لطفا صبرکنید
بازدید
9906
9906
آخرین بروزرسانی:
1397/07/11
کد سایت
fa50482
کد بایگانی
62054
نمایه
نکات بلاغی در آیه 124 سوره بقره
طبقه بندی موضوعی
تفسیر|فصاحت و بلاغت|ابراهیم
اصطلاحات
حضرت ابراهیم (ع)
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی|پیامبران
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
در آیه 124 سوره مبارکه بقره که در ارتباط با آزمون حضرت ابراهیم(ع) است، چه نکات بلاغی به کار رفته است؟
پرسش
در آیه 124 سوره مبارکه بقره چه نکات بلاغی به کار رفته است؟
پاسخ اجمالی
در این آیه شریفه میخوانیم: «وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمین»؛[1] [به خاطر آورید] هنگامى که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونى آزمود. و او به خوبى از عهده این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من [نیز امامانى قرار بده!]» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمیرسد! [و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند]».
برخی از اندیشمندان علوم قرآنی و بلاغت گفتهاند این آیه شریفه مصداق «حُسن المراجعه» است.[2] این بیان، از اختراعات «ابن ابى الاصبع مصرى (م 656ق)» است،[3] در حالی که مفهوم آنرا در کتابهاى بسیارى از اندیشمندان علوم قرآنی و بلاغی با عنوان «السؤال و الجواب» میتوان یافت.[4] حقیقت این است که این نکته بلاغی، اثر چندانى در علم بدیع ندارد، و به علم نحو و اسلوب حکایت نزدیکتر میباشد.
به هر حال؛ ابی الاصبع مصری میگوید: مراجعه، عبارت است از اینکه سخنور، گفتوگویى که میان او و مخاطبش و یا میان دو نفر دیگر واقع شده را با موجزترین عبارت و بلیغترین اشاره و زیباترین گفتوگو و معتدلترین و آسانترین سبک، و نغزترین و محکمترین عبارت در یک بیت یا چند بیت و یا در یک یا چند جمله نثر حکایت کند.[5] در ادامه این بحث، این آیه شریفه را مثال میآورد: «قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»؛ و میگوید: «پس این قطعه کلام را که تعداد لفظهایش سیزده کلمه است ببین، و انواع بلاغتى که دربردارد، در حالی که قسمتى از یک آیه میباشد ملاحظه کن که آن جمله فنونى از کلام از قبیل: خبر، و استخبار (استفهام)، و امر، و نهى، و وعد و وعید را دربرگرفته است.
امّا خبر آن، «إِنِّی جاعِلُکَ» است که خداوند با این جمله خبریّه که در حقیقت وعد است، انتصاب حضرت ابراهیم(ع) را به خلافت به او اعلام داشته است. استخبار در آن کلام، ضمن خبر است؛ زیرا استخبار فرع بر خبر میباشد چون خبر با افزودن ادات استفهام بر سر آن، استخبار میشود. امر در «وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی» تحقّق یافته است؛ زیرا معناى آن - و الله اعلم- درخواست مقام خلافتى است که خود آن براى ذریّهاش وعده داده شده بود. پس گویى، ابراهیم(ع) گفته: «ربّ و اجعل ذلک لبعض ذرّیّتى» و هر طلبى امر است، ولی در صورتی که از طرف خداى - سبحانه و تعالى- باشد، و اگر از طرف بنده باشد، رعایت حُسن ادب با پروردگار - عزّ و جلّ- ایجاب میکند، دعا نامیده شود، و لفظ امر بر آن اطلاق نمیگردد، هرچند در اصل وضع امر است، و امر به شئ بنابر اصحّ دو قول، نهى از ضدّ آن است؛ بنابراین، گویى معناى آن کلام «و تحرم بعض ذرّیّتى ذلک» است. امّا وعید آیه، «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» است، پس حاصل معناى آن کلام این است که ستمکاران ذرّیهات به مقام خلافت نمیرسند، و محرومیّت از آن، منتهاى وعید است... معناى آن جمله این است که من در علم ازلى خود تو را امام قرار دادهام، و این نکته براى آن است که ابراهیم خلیل(ع) به تحقّق آن وعده اطمینان یابد، چراکه آن وعدهاى است که در علم خدا گذشته، و خداى -سبحانه و تعالى- خلاف وعدهاش عمل نمیکند، و علمش تغییر نمییابد».[6]
برخی از اندیشمندان علوم قرآنی و بلاغت گفتهاند این آیه شریفه مصداق «حُسن المراجعه» است.[2] این بیان، از اختراعات «ابن ابى الاصبع مصرى (م 656ق)» است،[3] در حالی که مفهوم آنرا در کتابهاى بسیارى از اندیشمندان علوم قرآنی و بلاغی با عنوان «السؤال و الجواب» میتوان یافت.[4] حقیقت این است که این نکته بلاغی، اثر چندانى در علم بدیع ندارد، و به علم نحو و اسلوب حکایت نزدیکتر میباشد.
به هر حال؛ ابی الاصبع مصری میگوید: مراجعه، عبارت است از اینکه سخنور، گفتوگویى که میان او و مخاطبش و یا میان دو نفر دیگر واقع شده را با موجزترین عبارت و بلیغترین اشاره و زیباترین گفتوگو و معتدلترین و آسانترین سبک، و نغزترین و محکمترین عبارت در یک بیت یا چند بیت و یا در یک یا چند جمله نثر حکایت کند.[5] در ادامه این بحث، این آیه شریفه را مثال میآورد: «قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»؛ و میگوید: «پس این قطعه کلام را که تعداد لفظهایش سیزده کلمه است ببین، و انواع بلاغتى که دربردارد، در حالی که قسمتى از یک آیه میباشد ملاحظه کن که آن جمله فنونى از کلام از قبیل: خبر، و استخبار (استفهام)، و امر، و نهى، و وعد و وعید را دربرگرفته است.
امّا خبر آن، «إِنِّی جاعِلُکَ» است که خداوند با این جمله خبریّه که در حقیقت وعد است، انتصاب حضرت ابراهیم(ع) را به خلافت به او اعلام داشته است. استخبار در آن کلام، ضمن خبر است؛ زیرا استخبار فرع بر خبر میباشد چون خبر با افزودن ادات استفهام بر سر آن، استخبار میشود. امر در «وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی» تحقّق یافته است؛ زیرا معناى آن - و الله اعلم- درخواست مقام خلافتى است که خود آن براى ذریّهاش وعده داده شده بود. پس گویى، ابراهیم(ع) گفته: «ربّ و اجعل ذلک لبعض ذرّیّتى» و هر طلبى امر است، ولی در صورتی که از طرف خداى - سبحانه و تعالى- باشد، و اگر از طرف بنده باشد، رعایت حُسن ادب با پروردگار - عزّ و جلّ- ایجاب میکند، دعا نامیده شود، و لفظ امر بر آن اطلاق نمیگردد، هرچند در اصل وضع امر است، و امر به شئ بنابر اصحّ دو قول، نهى از ضدّ آن است؛ بنابراین، گویى معناى آن کلام «و تحرم بعض ذرّیّتى ذلک» است. امّا وعید آیه، «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» است، پس حاصل معناى آن کلام این است که ستمکاران ذرّیهات به مقام خلافت نمیرسند، و محرومیّت از آن، منتهاى وعید است... معناى آن جمله این است که من در علم ازلى خود تو را امام قرار دادهام، و این نکته براى آن است که ابراهیم خلیل(ع) به تحقّق آن وعده اطمینان یابد، چراکه آن وعدهاى است که در علم خدا گذشته، و خداى -سبحانه و تعالى- خلاف وعدهاش عمل نمیکند، و علمش تغییر نمییابد».[6]
[1]. بقره، 124.
[2]. ر. ک: میدانی دمشقی، عبد الرحمن بن حسن، البلاغة العربیة، ج 2، ص 476، دمشق، بیروت، دار القلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1416ق.
[3]. ابن حجة حموی، تقی الدین أبوبکر بن علی، خزانة الأدب و غایة الأرب، ج 1، ص 218، بیروت، دار و مکتبة الهلال، 2004م.
[4]. ر. ک: سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج 1، ص 582، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1421ق؛ صبحى صالح، مباحث فی علوم القرآن، ص 205، قم، منشورات الرضى، چاپ پنجم، 1372ش.
[5]. مصرى، ابن ابى الاصبع، بدیع القرآن، ترجمه، میر لوحى، سید على، ص 350، مشهد، آستان قدس، 1368ش.
[6]. همان، ص 351 – 352.
نظرات