جستجوی پیشرفته
بازدید
30043
آخرین بروزرسانی: 1392/09/05
خلاصه پرسش
خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «الَّذِی جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ». چگونه ممکن است که از درخت سبز، آتش شعله‌ور شود؟ معنای این آیه چیست؟
پرسش
خداوند می‌فرماید: «الَّذِی جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ». چگونه ممکن است که از درخت سبز، آتش شعله‌ور شود؟ معنای این آیه چیست؟
پاسخ اجمالی
درباره آیه شریفه «الَّذِی جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ» چند تفسیر ارائه شده است؛ مانند این‌که در زمان‌های قدیم براى آتش افروختن از چوب درختان مخصوص به نام «مرخ» و «عفار» که در بیابان‌هاى حجاز مى‌‏روئید استفاده مى‏‌کردند. طبق این معنا، قرآن مى‌‏فرماید: «آن خدایى که مى‌‏تواند از این درختان سبز آتش بیرون بفرستد، قدرت دارد که بر مردگان لباس حیات بپوشاند». آب و آتش دو چیز متضادند، کسى که مى‏‌تواند آنها را در کنار هم قرار دهد! مسلماً براى او پوشانیدن لباس زندگى بر اندام انسان‌هاى مرده کار مشکلى نیست.
به علاوه؛ خاصیت آتش‌‏افروزى به وسیله چوب درختان، منحصر به چوب‌هاى «مرخ» و «عفار» نیست، بلکه این خاصیت در همه درختان و تمام اجسام عالم وجود دارد.
خلاصه، مقصود این است که؛ خدا از درخت سبز، آتش براى شما قرار داده و شما همان آتش را شعله‌‏ور مى‌‏کنید. پس زنده کردن مردگان هم برای خداوند امکان  دارد.
 
پاسخ تفصیلی
خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «آن خدایى که براى شما از درخت سبز آتش آفرید و شما به وسیله آن آتش مى‌‏افروزید، قادر است که بر این استخوان‌هاى پوسیده بار دیگر لباس حیات بپوشاند».[1]
برای این آیه سه نوع تفسیر وجود دارد که هر یک عمیق‌تر از دیگری است:
1. نخستین تفسیرى که بسیارى از مفسران ذکر کرده‌‏اند و معناى ساده و روشنى است و  قابل فهم براى عموم مردم مى‌‏باشد این است که:
در زمان‌های قدیم در میان عرب‌ها این امر رایج بود که براى آتش افروختن از چوب درختان مخصوص به نام «مرخ» و «عفار» که در بیابان‌هاى حجاز مى‌‏روئید استفاده مى‏‌کردند. مرخ و عفار دو نوع چوب آتش زنه بود که اولى را زیر قرار مى‌‏دادند و دومى را روى آن مى‌‏زدند، و مانند سنگ آتش‏‌زنه جرقه از آن تولید مى‌‏شد، در واقع به جاى کبریت امروز از آن استفاده مى‌‏کردند.[2] طبق این معنا، قرآن مى‌‏فرماید: «آن خدایى که مى‌‏تواند از این درختان سبز آتش بیرون بفرستد، قدرت دارد که بر مردگان لباس حیات بپوشاند». آب و آتش دو چیز متضادند، کسى که مى‏‌تواند آنها را در کنار هم قرار دهد! مسلماً براى او پوشانیدن لباس زندگى بر اندام انسان‌هاى مرده کار مشکلى نیست.[3]
2. با دقت ییشتر می‌توانیم تفسیر دقیق‌ترى ارائه کنیم و آن این‌که: خاصیت آتش‌‏افروزى به وسیله چوب درختان، منحصر به چوب‌هاى «مرخ» و «عفار» نیست، بلکه این خاصیت در همه درختان و تمام اجسام عالم وجود دارد (هر چند دو چوب مزبور بر اثر مواد و وضع مخصوصشان آمادگى بیشترى براى این کار دارند).
خلاصه این‌که تمام چوب‌هاى درختان اگر محکم به هم بخورند جرقه مى‌‏دهند حتى چوب درختان سبز.
به همین دلیل گاه آتش ‏سوزی‌هاى وسیع و وحشتناکى در دل جنگل‌ها روى مى‌‏دهد. این همان جرقه الکتریسته است که بر اثر اصطکاک و مالش آشکار مى‌‏گردد.
3. اما در این‌جا تفسیر سوّمى است که از آن هم عمیق‌تر است، و به کمک دانش‌هاى امروز بر آن دست یافته‌‏ایم که از آن به رستاخیز انرژی‌ها تعبیر شده است.[4]
توضیح این‌که: یکى از کارهاى مهم گیاهان مسئله «کربن‌‏گیرى» از هوا، و ساختن سلولز نباتى[5] است.
اما سلولز چگونه ساخته مى‏‌شود؟ در پاسخ باید گفت یاخته‌‏هاى درختان و گیاهان «گاز کربن» را از هوا گرفته و آن‌را تجزیه مى‌‏کنند، اکسیژن آن‌را آزاد ساخته، و کربن را در وجود خود نگه‌می‌دارد، و آن‌را با آب ترکیب کرده و چوب درختان را از آن مى‌‏سازد.
ولى مسئله مهم این است که طبق گواهى علوم طبیعى هر ترکیب شیمیایى که انجام مى‌‏یابد یا باید توأم با جذب انرژى خاصى باشد و یا آزاد کردن آن.
بنابر این، هنگامى که درختان به عمل کربن‌‏گیرى مشغول‌اند، طبق این قانون احتیاج به وجود یک انرژى دارند، و در این‌جا از گرما و نور آفتاب به عنوان یک انرژى فعال استفاده مى‏‌کنند.
به این ترتیب به هنگام تشکیل چوب‌هاى درختان مقدارى از انرژى آفتاب نیز در دل آنها ذخیره مى‏‌شود و به هنگامى که چوب‌ها را به اصطلاح مى‏‌سوزانیم همان انرژى ذخیره شده آفتاب آزاد مى‏‌گردد؛ زیرا بار دیگر «کربن» با «اکسیژن» هوا ترکیب شده و گاز کربن را تشکیل مى‌‏دهد، و اکسیژن و ئیدروژن (مقدارى آب) آزاد مى‏‌گردد.
به هر حال این نور و حرارتى که از زغال‏ مشاهده می‌کنیم در واقع همان نور و حرارت آفتاب است که در ضمن چند سال یا ده‌ها سال در چوب این درختان ذخیره شده است، و آنچه را درخت در طول یک عمر تدریجا از آفتاب گرفته اکنون بى‌کم و کاست پس مى‌‏دهد.
این‌جا است که به رستاخیز انرژی‌ها مى‌‏رسیم، و مى‌‏بینیم نور و حرارتى که در این فضا پراکنده مى‌‏شود و برگ درختان و چوب‌هاى آنها را نوازش و پرورش مى‌‏دهد هرگز نابود نشده است، بلکه تغییر چهره داده، و دور از چشم ما انسان‌ها در درون ذرات چوب و شاخه و برگ درختان پنهان شده است، و هنگامى که یک شعله آتش به چوب خشکیده مى‌‏رسد، رستاخیز آنها شروع مى‌‏شود، و تمام آنچه از انرژى آفتاب در درخت پنهان بود در آن لحظه حشر و نشورش ظاهر مى‌‏گردد، بى‌‏آن‌که حتى به اندازه روشنایى یک شمع در یک زمان کوتاه از آن کم شده باشد.
لذا در پاسخ به این سؤال که چرا قرآن در اینجا تعبیر به «شجر اخضر» (درخت سبز) کرده است؟ در حالى‌که آتش افروختن با چوب‌تر بسیار مشکل است، چه خوب بود به جاى آن «الشجر الیابس» (چوب خشک) مى‌‏فرمود، تا با این تعبیر سازگار باشد! در پاسخ باید گفت که نکته جالب این‌جا است که تنها درختان سبزند که مى‌‏توانند عمل کربن‌گیرى و ذخیره نور آفتاب را انجام دهند، درختان خشک اگر صدها سال در معرض تابش آفتاب قرار گیرند ذره‌‏اى به ذخیره انرژى حرارتى آنها افزوده نمى‌‏شود، تنها موقعى قادر بر این کار مهم هستند که سبز و زنده باشند.
بنابر این فقط «شجر اخضر» است که مى‏تواند «آتش‏‌گیره» (وقود) براى ما بسازد، و گرما و نور را به شکل مرموزى در چوب سرد و مرطوب خود نگاه دارد، اما به محض این‌که خشکیدند عمل کربن‌‏گیرى و ذخیره انرژى آفتاب تعطیل مى‌‏شود.[6]
با توجه به تفاسیر فوق روشن شد که بین دو فراز آیه نه نتها تناقضی وجود ندارد، بلکه شباهت هم وجود دارد؛ چون خدایى که از درخت سبز آتش قرار داد و شما با آن آتش‏‌گیره تهیه مى‌‏کنید، هم او قادر است مردگان را به زندگى باز گرداند و این تعبیر کاملاً با رستاخیز انرژی‌ها منطبق است.[7]
لذا آیه شریفه در این صدد است که بعید بودن زنده کردن استخوان مرده را برطرف کند. بدین صورت که آب و آتش هم با هم در تضادند. با این حال خدا از درخت سبز آتش براى شما قرار داده و شما همان آتش را شعله‌‏ور مى‌‏کنید. پس زنده کردن مردگان هم برای خداوند امکان دارد.[8]
 

[1]. یس، ۸۰، «الَّذِی جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ».
[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏18، ص 462، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۷۴ش.
[3]. همان.
[4]. به نقل از: همان، ص 463.
[5]. «سلولز» همان جرم درختان است که اجزای عمده آن «کربن» و «اکسیژن» و «ئیدروژن» است.
[6]. ر. ک: تفسیر نمونه، ج ‏18، ص 462 – 467.
[7]. مگر این‌که «من» را در جمله «منه توقدون» به معناى «با» بگیریم تا با تفسیرهاى دیگر هماهنگى کند.
[8]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۷، ص ۱۱۲، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • امیدبخش‌ترین آیه قرآن کدام است؟
    19920 تفسیر 1393/12/26
    قرآن کریم سرشار از آیات مژده و امید است. اما در این‌که کدام‌یک از آیاتش امید بیشتری به مؤمنان می‌دهد، سخن پیشوایان دین در این زمینه متفاوت است که شاید این تفاوت، ناظر به جنبه‌های مختلف امیدبخشی‌ باشد: ۱. ابوحمزه ثمالی می‌گوید؛ از امام باقر(ع) یا امام صادق(ع) ...
  • انصار چه کسانی بودند؟
    38930 تاريخ بزرگان 1388/12/03
    "انصار" جمع ناصر، از ریشه "نصر" به معنای یاوران است. در صدر اسلام به ساکنانمسلمانمدینهو اطرافآن، به ویژه افراد دو قبیلهاوسوخزرج،انصار گفته می‌شد؛ چرا که آنان به یاریپیامبر اسلام (ص)ومسلمانان مهاجر مکیو نقاط دیگر پرداختهبودند و در نشر ...
  • منظور از مباحات عامه، اباحه تملک و اباحه انتفاع چیست؟
    19535 General Terms 1393/04/17
    مباح بودن به معنای حلال بودن است. اموالى که متعلق حق هیچ‌کس نیست، در فقه از آنها با عنوان «مباحات عامّه» یا «مشترکات و منافع عامّه» تعبیر شده است. چیزهایى که شارع آنها را براى همه مشترک یا مباح قرار داده است، دو قسم است: 1. ...
  • هجوم‌آورندگان به خانه حضرت فاطمه(س) چند نفر بودند و چه افراد سرشناسی در میان آنان حضور داشتند؟
    31035 تاریخ 1394/07/14
    بنابر تحقیق و جست‌وجو در منابع حدیثی و تاریخی؛ به صورت پراکنده در نقل‌های مختلفی که درباره این بی‌حرمتی نقل شده است، نام تعدادی از افراد که به خانه حضرت فاطمه(س) هجوم آورده، یا دستور هجوم دادند وجود دارد. البته مشخص نیست که تعداد دقیق آنان چند نفر ...
  • گزارش‌های تاریخی موجود پیرامون شخصیت حر بن یزید ریاحی که در رکاب امام حسین(ع) به شهادت رسید، را ارائه کنید؟
    33792 تاريخ بزرگان 1394/07/21
    یکی از افرادی که نامش در میان شهدای کربلا و یاران امام حسین(ع) جاودانه ماند، و مُهر شهادت وی در درگاه الهی ثبت شد، «حُرّ بن یزید ریاحی» است.نسب حر بن یزیدنسب حر را چنین ذکر کرده‌اند: «حر بن یزید بن ناجیة بن قَعنَب،
  • حدیث حارث همدانی در مورد حاضر شدن امام علی(ع) بر بالین محتضر را چگونه ارزیابی می¬کنید؟
    26219 درایه الحدیث 1392/04/27
    حاضر شدن پیامبر اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) از جمله حضرت علی(ع)، هنگام مرگ، نزد تمامی انسان‌ها حتی کسانی که بر دین‌های دیگر می‌باشند از اموری است که اخبار مستفیضه بر آن دلالت دارد.[1] البته در نحوه و چگونگی این حضور سخنانی بیان شده است ...
  • حروف مشبهة بالفعل چه ویژگی‌هایی دارند؟
    23986 لغت شناسی 1397/08/26
    بر اساس نظر مشهور ادباء، حروف مشبهة بالفعل پنج حرف بوده[1] که بر سر مبتدا و خبر وارد می‌شوند. این حروف عبارت‌اند از: إنَّ، أنَّ، لیت، لکنَّ، لعلَّ. عمل اصلی این حروف، منصوب نمودن مبتدا به عنوان «اسم» و مرفوع نمودن خبر به عنوان ...
  • فرق بین «صراحت» و «ظهور» چیست؟
    15284 مبانی فقهی و اصولی 1390/12/22
    دلالت یک عبارت بر مقصود گوینده، گاهی آن قدر صریح است که احتمال خلاف در آن منتفی است. در این جا می گویند عبارت نص و صریح است، اما گاهی دلالت یک عبارت بر قصد گوینده صریح نیست، بلکه معانی متعدد از آن محتمل است، ولی در ...
  • آیا کلمه «حضرت» در روایات نیز به کار برده شده است؟
    14525 لغت شناسی 1394/01/22
    کلمه «حضرت» در لغت به معنای «حضور» و «نزد» می‌باشد.[1] این کلمه در عربی به صورت «حضرة» نوشته می‌شود. مثلاً وقتی می‌گوییم: «حضرت امام صادق(ع)» در روایات نیز به کار برده شده است که فارسی زبانان به عنوان احترام و ادب قبل از اسامی ...
  • افطاری دادن در کدام روز برابر مهمان کردن صد هزار پیامبر، امام و شهید است؟
    23611 حدیث 1392/10/28
    اطعام نمودن و غذا دادن به برادران دینی از کارهایی است که در اسلام مورد تأکید قرار گرفته و برای آن اجر و پاداش فراوانی قرار داده شده است. اما متن موجود در پرسش، تلفیق و خلط دو روایتی است که هر کدام دارای خاستگاه مخصوص به خود ...

پربازدیدترین ها