جستجوی پیشرفته
بازدید
2352
آخرین بروزرسانی: 1401/02/19
خلاصه پرسش
آیا نیستی و عدم از دیدگاه عقل،‌ شمارش‌پذیر نیست؟!
پرسش
«العدم لا یتعدد عند العقل الا بتعدد الملکات» را توضیح دهید.
پاسخ اجمالی

عدم و نیستی در نظر عقل چیزی نیست که بتوان آن‌را متعدد به شمار آورد؛ یعنی پیش از هستی و پس از هستی چیزی وجود ندارد که بتوان آن‌را واحد یا متعدد نامید. نیستی نه ماهیت دارد و نه ذات؛ در مورد نیستی چیزی بیش از این نمی‌توان گفت که رفع هستی است.

به تعبیر روشن‌تر، ما همان‌گونه که در ذهن خود، وجودهای اشیاء را از یکدیگر جدا و متمایز می‌‌دانیم، چنین تصور می‌‌کنیم که عدم‌‌های اشیاء نیز از یکدیگر جدا و متمایزند؛ یعنی همان‌طور که بین وجود اشیاء، کثرت و مغایرتی قائل هستیم، به‌ نحوی که وجود هر چیزی را غیر از وجود چیز دیگر می‌دانیم و هر یک را از دیگری سلب‌ می‌‌کنیم، و به عنوان مثال می‌گوییم: وجود زید غیر از وجود عمرو است، و وجود عمرو غیر از وجود زید است، همچنین کثرت و مغایرتی بین اعدام اشیاء قائل هستیم‌، به طوری که می‌‌گوییم: عدم(نبود) زید غیر از عدم عمرو است، و عدم عمرو غیر از عدم زید است. و بالضروره چنین می‌‌یابیم که هر عدمی غیر از عدم دیگر است؛ لذا دو قضیه‌ی زید معدوم است و عمرو معدوم است، برای ما دو معنای مختلف و متمایز دارد. همان‌گونه که دو قضیه زید موجود است و عمرو موجود است، برای ما دو معنای مختلف دارد.[1]

البته برخی از متکلمان معتقدند که نیستی‌ها از یکدیگر جدا و متمایزند. در نظر آنها برخی از اقسام نیستی به صفت علت و بعضی از اقسام آن به صفت معلول متصف می‌شوند؛ اما گروهی از متکلمان و بسیاری از حکما بر این عقیده‌اند که در نیستی هیچ‌گونه جدایی و تمایز نیست:

«لا میز فی الاعدام من حیث العدم                     و هو لها اذا بوهم ترتسم».[2]

گفتنی است؛ سخن آن گروه از متکلمان که برای نیستی‌ها تمایز قائل‌اند، از یک جهت قابل توجیه است. به این بیان که گفته شود امتیاز و جدایی در نیستی‌ها به تبع امتیاز در هستی‌ها است؛ یعنی نیستی‌ها از تعدد هستی‌ها پیدا می‌شوند.

به همین جهت است که امتیاز و جدایی در نیستی‌ها تنها در مورد اعدام ملکات مفهوم پیدا می‌کند؛ زیرا ذهن انسان در میان یک سلسله از موجودات که آنها را ملکات می‌نامند، نوعی امتیاز و جدایی می‌یابد. پس از این مرحله است که می‌تواند نیستی هر یک از آنها را نیز تصور کند. به این ترتیب می‌توان گفت؛ اگر امتیاز و جدایی بین موجودات در جهان ذهن ترسیم نشده باشد، امتیاز و جدایی بین نیستی‌ها به هیچ وجه امکان‌پذیر نخواهد بود. به همین جهت است که گفته می‌شود بدون این‌که جدایی هستی‌ها در جهان ذهن ترسیم شود، از جدایی و تعدد نیستی به هیچ وجه نمی‌توان سخن گفت.

عقل محض که از وجود صرف و هستی ناب نشأت می‌گیرد، نیستی را نمی‌یابد؛ زیرا در عالم ادراک بین مدرِک و مدرَک سنخیت و مناسبت معتبر است.

بنابر این، آن‌جا که نیستی‌ها به تبعیت از هستی‌ها در ذهن ترسیم می‌‌شوند، مرتبه و مقام عقل محض نیست؛ زیرا مقام عقل از مرحله‌ی جزئیات بالاتر است. به بیان دیگر، امتیاز و تعدد بین نیستی‌ها بالعرض امکان‌پذیر است، ولی امتیاز و جدایی در نیستی از آن جهت که نیستی است، بالذات نامعقول به شمار می‌آید.[3]


[1]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 9، ص 491، تهران، قم، صدرا، 1368ش.

[2]. سبزواری، ملا هادی، شرح منظومه، مصحح، حسن زاده آملی، حسن، محقق، طالبی، مسعود، ج 2، ص 191 – 192، تهران، نشر ناب، چاپ اول، 1369ش.

[3]. ر. ک: ابراهیمی دینانی، غلامحسین، قواعد کلی فلسفی در فلسفه اسلامی، ج 3، ص 366- 370، تهران، انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران با همکاری مزکز نشر دانشگاهی، 1360ش.

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها