بن غیاث از امام صادق(ع) نقل میکند: روزى سلیمان بن داود(ع) براى طلب باران از شهر بیرون رفت. در راه، به مورچهاى برخورد که دست به آسمان بلند کرده و میگفت: پروردگارا! ما آفریدهاى از آفریدگان تو و نیازمند روزى توییم، به خاطر گناهان انسانها ما را هلاک مفرما! سلیمان، با شنیدن این نجوا، به یاران خود گفت: برگردید که به دعاى غیر شما، خدا بر شما باران میباراند و سیرابتان میسازد».[4]
نتیجه اینکه؛ در اختیارِ انسان بودن حیوانات به این معنا نیست که ملاک، تنها منفعت انسانها است و آنان میتوانند هر نوع برخوردی را با حیوانات داشته باشند.
2. حقوق حیوانات
از سخنان پیشوایان معصوم(ع) به دست میآید که حیوانات دارای شعوری مطابق با وجود حیوانی خود بوده و دارای احساسات و عواطفاند؛[5] از اینرو حرمت دارند و باید حقوق آنها حفظ شود:
امام علی(ع) فرمود: «هرکس از شما که با حیوانی مسافرت میکند، باید پس از پیاده شدن، نخست او را علف دهد و سیراب سازد».[6] آنحضرت نقل میکند: «پیامبر(ص) وضو میگرفت که گربه تشنهای نزدش آمد. حضرتشان ظرف آب را در مقابلش گرفت و گربه از آن آب نوشید و پیامبر(ص) با باقیمانده آب وضو گرفت».[7]
امام صادق(ع) میفرماید: روزی عیسى بن مریم(ع) هنگام عبور از ساحل دریا، قرص نانى از قوت خود را در آب انداخت. یکى از حواریان به او گفت: اى روح و کلمه خدا! چرا چنین کردى؟ آن قرص نان از قوت تو بود؟ عیسى(ع) فرمود: «این کار را براى آن کردم که خوراک برخى موجودات داخل آب شود که این کار، پاداش بزرگى نزد خدا دارد».[8]
این حقوق در مورد حیوانات اهلی تأکید بیشتری دارد؛ لذا فقها به حفظ برخی از حقوق حیوانات فتوا دادهاند: «همانگونه که براى ماندگارى آدمى، هزینه کردن مال، واجب است؛ براى ماندگارى حیوان محترم نیز این کار واجب است، اگرچه حیوان از آنِ شخص دیگرى باشد…».[9]
3. نکوهش اذیت و آزار حیوانات
روایات بسیاری ناظر به آن است که اذیت و آزار بیدلیل حیوانات امری ناپسند است:
پیامبر خدا(ص): «آیا درباره این بیزبانى که خداوند در اختیارت گذاشته، از خدا نمیترسى؟! او از درد و رنجى که به وى میرسانى، نزد من شکایت کرد».[10]
فقها نیز اذیت و آزار بیدلیل حیوانات را حرام میدانند.[11]
علاوه بر این؛ حتی حیوانی که قصد استفاده حلال از او را داریم نیز نباید بیش از حد نیاز، مورد اذیت و آزار قرار گیرد:
ابن عباس نقل میکند: پیامبر خدا(ص)، به مردى که پایش را روى سینه گوسفندى گذاشته و مشغول تیزکردن کارد خود بود و گوسفند به او خیره شده بود فرمود. فرمود: «نمیتوانستى قبلاً کاردت را تیز کنى؟ نکند میخواهى جان این حیوان را دو بار بستانى؟».[12]
حال با توجه به این موارد، به اصل بحث پیرامون کشتن حیوانات میپردازیم.
کشتن حیوانات حلال گوشت و غیر موذی
کشتن حیوانات حلال گوشت برای استفاده از گوشت آنها امری شرعی است. اما کشتن بیمورد و تفریحی این حیوانات، امری ناپسند بوده[13] و روایات نیز از آن نهی کردهاند.
پیامبر خدا(ص) فرمود: «هر کس گنجشکى را بیسبب بکشد، آن گنجشک در روز قیامت، از او به درگاه خدا مینالد و میگوید: پروردگارا! این انسان، بیدلیل و بدون آنکه از گوشتم سودی ببرد مرا کشت و رهایم نکرد تا (زندگی را ادامه داده) و از حشرات زمین خودم را سیر کنم!».[14]
«هر کس گنجشکى را بدون رعایت حق آن، بکشد، خداوند متعال در روز قیامت، از او بازخواست میکند». گفته شد: حق گنجشک چیست؟ فرمود: «اینکه او را ذبح کند [و از آن استفاده نماید] نه اینکه گردنش را بکند [و آنرا حرام کرده و بیاستفاده بگذارد]».[15]
«هر حیوانى، پرنده یا غیر پرنده که به ناحق کشته شود، در روز قیامت از قاتل خود، شکایت خواهد کرد».[16]
براساس همین روایات و حکم عقل؛ فقها نیز به حرمت شکار تفریحی فتوا دادهاند.[17]
کشتن حیوانات موذی
کشتن آن دسته از حیوانات موذی که به سلامت و آرامش انسان آسیب میرسانند، و یا سلامت انسان را تهدید میکنند، مورد پذیرش تمام عقلای عالم بوده و شرع نیز آنرا ممنوع اعلام نکرده است.
ابن عباس میگوید: «پیامبر(ص) از کشتن هر جاندارى نهى فرمود، مگر حیوانى که آزار [و آسیب] برساند».[18]
از امام موسی بن جعفر(ع) در مورد کشتن مورچه سؤال شد؛ ایشان فرمودند: «مورچه را نکشید، مگر اینکه موجب اذیت و آزار شما گردد».[19]
البته برخی روایات، کشتن حیوانات موذی - حتی در صورتی که فعلاً آزاری به انسان نرسانند - را مجاز دانستهاند: «کشتن مورچه؛ چه اذیت کند و چه اذیت نکند؛ اشکال ندارد».[20]
در جمعبندی چنین روایتی با روایات گذشته باید گفت، با فرض پذیرش این روایت، این جواز مخصوص به مواردی است که گرچه این حیوانات موذی فعلاً موجب آزار و اذیت نیستند، اما در صورتی که آنان را ازبین نبریم، در آینده با تولید نسل موجبات آزار انسان را فراهم خواهند کرد و مجاز دانستن کشتن این دسته از حیوانات به دلیل نوعی پیشگیری اولیه است.
در ادامه، این پرسش به وجود میآید که توصیههای یاد شده، مخصوص مناطق مسکونی است، یا آنکه اگر انسان در مکانی غیر مسکونی؛ مانند کوهها و بیابانها، این حیوانات موذی را دید، در آنجا نیز میتواند آنها را نابود کند؟!
عقل به کمک روایات حکم میکند؛ از کشتن حیواناتی که نه فعلاً آزار میرساند و نه آنکه در آینده امکان آزاررسانی آنها وجود دارد، باید پرهیز کرد:
شخصى از امام کاظم(ع) درباره کشتن مار و معنای سخن پیامبر(ص) پرسید - «کسى که مار را به دلیل هراس از پیامدهای آن رها ساخته و او را نکشد، از من نیست»- امام(ع) در جواب فرمودند: «[همینگونه است] پیامبر خدا(ص) فرمود: آنکه مار را تنها به دلیل (اعتقاد خرافی ناشی از) هراس از پیامدهای بعدی نکشد از من نیست، ولى رها کردن مارى که تو را تعقیب نکرده و تهدیدت نمیکند، اشکالى ندارد(و منافی با سخن پیامبر ص نیست)».[21]
به عبارتی، سخن پیامبر(ص) ناظر به مبارزه با عقیدهای خرافی است که بر اساس آن حتی اگر ماری به انسان حمله کند، کشتن او پیامدهای خطرناکی را برای قاتل به دنبال خواهد داشت! اما ماری که عرفاً تهدیدی برای حال و آینده انسان نیست، رهاکردنش ایرادی نداشته بلکه پسندیده است.
بنابر آموزههای اسلامی، یکی از دلایل خلقت جانوران، خدمترسانى و سوددهى به انسانها میباشد: «آیا ندیدهاند که ما از آنچه به قدرت خود انجام دادهایم براى آنان چهارپایانى آفریدهایم که آنان مالکشان هستند. و چهارپایان را براى آنان رام کردیم که برخى از آنها مرکبِ سوارى آنان هستند و از [گوشت] برخى از آنها میخورند».[1]
«و چهارپایان را آفرید در حالیکه در آنها، براى شما وسیله پوشش، و منافع دیگرى است و از گوشت آنها میخورید».[2]
اما این مطلب به این معنا نیست که جانوران نزد خداوند، هیچ ارزشی نداشته و تنها نفع و منفعت انسان، ملاک است. بلکه بر عکس؛ آدمیان هم در برابر بهرهبرداری از حیوانات به رعایت احترام ذاتی و حق حیات آنها - جز در موارد خاص - مکلف هستند و برای حیوانات نیز از سوی پروردگار حقوقی بر عهده انسانها گذاشته شده است.
بهعلاوه؛ باید توجه داشت؛ در برخی مواقع ارزش و اعتبار حیوانات از برخی انسانها نیز بالاتر میرود: «آیا تصور میکنى که اکثر آنان سخنان تو را میشنوند و درباره آن میاندیشند؟ [چنان نیست] آنان همانند چهارپایانى هستند، بلکه گمراهتر از آنها»،[3] و حتی گاه آتش گناه انسانها، حیوانات را نیز در بر میگیرد: «حفص بن غیاث از امام صادق(ع) نقل میکند: روزى سلیمان بن داود(ع) براى طلب باران از شهر بیرون رفت. در راه، به مورچهاى برخورد که دست به آسمان بلند کرده و میگفت: پروردگارا! ما آفریدهاى از آفریدگان تو و نیازمند روزى توییم، به خاطر گناهان انسانها ما را هلاک مفرما! سلیمان، با شنیدن این نجوا، به یاران خود گفت: برگردید که به دعاى غیر شما، خدا بر شما باران میباراند و سیرابتان میسازد».[4]
نتیجه اینکه؛ در اختیارِ انسان بودن حیوانات به این معنا نیست که ملاک، تنها منفعت انسانها است و آنان میتوانند هر نوع برخوردی را با حیوانات داشته باشند.
2. حقوق حیوانات
از سخنان پیشوایان معصوم(ع) به دست میآید که حیوانات دارای شعوری مطابق با وجود حیوانی خود بوده و دارای احساسات و عواطفاند؛[5] از اینرو حرمت دارند و باید حقوق آنها حفظ شود:
امام علی(ع) فرمود: «هرکس از شما که با حیوانی مسافرت میکند، باید پس از پیاده شدن، نخست او را علف دهد و سیراب سازد».[6] آنحضرت نقل میکند: «پیامبر(ص) وضو میگرفت که گربه تشنهای نزدش آمد. حضرتشان ظرف آب را در مقابلش گرفت و گربه از آن آب نوشید و پیامبر(ص) با باقیمانده آب وضو گرفت».[7]
امام صادق(ع) میفرماید: روزی عیسى بن مریم(ع) هنگام عبور از ساحل دریا، قرص نانى از قوت خود را در آب انداخت. یکى از حواریان به او گفت: اى روح و کلمه خدا! چرا چنین کردى؟ آن قرص نان از قوت تو بود؟ عیسى(ع) فرمود: «این کار را براى آن کردم که خوراک برخى موجودات داخل آب شود که این کار، پاداش بزرگى نزد خدا دارد».[8]
این حقوق در مورد حیوانات اهلی تأکید بیشتری دارد؛ لذا فقها به حفظ برخی از حقوق حیوانات فتوا دادهاند: «همانگونه که براى ماندگارى آدمى، هزینه کردن مال، واجب است؛ براى ماندگارى حیوان محترم نیز این کار واجب است، اگرچه حیوان از آنِ شخص دیگرى باشد…».[9]
3. نکوهش اذیت و آزار حیوانات
روایات بسیاری ناظر به آن است که اذیت و آزار بیدلیل حیوانات امری ناپسند است:
پیامبر خدا(ص): «آیا درباره این بیزبانى که خداوند در اختیارت گذاشته، از خدا نمیترسى؟! او از درد و رنجى که به وى میرسانى، نزد من شکایت کرد».[10]
فقها نیز اذیت و آزار بیدلیل حیوانات را حرام میدانند.[11]
علاوه بر این؛ حتی حیوانی که قصد استفاده حلال از او را داریم نیز نباید بیش از حد نیاز، مورد اذیت و آزار قرار گیرد:
ابن عباس نقل میکند: پیامبر خدا(ص)، به مردى که پایش را روى سینه گوسفندى گذاشته و مشغول تیزکردن کارد خود بود و گوسفند به او خیره شده بود فرمود. فرمود: «نمیتوانستى قبلاً کاردت را تیز کنى؟ نکند میخواهى جان این حیوان را دو بار بستانى؟».[12]
حال با توجه به این موارد، به اصل بحث پیرامون کشتن حیوانات میپردازیم.
کشتن حیوانات حلال گوشت و غیر موذی
کشتن حیوانات حلال گوشت برای استفاده از گوشت آنها امری شرعی است. اما کشتن بیمورد و تفریحی این حیوانات، امری ناپسند بوده[13] و روایات نیز از آن نهی کردهاند.
پیامبر خدا(ص) فرمود: «هر کس گنجشکى را بیسبب بکشد، آن گنجشک در روز قیامت، از او به درگاه خدا مینالد و میگوید: پروردگارا! این انسان، بیدلیل و بدون آنکه از گوشتم سودی ببرد مرا کشت و رهایم نکرد تا (زندگی را ادامه داده) و از حشرات زمین خودم را سیر کنم!».[14]
«هر کس گنجشکى را بدون رعایت حق آن، بکشد، خداوند متعال در روز قیامت، از او بازخواست میکند». گفته شد: حق گنجشک چیست؟ فرمود: «اینکه او را ذبح کند [و از آن استفاده نماید] نه اینکه گردنش را بکند [و آنرا حرام کرده و بیاستفاده بگذارد]».[15]
«هر حیوانى، پرنده یا غیر پرنده که به ناحق کشته شود، در روز قیامت از قاتل خود، شکایت خواهد کرد».[16]
براساس همین روایات و حکم عقل؛ فقها نیز به حرمت شکار تفریحی فتوا دادهاند.[17]
کشتن حیوانات موذی
کشتن آن دسته از حیوانات موذی که به سلامت و آرامش انسان آسیب میرسانند، و یا سلامت انسان را تهدید میکنند، مورد پذیرش تمام عقلای عالم بوده و شرع نیز آنرا ممنوع اعلام نکرده است.
ابن عباس میگوید: «پیامبر(ص) از کشتن هر جاندارى نهى فرمود، مگر حیوانى که آزار [و آسیب] برساند».[18]
از امام موسی بن جعفر(ع) در مورد کشتن مورچه سؤال شد؛ ایشان فرمودند: «مورچه را نکشید، مگر اینکه موجب اذیت و آزار شما گردد».[19]
البته برخی روایات، کشتن حیوانات موذی - حتی در صورتی که فعلاً آزاری به انسان نرسانند - را مجاز دانستهاند: «کشتن مورچه؛ چه اذیت کند و چه اذیت نکند؛ اشکال ندارد».[20]
در جمعبندی چنین روایتی با روایات گذشته باید گفت، با فرض پذیرش این روایت، این جواز مخصوص به مواردی است که گرچه این حیوانات موذی فعلاً موجب آزار و اذیت نیستند، اما در صورتی که آنان را ازبین نبریم، در آینده با تولید نسل موجبات آزار انسان را فراهم خواهند کرد و مجاز دانستن کشتن این دسته از حیوانات به دلیل نوعی پیشگیری اولیه است.
در ادامه، این پرسش به وجود میآید که توصیههای یاد شده، مخصوص مناطق مسکونی است، یا آنکه اگر انسان در مکانی غیر مسکونی؛ مانند کوهها و بیابانها، این حیوانات موذی را دید، در آنجا نیز میتواند آنها را نابود کند؟!
عقل به کمک روایات حکم میکند؛ از کشتن حیواناتی که نه فعلاً آزار میرساند و نه آنکه در آینده امکان آزاررسانی آنها وجود دارد، باید پرهیز کرد:
شخصى از امام کاظم(ع) درباره کشتن مار و معنای سخن پیامبر(ص) پرسید - «کسى که مار را به دلیل هراس از پیامدهای آن رها ساخته و او را نکشد، از من نیست»- امام(ع) در جواب فرمودند: «[همینگونه است] پیامبر خدا(ص) فرمود: آنکه مار را تنها به دلیل (اعتقاد خرافی ناشی از) هراس از پیامدهای بعدی نکشد از من نیست، ولى رها کردن مارى که تو را تعقیب نکرده و تهدیدت نمیکند، اشکالى ندارد(و منافی با سخن پیامبر ص نیست)».[21]
به عبارتی، سخن پیامبر(ص) ناظر به مبارزه با عقیدهای خرافی است که بر اساس آن حتی اگر ماری به انسان حمله کند، کشتن او پیامدهای خطرناکی را برای قاتل به دنبال خواهد داشت! اما ماری که عرفاً تهدیدی برای حال و آینده انسان نیست، رهاکردنش ایرادی نداشته بلکه پسندیده است.
[1]. یس، 71 - 72.
[2]. نحل، 5.
[3]. فرقان، 44.
[4]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 524، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.
[6]. برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین، ج 2، ص 361، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق.
[7]. کوفی، محمد بن محمد اشعث، الجعفریات (الأشعثیات)، ص 13، تهران، مکتبة نینوی الحدیثة، چاپ اول، بیتا؛ راوندی کاشانی، فضل الله بن علی، النوادر، محقق، مصحح، صادقی اردستانی، احمد، ص 39، قم، دارالکتاب، چاپ اول، بیتا.
[8]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 4، ص 9، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، محقق، مصحح، موسوی خرسان، حسن، ج 4، ص 105، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[9]. شهید ثانى، زین الدین بن على، مسالک الأفهام إلى تنقیح شرائع الإسلام، ج 12، ص 120، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1413ق.
[10]. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله (ابن البیع)، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق: عطا، مصطفی عبدالقادر، ج 2، ص 109، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1411ق.
[12]. أبوالقاسم طبرانی، سلیمان بن أحمد لخمی شامی، المعجم الکبیر، محقق، سلفی، حمدی بن عبدالمجید، ج 11، ص 332، قاهره، مکتبة ابن تیمیة، چاپ دوم، بیتا.
[13]. ر. ک: 29219؛ خراب کردن لانه مورچه.
[14]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 61، ص 4، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[15]. شیبانی، أحمد بن محمد بن حنبل، مسند احمد، تحقیق، الأرنؤوط، شعیب، مرشد، عادل و دیگران، اشراف، ترکی، عبدالله بن عبد المحسن، ج 11، ص 110، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق.
[16]. متقی هندی، علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، محقق، بکری حیانی، صفوة السقا، ج 15، ص 37، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ پنجم، 1401ق.
[18]. کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، ج 15، ص 39.
[19]. عریضی، علی بن جعفر، مسائل علی بن جعفر و مستدرکاتها، ص 157، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[20]. ابن ادریس حلّی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ج 3، ص 563، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1410ق.
[21]. شیخ صدوق، معانی الاخبار، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 173، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1403ق.
نظرات