لطفا صبرکنید
9354
- اشتراک گذاری
ابوبکر، محمد بن سیرین، معروف به ابن سیرین، فردی بود که بسیاری از اهلسنت او را گرامی داشته و وی را محدثی امین و مورد اعتماد و فقیهی پارسا ارزیابی کردهاند.[1] همانگونه که در پرسش آمده، تعبیر خوابهای او شهرت فراوانی دارد.
بر اساس برخی گزارشها دو سال به آخر خلافت عثمان مانده بود که وی به دنیا آمد(حدود سال 33 هجری).[2]
او در نبرد عینالتمر -که بین مسلمانان و ایرانیان رخ داد- اسیر شد و سپس توسط انس بن مالک آزاد شد،[3] همانطور که پدرش ابو عمره یا سیرین نیز غلام انس بن مالک و آزاد شده وی بود.[4]
مادرش، صفیه نیز کنیزی بود که ابوبکر او را آزاد کرده بود.[5]
البته برخی معتقدند که سیرین نام پدر او نبوده بلکه نام مادرش بود.[6]
فرزندان
بر اساس یک گزارش، ابن سیرین تنها از یک همسر، دارای 30 فرزند بود که تنها یکی از آنان به نام عبداللّه زنده ماند.[7]
در گزارشهای دیگر فرزندانی به نام بکار،[8] اوفی،[9]و ایوب[10] نیز برای وی ذکر شده است.
ویژگیهای اخلاقی ابن سیرین
- محمد هرگز با صدای بلند با مادرش سخن نگفت و هر گاه با او سخن میگفت چنان بود که گویی میخواهد سخنی را مخفیانه به او برساند و اگر کسی او را نمیشناخت و در حضور مادرش میدید، میپنداشت که وی بیمار است.[11]
- محمد در طول سال، یک روز در میان روزه میگرفت.[12]
- گروهی نزد محمد آمده و گفتند: ما از تو غیبت کردیم و حلالمان کن! او پاسخ داد: چیزی که خداوند بر شما حرام کرده است، من نمیتوانم حلالش کنم![13]
- هرگاه در مورد یک موضوع، دو حدیث برایش نقل میشد، به حدیثی که دشوارتر بود عمل میکرد.[14]
- هرگاه سخن میگفت و حدیث نقل میکرد، میخندید و از احوال مردم میپرسید، ولی هرگاه از او درباره فقه و حلال و حرام مسئلهای میپرسیدند، رنگش تغییر میکرد و حالش دگرگون میشد.[15]
نقل حدیث
ابن سیرین در نقل حدیث احتیاط میکرد و چنان بود که گویی از چیزی میترسد یا پرهیز میکند و حدیث را با همان کلمات و حروفی که شنیده بود نقل میکرد.[16] و به دیگران سفارش میکرد مراقب باشند تا حدیث، احکام دین و آیین را از چه کسی فرا میگیرند؛[17] ابن سیرین از ابن عمر، ابوهریره، زید بن ثابت، انس بن مالک، یحیی بن جزّار و شریح روایت نقل کرده است.[18]
محمد در مورد کتابت حدیث معتقد بود پس از حفظ کردن آن، باید نوشتهها را محو کنند.[19]
البته شاید اظهار این اعتقاد به آن دلیل بود که فرمان منع کتابت حدیث هنوز لغو نشده بود و او نمیتوانست خلاف آنرا اظهار کند.
روایات ابن سیرین در فضیلت امام علی(ع)
روایاتی از ابن سیرین در مورد فضیلت امام علی(ع) وارد شده است:
- او معتقد بود که آیه «أَ جَعَلْتُمْ سِقایةَ الْحاج ...» در مورد امام علی(ع) نازل شده است.[20]
- و نیز از مالک بن انس از رسول خدا(ص) نقل کرده است که آنحضرت(ص) فرمود: «کسی که در مورد امام علی(ع) حسد ورزد گویا به من حسد ورزیده است و کسی که بر من حسد ورزد داخل در آتش خواهد شد».[21]
نظر ابن سیرین در مورد قضا و قدر
مردی نزد ابن سیرین آمد و از موضوع قدر سخن گفت. او بعد از تلاوت آیه نوزده سوره نحل، انگشتانش را در گوش نهاده و از آن شخص خواست تا از نزد وی دور شود. وقتی علت این رفتار را از او پرسیدند، گفت: اختیار دلم در دست من نیست و ترسیدم که سخن او در دلم چیزی(وسوسهای) وارد کند که نتوانم آنرا از دل بیرون کنم؛ از اینرو نخواستم سخنش را بشنوم.[22]
وی همچنین در جواب سؤال شخصی در مورد قدر گفت: شیطان بر هیچکس چیرگی ندارد، ولی هر کس شیطان را اطاعت کند، توسط او نابود میشود.[23]
علت رفتن به زندان
محمد بن سیرین مدتی در زندان بود. در مورد زندان رفتن وی چند علت بیان شده است:
- او بعد از آنکه مقداری گندم خرید و سپس متوجه معیوب بودن آن شد، گندم را به حالش رها کرد و بخشی از آنرا صدقه داد و بهای آنرا نپرداخت و به همین علت زندانی شد.[24]
- محمد کنیزی را به ام محمد دختر عبداللّه بن عثمان فروخت؛ اما کنیز نزد او برگشت و از آزار ام محمد شکایت کرد. ابن سیرین کنیز را پس گرفت و چون پولی که بابت فروش او دریافت نموده بود را خرج انفاق و صدقه کرده بود، بازپرداخت آن بر عهدهاش باقی ماند و ام محمد بابت همین طلبکاری، او را به زندان انداخت.[25]
تعبیر خواب
ابن سیرین در تعبیر خواب تبحر داشت که نمونههایی از آن در تاریخ آمده است؛[26] با این وجود، اما کتابی در این زمینه از خود وی وجود ندارد و برخی از آنچه امروزه به عنوان تعبیر خواب ابن سیرین منتشر میشود، شاید گردآوری همان گزارشهایی باشد که از وی باقی مانده است و ممکن است تمام آنچه در این کتابها آمده نیز مستند به منبعی تاریخی نباشد و بر همین اساس، باید مورد به مورد آنرا با توجه به منابع معتبر، مورد ارزیابی قرار داد.
مرگ
بر اساس گزارشها محمد بن سیرین در روز جمعه[27] نهم ماه شوال[28] سال 110 هجری و در سن هشتاد[29] و یا هشتاد و یک سالگی[30] در بصره از دنیا رفت.[31]
البته سن او هنگام وفات با آنچه به عنوان تاریخ تولد او در ابتدای پاسخ ذکر شده همخوانی ندارد و اگر آن گزارش را بپذیریم، او هنگام وفات باید هفتاد و هفت سال میبود.
[1]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق، عطا، محمد عبد القادر، ج 7، ص 143، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق.
[2]. همان.
[3]. همان.
[4]. همان، ص85.
[5]. همان، ص143.
[6]. یاقوت حموی، شهاب الدین ابو عبد الله، معجم البلدان، ج 4، ص 176، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، 1995م.
[7]. الطبقات الکبری، ج7،ص143.
[8]. خطیب بغدادی، ابو بکر احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج 11، ص 112، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، 1417ق.
[9]. ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق، البجاوی، علی محمد، ج 3، ص 1401، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق.
[10]. ابن فوطی، عبد الرزاق بن احمد، مجمع الآداب فی معجم الألقاب، محقق، کاظم، محمد، ج 3، ص 482، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ اول، 1416ق.
[11]. الطبقات الکبری، ج 7،ص 148.
[12].همان، ص 149.
[13]. همان، ص 150.
[14]. همان، ص 147.
[15]. همان، ص 145.
[16]. همان، ص 144.
[17]. همان.
[18]. همان.
[19]. همان، ص145.
[20]. وفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، محقق، مصحح، کاظم، محمد، ص 166، تهران، مؤسسة الطبع و النشر فی وزارة الإرشاد الإسلامی، چاپ اول، 1410ق.
[21]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الامالی،ص 623، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق.
[22]. الطبقات الکبری، ج 7، ص147.
[23]. همان.
[24]. همان، ص 148.
[25]. همان.
[26]. همان، ص 196 و 129؛ حموی، شهاب الدین أبوعبدالله یاقوت بن عبدالله، معجم الأدباء(إرشاد الأریب إلی معرفة الأدیب، محقق، إحسان عباس، ج 2، ص 853، بیروت، دارالغرب الإسلامی، چاپ اول، 1414ق.
[27]. الطبقات الکبری، ج7، ص154.
[28]. ابن جوزی، عبد الرحمن بن علی، المنتظم، محقق، عطا، محمد عبد القادر، عطا، مصطفی عبد القادر، ج 7، ص 140، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1412ق.
[29]. مسعودی، ابو الحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق، داغر، اسعد، ج 3، ص 204، دار الهجرة، قم، چاپ دوم، 1409ق.
[30]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج 5، ص 155، بیروت، دار صادر، 1385ق.
[31]. تاریخ بغداد، ج 2، ص 421.