جستجوی پیشرفته
بازدید
12376
آخرین بروزرسانی: 1393/08/11
خلاصه پرسش
آیا دو جنبه وجودی در انسان (روح و بدن) مؤید پلورالیسم و کثرت گرایی است؟
پرسش
آیا دو جنبه وجودی در انسان (روح و بدن) مؤید پلورالیسم و کثرت گرایی است؟
پاسخ اجمالی

سؤال حاضر مربوط به مسئله علاقه نفس به بدن است که چهار قول درباره آن وجود دارد: قول به مادیت نفس، قول به ثنویت وجودی انسان (جدایی نفس و بدن)، قول به "جسمانیت الحدوث و روحانیت البقا" بودن نفس، و قول به تثلیث وجودی انسان (بدن، نفس، روح). اگر از میان این اقوال چهارگانه، قول اول و سوم را مبنا قرار دهیم، بحث علاقه نفس به بدن نمی­تواند مؤید پلورالیسم باشد؛ زیرا نتیجه هر دو قول یک چیز است و آن وحدت نفس و بدن است، اما اگر قول دوم و چهارم را مبنا قرار دهیم، باز پاسخ منفی است؛ زیرا هر چند که نتیجه هر دو قول نبود وحدت میان جسم و روح است، اما هیچ ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم منطقی میان باور به ثنویت یا تثلیث وجودی انسان با باور به پلورالیزم وجود ندارد؛ چرا که مدعای پلورالیست­ها اثبات کثرت وجودی انسان یا وجود کثرت در جهان نیست، بلکه مدعای آنها مدعایی معرفت شناسانه است، نه هستی شناسانه. همچنین سؤال حاضر، صحت قول دوم از اقوال چهارگانه مسئله علاقه نفس به بدن (قول به ثنویت) را مفروض گرفته است، اما واقعیت این است که از میان اقوال چهارگانه، قول سوم نسبت به دیگر اقوال با مبانی توحیدی و حکمت اسلامی و شیعی که بر اتحاد فیزیک با متافیزیک شکل گرفته است، سازگاری بیشتری دارد.

پاسخ تفصیلی

سؤال حاضر را می­توان به دو بخش تفکیک نمود:

 

الف. نخست مسئله علاقه نفس به بدن که از دیرباز یکی از مسائل مورد اختلاف میان دانشمندان علوم طبیعی، روان شناسان و فلاسفه بوده است.

 

ب. مسئله ارتباط مبحث علاقه نفس به بدن با بحث پلورالیسم یا کثرت گرایی.

 

برای تحلیل و بررسی این مسئله، نخست به مسئله علاقه نفس به بدن می­پردازیم که مبنای بخش دوم سؤال است.

 

در پاسخ به این مسئله چهار قول وجود دارد:[1]

 

1. قول کسانی که قائل به مادیت نفس و اتحاد آن با بدن به نحو اتحاد کلی و جوهری هستند و ارتباط میان آنها را شدید و متقابل و از طریق شبکه اعصاب و هورمون­ها و ترشحات غددی می­دانند، مانند ماتریالیست­ها و رفتارگرایان.

 

2. قول کسانی که قائل به ثنویت وجود انسانی هستند و وجود انسان را ترکیبی از نفس مجرد و بدن مادی می­دانند. به عقیده اینان علاقه نفس و بدن بالعرض است نه بالذات. براساس این دیدگاه بدن، زندان نفس بوده و بین آنها تنافر ذاتی وجود دارد. از میان فلاسفه قدیم غرب، افلاطون و از میان فلاسفه جدید، دکارت و اغلب فلاسفه اسلامی و علمای اخلاق بر این عقیده هستد.

 

3. قول کسانی که قائل به نظریه «جسمانیت الحدوث و روحانیت البقا» هستند. براساس این نظر، انسان موجودی مرکب از مجرد و ماده، و روح و بدن است، اما شدت علاقه به حدی است که مجرد متولد از ماده است و به نحو اعتباری نفس نیز متولد از بدن است، نه این که از عالم دیگری آمده و در زندان تن گرفتار شده باشد. بنابراین طبق این دیدگاه، علاقه محکم و ارتباط وثیقی میان نفس و بدن وجود دارد. صدرالمتألهین و تابعین او با استناد به آیاتی از قرآن، مانند: "خلقناه من نطفة"[2] و "ثم خلقنا النطفة علقة... ثم أنشأناه خلقا آخر"،[3] ترتیب و تدرج در خلقت انسان را دلیلی می­دانند بر این که روح متولد از بدن است و سابق بر بدن نیست، بلکه مرتبه­ای وجودی، بالاتر از بدن است، یا به قول شهید مطهری "رابطه روح و بدن از نوع رابطه یک بعد است با سایر ابعاد".[4]

 

4. قول جامعی نیز هست که قائل به تثلیث وجودی انسان است. این دیدگاه با جمع سایر اقوال موجود به این نتیجه می­رسد که وجود انسانی سه رکن دارد: 1. جسم 2. نفس 3. روح

 

لازم به توضیح است که در قرآن واژه «روح» در هیچ آیه­ای جمع بسته نشده است و به صورت «ارواح» نیامده است. این مسئله می­تواند ناظر به این واقعیت باشد که روح یک حقیقت واحد است و تعدد ندارد. بین روح تک تک انسان­های روی زمین تفاوتی وجود ندارد و همگی یک حقیقت است. ماهیتی که در انسان­ها یکی را از دیگری متمایز می­سازد، نفس است و آن ماهیتی است که قابل تغییر و تکامل است. آن قسمتی از وجود ما که روز قیامت در برابر خدای بزرگ مسئول است و مورد بازخواست قرار می­گیرد، نفس انسان است نه روح او؛ زیرا روح خطا نمی­کند.[5] نفس در انسان مجموعه احساسات، عواطف، تمایلات، انفعالات، شهوت­ها، آرزوها، خواسته­ها و همه تجارب زندگی و همه چیزهایی است که به طور کلی شخصیت انسان را تشکیل می­دهد. آن ماهیتی که بین «من» و «دیگری» اختلاف پیش می­آورد نفس است نه روح که در زبان فارسی از نفس به «خود» تعبیر می­شود. طبق این دیدگاه نفس حد واسط میان روح و جسم است که برای زندگی این دو بعد کاملاً متفاوت که از دو طیف کاملاً مخالف هستند (عالی و دانی)، وجودش ضروری می­نماید. نفس دارای درجات است و هنگامی که به درجه مرضیه رسید، خواص روح را پیدا می­کند.[6] درجات نفس از مراتب پست تا مراتب عالی عبارتند از:[7]

 

1. نفس امّاره 2. نفس مزینه 3. نفس مسوّله 4. نفس لوّامه 5. نفس عاقله 6. نفس ملهمه 7. نفس مطمئنه 8. نفس راضیه 9. نفس مرضیه.

 

حال که به طور مختصر با مسئله نخست آشنا شدیم، می­پردازیم به بخش دوم سؤال حاضر که ارتباط بحث علاقه نفس به بدن با بحث پلورالیسم و کثرت گرایی است. در پاسخ مسئله حاضر می­توان گفت؛ اگر از میان اقوال چهارگانه بحث علاقه نفس به بدن، قول اول و سوم را مبنا قرار دهیم، این بحث نمی­تواند مؤید پلورالیسم باشد؛ زیرا نتیجه هر دو قول یک چیز است و آن وحدت نفس و بدن است، اما اگر قول دوم و چهارم را مبنا قرار دهیم، باز پاسخ منفی است؛ زیرا هر چند که نتیجه هر دو قول نبود وحدت میان جسم و روح است، اما هیچ ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم منطقی میان باور به ثنویت یا تثلیث وجودی انسان با باور به پلورالیزم وجود ندارد؛ چرا که مدعای پلورالیست­ها اثبات کثرت وجودی انسان یا وجود کثرت در جهان نیست، بلکه مدعای آنها مدعایی معرفت شناسانه است، نه هستی شناسانه.

 

همان طور که از ظاهر سؤال قابل تشخیص است، سؤال کننده، صحت قول دوم از اقوال چهارگانه مسئله علاقه نفس به بدن را مفروض گرفته است، اما واقعیت این است که از میان اقوال چهارگانه، قول سوم نسبت به دیگر اقوال با مبانی توحیدی و حکمت اسلامی سازگاری بیشتری دارد. شهید مطهری نیز با رد قول دوم (ثنویت)، در دفاع از قول سوم می­نویسد: "پیدایش و تکون انواع جسمانی روی قانون حرکت است نه کون و فساد؛ نفس و روح هم به نوبه خود محصول قانون حرکت است. مبدأ تکوّن نفس ماده جسمانی است. ماده این استعداد را دارد که در دامن خود موجودی بپروراند که با مابعدالطبیعه هم افق باشد. اساساً بین طبیعت و ماورای طبیعت دیوار و حائلی وجود ندارد. هیچ مانعی ندارد که یک موجود مادی در مراحل ترقی و تکامل خود تبدبل شود به موجودی غیرمادی".[8]

 

در واقع در بین فلاسفه تنها کسی که توانسته است فاصله بین نفس و بدن را کم کند، و مشکل این تعارض را به گونه­ای حل کند که هم با «ثنویت» و هم با «وحدت» نفس و بدن قابل جمع باشد، صدرالمتألهین شیرازی است. از نظر او، حقیقت انسان، از مرحله هیولانی تا مقام تجرد و فوق آن، یک چیز است، مسافر یکی است که منزل به منزل می­پیماید و در هر منزل لباسی نو بر تن می­کند تا مصداق آیه شریفه "بَلْ هُمْ فی‏ لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدیدٍ"،[9] باشد.[10]

 

 

[1] القبانّچی، احمد، النفس فی دایرة الفکر الاسلامی، ص87-88، قم، دارالکتب الاسلامی، 1421ق.

[2]  یس، 77.

[3]  مؤمنون، 14.

[4]  مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 13، ص 35، تهران، صدرا، چاپ ششم، 1380ش.

[5]  کاغذیان، هومن؛ فرید حسینی، فرهاد، مبانی ایمنی شناسی معنوی، ص 77، مشهد، به نشر، 1381ش.

[6]  همان، ص 78.

[7]  همان، ص 79.

[8]  مجموعه آثار، همان، ص 34.

[9]  ق، 15.

[10]  اکبریان، رضا؛ محمدپور دهکردی، سیما، تجرد نفس سفری از جسمانیت الحدوث تا رو حانیت البقاء"، پژوهش­های فلسفی- کلامی: فصلنامه علمی- پژوهشی دانشگاه قم، ص 74، سال نهم، شماره دوم، شماره پاپی 34، زمستان 1386ش.

 

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها