لطفا صبرکنید
2578
- اشتراک گذاری
- همانگونه که در پرسش نیز آمده است، قرآن کریم، یکی از مهمترین عوامل تغییر وضعیت مردم از رفاه و نعمت به سختی و مشکلات؛ و یا از گرفتاری و بلا به راحتی و رفاه و از ظلم به عدل و از عدل به ظلم را به نوعی وابسته به خواست و اراده مردم میداند:
«این (عذابها براى مشرکان) از آنرو است که خداوند (طبق سنّت جاریه خود) در صدد آن نیست که نعمتى را که بر قومى ارزانى داشته تغییر دهد(از آنان سلب کند) مگر آنکه آنها خودشان اقدام به انجام تغییرات نمایند، و به یقین خداوند شنوا و دانا است».[i]
«همانا خداوند بر هیچ گروهى آنچه ]از نعمت و رفاه یا بلا و سختى[ را دارند، تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان اقدام به تغییر داشتههای خود (از ایمان و کفر یا طاعت و فسق) کنند. و چون خداوند اراده کند که گروهى را گرفتار عذاب نماید، هرگز آنرا برگشتى نباشد و نمیتوان یار و یاور دیگری جز خدا براى آنان تصور کرد ]که به کمکشان بیاید[».[ii]
خدای متعال در این دو آیه، قانونی کلى و عمومى را بیان میکند که میتوان آنرا یکى از پایههاى اساسى جهانبینى و جامعهشناسى در اسلام دانست.
خدای متعال به ما میگوید: مقدرات و آینده شما قبل از هر چیز و هر کس در دست خود شما است، و هرگونه تغییر و دگرگونى در خوشبختى و بدبختى جوامع در درجه اول به خود آنها بازگشت میکند؛ شانس و طالع و اقبال و تصادف و تأثیر اوضاع فلکى و مانند اینها هیچکدام پایه ندارد. آنچه اساس و پایه است این است که ملتى خود بخواهد سربلند و سرفراز و پیروز و پیشرو باشد، و یا به عکس خودش تن به ذلت و زبونى و شکست دهد، حتى لطف خداوند، یا مجازات او، بدون مقدمه، دامان هیچ ملتى را نخواهد گرفت، بلکه این اراده و خواست ملتها، و تغییرات درونى آنها است که آنها را مستحق لطف یا مستوجب عذاب خدا میسازد.
به تعبیر دیگر، این اصل قرآنى که یکى از مهمترین برنامههاى اجتماعى اسلام را بیان میکند به ما میگوید هرگونه تغییرات برونى، وابسته به تغییرات درونى ملتها و اقوام است، و هرگونه پیروزى و شکستى که به قومى رسید از همینجا سرچشمه میگیرد؛ و براى پایان دادن به بدبختیها و ناکامیها باید دست به انقلابى از درون بزنیم. یک انقلاب فکرى و فرهنگى؛ یک انقلاب ایمانى و اخلاقى، تا در پرتو آن بتوانیم ناکامیها و شکستها را به پیروزى مبدل سازیم، اگر بخواهیم از اصل فوق که از سرچشمه وحى به ما رسیده الهام بگیریم باید هم آن پیروزى و هم آن شکست و ناکامى را در تغییرات فکرى و عقیدتى و اخلاقى و برنامههاى عملى مسلمانان جستوجو کنیم.[iii]
- شورش مردم علیه عثمان را حتی اگر شورشی عمومی بدانیم که اکثریت مردم در آن شرکت داشتند؛ اما این شورش، قیام و انقلابی منسجم و هدفمند نبود؛ یعنی شرکتکنندگان در آن نه از روش معقول و پسندیدهای پیروی میکردند و نه برای جایگزینی و ایجاد حاکمیت نوین، طرح و برنامهای دقیق داشتند؛ از اینرو امام علی(ع) سعی داشت با روش صحیح که همان استفاده حداکثری از مذاکره و گفتوگو و دوری از خشونت و خونریزی بود به شکل مسالمتآمیزی حکومت را تغییر دهد و یا حاکمان را وادار به تغییر و اصلاح ساختار حکومت سازد و در این راه نیز نهایت تلاش خود را کرد.[iv] بنابر این، رفتار امام علی(ع) کاملا هماهنگ با سنت الهی بود.
[i]. انفال، 53. «ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ».
[ii]. رعد، 11. «لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ».
[iii]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 10، ص 145 – 147، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.