لطفا صبرکنید
بازدید
39355
39355
آخرین بروزرسانی:
1394/08/20
کد سایت
tr21970
کد بایگانی
33408
نمایه
بررسی سند و متن دعای عهد
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث|گوناگون
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
آیا دعای عهد، از لحاظ سند و متن قابل تأیید است؟
پرسش
آیا میتوانید در رابطه با دعای عهدی که از امام صادق(ع) روایت شده است، معلوماتی در اختیار ما قرار دهید؟
پاسخ اجمالی
یکی از دعاهایی که در عصر غیبت خوانده میشود و دارای مضامین بلندی است، دعای عهد است. این دعا را علامه مجلسی(ره) در سه بخش از «بحار الأنوار» آورده است که در دو بخش برای آن سند ذکر کرده است.
اگرچه بیشتر راویان دعای عهد، از بزرگان و فقهای شیعه هستند، ولی در بین آنان کسانی هم وجود دارند که وضعیت روشنی ندارند، ولی چون اولاً: این دعا توسط عالمان بزرگی همچون سید بن طاوس(ره) در کتاب «مصباح الزائر» و کفعمی(ره) در «مصباح» و سپس توسط علامه مجلسی نقل شده است، نشان از اعتماد آنان به دعای عهد دارد. ثانیاً: مضامین این دعا در ادعیه دیگر مورد تأیید قرار گرفته است؛ لذا میتوان دعای عهد را خواند و انشاء الله مورد اجر و ثواب الهی است.
اگرچه بیشتر راویان دعای عهد، از بزرگان و فقهای شیعه هستند، ولی در بین آنان کسانی هم وجود دارند که وضعیت روشنی ندارند، ولی چون اولاً: این دعا توسط عالمان بزرگی همچون سید بن طاوس(ره) در کتاب «مصباح الزائر» و کفعمی(ره) در «مصباح» و سپس توسط علامه مجلسی نقل شده است، نشان از اعتماد آنان به دعای عهد دارد. ثانیاً: مضامین این دعا در ادعیه دیگر مورد تأیید قرار گرفته است؛ لذا میتوان دعای عهد را خواند و انشاء الله مورد اجر و ثواب الهی است.
پاسخ تفصیلی
دعای مشهور به «دعای عهد» را علامه مجلسی(ره) در سه جای «بحار الأنوار»، از منابع مختلفی نقل کرده است که در برخی از کلمات دعا نیز اختلاف بسیار اندکی وجود دارد. مجلسی ابتدا این دعا را در باب رجعت[1] و از کتاب «مصباح الزائر و جناح المسافر» سید بن طاوس(ره)،[2] نقل میکند. سید؛ در این کتاب از امام صادق(ع) دعایی را نقل میکند که بنابر فرموده حضرتشان هر کس آنرا چهل صبح قرائت کند از یاران حضرت حجت(عج) در وقت قیام و ظهورشان گشته و اگر قبل از ظهور از دنیا برود، خداوند جهت یاری دادن به امام عصر(عج) او را از قبر در حالیکه زنده شده و در صدد یاری امام است، خارج میکند. از این عقیده در شیعه به عنوان «رجعت» یاد شده است.[3]
در اینجا علامه مجلسی(ره) فقط به بیان منبع این دعا؛ یعنی کتاب سید بن طاوس و نقل او از امام صادق(ع) اکتفا کرده و هیچ اشارهای به سند این روایت نکرده است.
مجلسی(ره) دوباره این دعا را در باب ادعیه و دعاهای صبح آورده، ولی اینجا به نقل از کتابی با توصیف «الکتاب العتیق الغرویّ» و یا (کتاب کهن موجود در نجف) آورده است و اشارهای به نویسنده آن نمیکند، ولی در بیان مصادر و کتابهای مورد استفادهاش در نگارش «بحار الأنوار»، در بیان معرّفی این کتاب کهن میگوید: «[از دیگر کتابهای استفاده شده] کتاب عتیق است که توسط برخی از قدمای محدّثین نوشته شده که ما آنرا در نجف اشرف یافتیم».[4]
آقابزرگ تهرانی مینویسد: این کتاب کهن، همان «مجمع الدعوات» و یا «مجموع الدعوات» است که نویسنده آن «أبو الحسین یا أبو جعفر محمد بن هارون بن موسى تَلَّعُکْبَری» میباشد.[5] چنانکه علامه مجلسی میگوید: از ظاهر کلام کفعمی نیز همین برمیآید.[6]
در هر صورت مجلسی(ره) بعد از ذکر کتاب؛ سلسله اجازه و سند موجود در این کتاب را از قول نویسنده آن اینگونه میآورد:
«صاحب کتاب گفت: سید بزرگوار، عبدالحمید بن فخار در سال 676 گفت: پدرم مرا از قول تاج الدین حسن بن علی الدربی و او از محمد بن عبدالله بحرانی و او از ابی محمد حسن بن علی و او از علی بن اسماعیل و او از یحیی بن کثیر و او از محمد بن علی قرشی و او از احمد بن سعید و او از علی بن حکم و او از ربیع بن محمد مُسلی نقل کردهاند که ربیع گفت: من بر عبدالله بن سَلمی قرائت کردم که، شنیدم از امام صادق(ع) که فرمود: هر کس این دعا را در چهل صبح بخواند از اصحاب قائم ما است و اگر هم بمیرد خداوند او را از قبرش برای این امر خارج کرده و به ازای هر کلمه از این دعا هزار حسنه به او عطا کرده و هزار گناه را از او میآمرزد و آن دعا، این عهد است ...».[7]
بررسی راویان دعای عهد
بررسی افرادی که در این سند آمدهاند، به شرح زیر است:
1. همانطور که گفته شد؛ علامه مجلسی(ره) صاحب «الکتاب العتیق» را از محدّثان قدیمی شیعه میداند. با توجه به اینکه خود علامه مجلسی و دیگران، استظهار کفعمی را نقل کردهاند که نویسنده این کتاب «أبی جعفر محمد بن أبی محمد هارون بن موسى تلعکبری» است.
2. سید عبدالحمید بن فخار: نامش در سلسله اجازات علما وجود دارد، و شیخ حُرّ عاملی او را فاضل، محدّث و راوی نامیده است.[8]
3. پدر سید عبدالحمید: یعنی؛ سید شمس الدین فخار بن معد موسوی؛[9] شیخ حرّ عاملی درباره او میگوید: «او عالم، فاضل، ادیب و محدّث است و از ابن ادریس حلی و شاذان بن جبرئیل القمی روایت نقل میکند.[10] فخار بن معد در رمضان سال 630 هجری وفات کرده است.[11]
4. تاج الدین حسن بن علی بن دَربی: اسم صحیح او حسن بن علی دربی است نه آنکه؛ علی فرزند دربی باشد[12] که در این قسمت بحار الأنوار اشتباهاً این گونه آمده است. حسن بن علی دربی نیز یکی از فقها و عالمان بزرگ شیعی است.[13]
5. محمد بن عبدالله بحرانی شیبانی: وی نیز یکی از فقهای امامی در قرن ششم[14] و از مشایخ تاج الدین حسن بن علی دربی است.[15]
6. ابی محمد حسن بن علی: وی از فقها و اساتید محمد بن عبدالله بحرانی شیبانی بوده است.[16]
7. علی بن اسماعیل: وی نیز استاد حسن بن علی و از فقها بوده است.[17]
8. یحیی بن کثیر: [18] مطلبی درباره او در کتابهای تراجم و رجالی شیعه یافت نشد.
9. محمد بن علی قُرَشی؛ در کتابهای رجال احادیث شیعه؛ تنها کسی که از او به نام محمد بن علی القرشی نام بردهاند، محمد بن علی؛ ابو سُمینه است[19] که در طبقه اصحاب امام رضا(ع) ذکر شده است.[20] ابو سمینه بسیار ضعیف و فاسد الاعتقاد شمرده شده است.[21] پس اگر شخص مورد نظر در روایت، همان ابو سمینه باشد که ضعیف است و الاّ مجهول میباشد.
10. احمد بن سعید: این شخص، در منابع رجالی شیعه و اهل سنت عبارت از چندین نفر هستند؛ احمد بن سعید بن عبدالله دمشقی، که شیخ صدوق از وى روایت میکند،[22] چیزى از حالاتش یافت نشد، و ظاهراً مجهول است. احمد بن سعید بن یزید ثقفی[23] که از او هم اطلاعی یافت نشد. خطیب بغدادی از او نام برده و گفته محمد بن سلمة أبو عبیدة الأموی الهیتی از او روایت نقل میکند.[24] احمد بن سعید بن عثمان ثقفی، که در منابع اهل سنت از او نام برده شده است.[25]
به هر حال؛ معلوم نیست که احمد بن سعید کدام یک از این افراد است. به علاوه، در روایات دیده نشد که شخصی با نام احمد بن سعید از علی بن حکم روایت نقل کرده باشد.
11. علی بن حَکَم؛ وی در رجال طوسی از اصحاب امام رضا(ع)،[26] و از عالمان جلیل القدر و ثقه شمرده شده است.[27]
12. ربیع بن محمد مُسلی؛ وی امامی است که عدهای، کتابی از او نقل کردهاند و گویا کتاب وی از جمله کتابهای مشهور بوده است. او از امام صادق(ع) روایت نقل کرده است،[28] و بیش از این درباره وی مطلبی یافت نشد.
13. عبدالله بن سلمی؛ چنین شخصی در بین راویان وجود ندارد، و به احتمال قوی از اشتباهات نساخ «بحار الانوار» باشد؛ زیرا علامه مجلسی برای بار سوم؛ دعای عهد را در ذیل عنوان «الاستشفاع بمحمد و آل محمد فی الدعاء و أدعیة التوجه إلیهم» آورده است که در آن به جای عبدالله بن سلمی، ابی عبدالله بن سلیمان آمده است.[29] اما به احتمال قوی «ابی عبدالله» هم صحیح نیست و نام صحیح او، عبدالله بن سلیمان است؛ زیرا؛ اولاً شخصی به نام ابی عبدالله بن سلیمان در میان راویان نیست و ثانیاً عبدالله بن سلیمان عامری کسی است که -همانند سند روایت دعای عهد- تنها ربیع بن محمد از او در کتب اربعه[30] نقل روایت کرده است،[31] پس جای هیچ تردیدی نیست، که شخص مورد نظر، همان عبدالله به سلیمان عامری است. رجال برقی[32] و رجال طوسی[33] او را از اصحاب امام صادق(ع) نامیدهاند. آیت الله خوئی(ره) او را ثقه میداند.[34]
نتیجهگیری:
اگرچه بیشتر راویان دعای عهد از بزرگان و فقهای شیعه هستند، ولی در بین آنان کسانی هم وجود دارند که وضعیت روشنی ندارند، اما چون این دعا اولاً: توسط عالمان بزرگ همچون سید بن طاوس(ره) در کتاب «مصباح الزائر» و کفعمی(ره) در «مصباح» و سپس توسط علامه مجلسی نقل شده، نشان از اعتماد آنان به دعای عهد دارد؛ ثانیاً: محتوای این دعا در ادعیه دیگر مورد تأیید قرار گرفته است؛ برای نمونه، یکی از مهمترین مضامین این دعا، بحث بازگشت به دنیا و رجعت است،[35] که مطابق با اعتقادات و منابع کلامی شیعه است. و مشابه آنرا در دعاهای متعدد از جمله زیارت جامعه کبیره میخوانیم: «و من را قرار ده از بهترین پیروان شما و کسانی که .... در رجعت شما براى پیکار بر ضدّ دشمنانتان باز میگردند، و در دولت شما به حکومت میرسند، و در جوّى از سلامت و عافیت شما؛ به شرف و علوّ مقام نائل میشوند، و در ایّام شما عزّت و تمکّن و ثبات مییابند، و فردا چشمشان به دیدار شما روشن میگردد».[36]
بنابراین، اگرچه سند دعای عهد دارای اشکالاتی است، ولی مضامین عالی آن در دیگر دعاهای معتبر مورد تأیید قرار گرفته است. و میتوان آنرا خواند و انشاء الله مورد اجر و ثواب الهی است.
در اینجا علامه مجلسی(ره) فقط به بیان منبع این دعا؛ یعنی کتاب سید بن طاوس و نقل او از امام صادق(ع) اکتفا کرده و هیچ اشارهای به سند این روایت نکرده است.
مجلسی(ره) دوباره این دعا را در باب ادعیه و دعاهای صبح آورده، ولی اینجا به نقل از کتابی با توصیف «الکتاب العتیق الغرویّ» و یا (کتاب کهن موجود در نجف) آورده است و اشارهای به نویسنده آن نمیکند، ولی در بیان مصادر و کتابهای مورد استفادهاش در نگارش «بحار الأنوار»، در بیان معرّفی این کتاب کهن میگوید: «[از دیگر کتابهای استفاده شده] کتاب عتیق است که توسط برخی از قدمای محدّثین نوشته شده که ما آنرا در نجف اشرف یافتیم».[4]
آقابزرگ تهرانی مینویسد: این کتاب کهن، همان «مجمع الدعوات» و یا «مجموع الدعوات» است که نویسنده آن «أبو الحسین یا أبو جعفر محمد بن هارون بن موسى تَلَّعُکْبَری» میباشد.[5] چنانکه علامه مجلسی میگوید: از ظاهر کلام کفعمی نیز همین برمیآید.[6]
در هر صورت مجلسی(ره) بعد از ذکر کتاب؛ سلسله اجازه و سند موجود در این کتاب را از قول نویسنده آن اینگونه میآورد:
«صاحب کتاب گفت: سید بزرگوار، عبدالحمید بن فخار در سال 676 گفت: پدرم مرا از قول تاج الدین حسن بن علی الدربی و او از محمد بن عبدالله بحرانی و او از ابی محمد حسن بن علی و او از علی بن اسماعیل و او از یحیی بن کثیر و او از محمد بن علی قرشی و او از احمد بن سعید و او از علی بن حکم و او از ربیع بن محمد مُسلی نقل کردهاند که ربیع گفت: من بر عبدالله بن سَلمی قرائت کردم که، شنیدم از امام صادق(ع) که فرمود: هر کس این دعا را در چهل صبح بخواند از اصحاب قائم ما است و اگر هم بمیرد خداوند او را از قبرش برای این امر خارج کرده و به ازای هر کلمه از این دعا هزار حسنه به او عطا کرده و هزار گناه را از او میآمرزد و آن دعا، این عهد است ...».[7]
بررسی راویان دعای عهد
بررسی افرادی که در این سند آمدهاند، به شرح زیر است:
1. همانطور که گفته شد؛ علامه مجلسی(ره) صاحب «الکتاب العتیق» را از محدّثان قدیمی شیعه میداند. با توجه به اینکه خود علامه مجلسی و دیگران، استظهار کفعمی را نقل کردهاند که نویسنده این کتاب «أبی جعفر محمد بن أبی محمد هارون بن موسى تلعکبری» است.
2. سید عبدالحمید بن فخار: نامش در سلسله اجازات علما وجود دارد، و شیخ حُرّ عاملی او را فاضل، محدّث و راوی نامیده است.[8]
3. پدر سید عبدالحمید: یعنی؛ سید شمس الدین فخار بن معد موسوی؛[9] شیخ حرّ عاملی درباره او میگوید: «او عالم، فاضل، ادیب و محدّث است و از ابن ادریس حلی و شاذان بن جبرئیل القمی روایت نقل میکند.[10] فخار بن معد در رمضان سال 630 هجری وفات کرده است.[11]
4. تاج الدین حسن بن علی بن دَربی: اسم صحیح او حسن بن علی دربی است نه آنکه؛ علی فرزند دربی باشد[12] که در این قسمت بحار الأنوار اشتباهاً این گونه آمده است. حسن بن علی دربی نیز یکی از فقها و عالمان بزرگ شیعی است.[13]
5. محمد بن عبدالله بحرانی شیبانی: وی نیز یکی از فقهای امامی در قرن ششم[14] و از مشایخ تاج الدین حسن بن علی دربی است.[15]
6. ابی محمد حسن بن علی: وی از فقها و اساتید محمد بن عبدالله بحرانی شیبانی بوده است.[16]
7. علی بن اسماعیل: وی نیز استاد حسن بن علی و از فقها بوده است.[17]
8. یحیی بن کثیر: [18] مطلبی درباره او در کتابهای تراجم و رجالی شیعه یافت نشد.
9. محمد بن علی قُرَشی؛ در کتابهای رجال احادیث شیعه؛ تنها کسی که از او به نام محمد بن علی القرشی نام بردهاند، محمد بن علی؛ ابو سُمینه است[19] که در طبقه اصحاب امام رضا(ع) ذکر شده است.[20] ابو سمینه بسیار ضعیف و فاسد الاعتقاد شمرده شده است.[21] پس اگر شخص مورد نظر در روایت، همان ابو سمینه باشد که ضعیف است و الاّ مجهول میباشد.
10. احمد بن سعید: این شخص، در منابع رجالی شیعه و اهل سنت عبارت از چندین نفر هستند؛ احمد بن سعید بن عبدالله دمشقی، که شیخ صدوق از وى روایت میکند،[22] چیزى از حالاتش یافت نشد، و ظاهراً مجهول است. احمد بن سعید بن یزید ثقفی[23] که از او هم اطلاعی یافت نشد. خطیب بغدادی از او نام برده و گفته محمد بن سلمة أبو عبیدة الأموی الهیتی از او روایت نقل میکند.[24] احمد بن سعید بن عثمان ثقفی، که در منابع اهل سنت از او نام برده شده است.[25]
به هر حال؛ معلوم نیست که احمد بن سعید کدام یک از این افراد است. به علاوه، در روایات دیده نشد که شخصی با نام احمد بن سعید از علی بن حکم روایت نقل کرده باشد.
11. علی بن حَکَم؛ وی در رجال طوسی از اصحاب امام رضا(ع)،[26] و از عالمان جلیل القدر و ثقه شمرده شده است.[27]
12. ربیع بن محمد مُسلی؛ وی امامی است که عدهای، کتابی از او نقل کردهاند و گویا کتاب وی از جمله کتابهای مشهور بوده است. او از امام صادق(ع) روایت نقل کرده است،[28] و بیش از این درباره وی مطلبی یافت نشد.
13. عبدالله بن سلمی؛ چنین شخصی در بین راویان وجود ندارد، و به احتمال قوی از اشتباهات نساخ «بحار الانوار» باشد؛ زیرا علامه مجلسی برای بار سوم؛ دعای عهد را در ذیل عنوان «الاستشفاع بمحمد و آل محمد فی الدعاء و أدعیة التوجه إلیهم» آورده است که در آن به جای عبدالله بن سلمی، ابی عبدالله بن سلیمان آمده است.[29] اما به احتمال قوی «ابی عبدالله» هم صحیح نیست و نام صحیح او، عبدالله بن سلیمان است؛ زیرا؛ اولاً شخصی به نام ابی عبدالله بن سلیمان در میان راویان نیست و ثانیاً عبدالله بن سلیمان عامری کسی است که -همانند سند روایت دعای عهد- تنها ربیع بن محمد از او در کتب اربعه[30] نقل روایت کرده است،[31] پس جای هیچ تردیدی نیست، که شخص مورد نظر، همان عبدالله به سلیمان عامری است. رجال برقی[32] و رجال طوسی[33] او را از اصحاب امام صادق(ع) نامیدهاند. آیت الله خوئی(ره) او را ثقه میداند.[34]
نتیجهگیری:
اگرچه بیشتر راویان دعای عهد از بزرگان و فقهای شیعه هستند، ولی در بین آنان کسانی هم وجود دارند که وضعیت روشنی ندارند، اما چون این دعا اولاً: توسط عالمان بزرگ همچون سید بن طاوس(ره) در کتاب «مصباح الزائر» و کفعمی(ره) در «مصباح» و سپس توسط علامه مجلسی نقل شده، نشان از اعتماد آنان به دعای عهد دارد؛ ثانیاً: محتوای این دعا در ادعیه دیگر مورد تأیید قرار گرفته است؛ برای نمونه، یکی از مهمترین مضامین این دعا، بحث بازگشت به دنیا و رجعت است،[35] که مطابق با اعتقادات و منابع کلامی شیعه است. و مشابه آنرا در دعاهای متعدد از جمله زیارت جامعه کبیره میخوانیم: «و من را قرار ده از بهترین پیروان شما و کسانی که .... در رجعت شما براى پیکار بر ضدّ دشمنانتان باز میگردند، و در دولت شما به حکومت میرسند، و در جوّى از سلامت و عافیت شما؛ به شرف و علوّ مقام نائل میشوند، و در ایّام شما عزّت و تمکّن و ثبات مییابند، و فردا چشمشان به دیدار شما روشن میگردد».[36]
بنابراین، اگرچه سند دعای عهد دارای اشکالاتی است، ولی مضامین عالی آن در دیگر دعاهای معتبر مورد تأیید قرار گرفته است. و میتوان آنرا خواند و انشاء الله مورد اجر و ثواب الهی است.
[1]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 53، ص 95، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404ق.
[2]. آقا بزرگ تهرانی، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج 21، ص 107، اسماعیلیان، قم، 1408ق.
[4] . «و الکتاب العتیق الذی وجدناه فی الغری صلوات الله على مشرفه تألیف بعض قدماء المحدثین فی الدعوات و سمیناه بالکتاب الغروی»؛ بحار الأنوار، ج1، ص 16.
[5]. آقا بزرگ تهرانى، محمدمحسن، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 20، ص 28، قم، اسماعیلیان، 1408ق.
[6]. بحار الأنوار، ج 1، ص 33.
[7] . «الْکِتَابُ الْعَتِیقُ، قَالَ أَخْبَرَنِی السَّیِّدُ الْأَجَلُّ عَبْدُ الْحَمِیدِ بْنُ فَخَّارِ بْنِ مَعَدٍّ الْعَلَوِیُّ الْحُسَیْنِیُّ الْحَائِرِیُّ فِی سَنَةِ سِتٍّ وَ سَبْعِینَ وَ سِتِّمِائَةٍ قَالَ أَخْبَرَنِی وَالِدِی عَنْ تَاجِ الدِّینِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الدَّرْبِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْبَحْرَانِیِّ الشَّیْبَانِیِّ عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ یَحْیَى بْنِ کَثِیرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْقُرَشِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنِ الرَّبِیعِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُسْلِیِّ قَالَ قَرَأْتُ عَلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَلْمَى قَالَ سَمِعْتُ سَیِّدَنَا الْإِمَامَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصَّادِقَ ع یَقُولُ مَنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِهَذَا الْعَهْدِ کَانَ مِنْ أَنْصَارِ قَائِمِنَا ع وَ إِنْ مَاتَ أَخْرَجَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ مِنْ قَبْرِهِ وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ بِکُلِّ کَلِمَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیِّئَةٍ وَ هُوَ هَذَا الْعَهْد...»؛ بحار الانوار، ج 83، ص 284.
[8]. حر عاملی، محمد بن حسن، أمل الآمل، ج 2، ص 145، انتشارات مکتبة الأندلس، بغداد، چاپ نجف اشرف، 1385ق.
[9]. همان، ص 214؛ سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج 7، ص 192، مؤسسه امام صادق(ع)، قم، 1418ق.
[10]. أمل الآمل، ج 2، ص 214.
[11]. موسوعة طبقات الفقهاء، ج 7، ص 192.
[12]. همان، ج 7، ص 68؛ امین عاملی، سید محسن، أعیان الشیعة، ج 5، ص 64 و 192، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، 1406ق.
[13]. همان.
[14]. ر.ک: امین، سید حسن، مستدرکات أعیان الشیعة، ج 6، ص 286 – 287، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، 1408ق.
[15]. أعیان الشیعة، ج 9، ص 388 – 389.
[16]. مستدرک اعیان الشیعه، ج 6، ص 286.
[17]. همان.
[18]. چندین نفر از راویان اهل سنت در طبقه تابعین یا تابعین از تابعین به این نام نامیده شدهاند ولی در راویان شیعه، چنین راوی پیدا نشد.
[19]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 332، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ ششم، 1365ش.
[20]. برقی، احمد بن محمد بن خالد، الطبقات(رجال البرقی)، ص 54، انتشارات دانشگاه تهران، 1383ق.
[21]. فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 332.
[22]. ر.ک: شیخ صدوق، الخصال، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 320، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1362ش.
[23]. برای دیدن روایاتی که این راوی در سلسله سند آنها وجود دارد ر.ک: شیخ طوسی، الامالی، ص 515 و 517، دار الثقافة، قم، چاپ اول، 1414ق؛ وسائل الشیعه، ج 16، ص 368.
[24]. خطیب بغدادی، أبو بکر أحمد بن علی، المتفق والمفترق، تحقیق: آیدن الحامدی، محمد صادق، ج 3، ص 1844، دار القادری للطباعة والنشر والتوزیع، دمشق، چاپ اول، 1417ق.
[25]. طبری رازی لالکائی، أبو القاسم هبة الله بن الحسن، کرامات الأولیاء(من کتاب شرح أصول اعتقاد أهل السنة والجماعة )، تحقیق: غامدی، أحمد بن سعد، ج 9، ص 87، دار طیبة، عربستان سعودی، چاپ هشتم، 1423ق؛ سهمی قرشی جرجانی، أبو القاسم حمزة بن یوسف، تاریخ جرجان، ص 520، عالم الکتب، بیروت، چاپ چهارم، 1407ق؛ ابن حجر عسقلانی، تبصیر المنتبه بتحریر المشتبه، تحقیق: نجار، محمد علی، ج 2، ص 732، المکتبة العلمیة، بیروت، بیتا.
[26]. شیخ طوسی، الأبواب(رجال طوسی)، ص 361، انتشارات حیدریه، نجف اشرف، 1381ق.
[27]. شیخ طوسی، الفهرست، ص 263، المکتبة المرتضویة، نجف اشرف، بیتا.
[28]. رجال نجاشی، ص 164.
[29]. بحار الانوار، ج 91، ص 41.
[30]. برای نمونه ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 178، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[31]. موسوی خویی، سید ابو القاسم، معجم رجال الحدیث، ج 10، ص 201، مرکز نشر آثار شیعه، قم، 1410ق.
[32]. رجال برقی، ص 22.
[33]. رجال طوسی، ص 264.
[34]. «أقول: تقدم اتحاده مع عبد الله بن سلیمان، الواقع فی أسناد کامل الزیارات فهو ثقة»؛ معجم رجال الحدیث، ج 10، ص 202.
[35]. در دعای عهد میخوانیم: «اللهم إن حال بینی و بینه الموت الذی جعلته على عبادک حقا مقضیا فاخرجنی من قبری مؤتزرا کفنی شاهرا سیفی مجردا قناتی ملبیا دعوة الداعی فی الحاضر و البادی».
[36]. «وَ یَکُرُّ فِی رَجْعَتِکُمْ وَ یُمَلَّکُ فِی دَوْلَتِکُمْ وَ یُشَرَّفُ فِی عَافِیَتِکُمْ وَ یُمَکَّنُ فِی أَیَّامِکُمْ وَ تَقَرُّ عَیْنُهُ غَداً بِرُؤْیَتِکُ»؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق و مصحح: لاجوردی، مهدی، ج 2، ص 276، نشر جهان، تهران، چاپ اول، 1378ق.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات