لطفا صبرکنید
362
«رَکض» به معنای کوبیدن پاها بر زمین است. و اگر همین واژه در مورد سوارکاری استفاده شود، منظور دواندن اسب از طرف او است(رکضت الفرس=اسب را دواندم). و هنگامی به فرد پیادهای نسبت داده شود، معنای آن راه رفتن،[1] و یا به سرعت گریختن است.[2]
همواره با توجه به شیوه سخن، همچنین کلمات پیرامونی میتوان معنای دقیق هر واژه - از جمله واژههای برگرفته از ریشه «ر.ک.ض» - را در یک عبارت به دست آورد.
در همین راستا، قرآن کریم سه بار از مشتقات ریشه «ر.ک.ض» و با معانی یاد شده استفاده کرده است:
- «ارْکُضْ بِرِجْلِکَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ»؛[3] پاى خود را به زمین بکوب! اینجا چشمه سردی براى شستوشو و آشامیدن است!
این آیه خطاب به حضرت ایوب(ع) است. وی پس از آنکه از انواع آزمایشهای الهى سربلند بیرون آمد، اولین فرمان الهی به او این بود که پاى خود را بر زمین بکوب، چشمه آبى میجوشد که هم براى شستوشوى بدنت به اندازه کافی سرد است، و هم براى نوشیدن گوارا است. بعد از این بود که نعمتهای گرفته شده از او در این آزمایش بزرگ، دوباره به وی برگردانده شد.
2 و 3. «فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنا إِذا هُمْ مِنْها یَرْکُضُونَ، لا تَرْکُضُوا وَ ارْجِعُوا إِلى ما أُتْرِفْتُمْ فیهِ وَ مَساکِنِکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسْئَلُونَ»؛[4] هنگامى که احساس کردند عذاب ما دامنگیرشان شد، ناگهان پا به فرار گذاشتند! (با زبان مسخره به آنان گفته شد:) فرار نکنید! به سوى خانهها و زندگی پرزرق و برقتان بازگردید! شاید باز هم فقیرانی از شما درخواست کمک کنند!(و شما همان شیوه گذشته را ادامه دهید!).
مراد از «رکض» در دو آیه بالا به معنای گریختن است؛ یعنى ستمکاران هنگام احساس عذاب الهی، در تلاشی نافرجام و بیفایده از شهر و دیار خود میگریختند؛ اما در نهایت نمیتوانستند از عذاب خداوند رهایی یابند.
[1]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 364، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[2]. رشیدالدین میبدی، احمد بن ابی سعد، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تحقیق، حکمت، علی اصغر، ج 6، ص 215، تهران، امیر کبیر، تهران، چاپ پنجم، 1371ش.
[3]. صاد، 42.
[4] انبیاء، 12، 13.