لطفا صبرکنید
17281
نویسنده رسالۀ «صفیر سیمرغ»، شهاب الدین یحیی ابن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروردی معروف به «شیخ اشراق» است.
«صفیر»، به هر آواز و صوت ممتد، نرم و بدون تلفّظ حروف می گویند که از میان دو لب به صدا در می آید؛[i] و «سیمُرغ»، نام مرغی است که پادشاه افسانه ای پرندگان بود. و در عرفان کنایه از پیر یا انسان کامل است. داستان آن و پرندگان دیگر در ادبیات فارسی و کتب عرفانی به گونه های متعددی بیان شده است.
شیخ اشراق، در این رساله به سیر و سلوک عرفانی معنا بخشیده و حالات روحی سالک الی الله، موقعیّت های پیش آمده و خطرات و موانع موجود در راه را بیان می کند.
[i]. فرهنگ ابجدی عربی – فارسی، ص 555، واژۀ «صَفَرَ» و 556، واژۀ «الصَّفیر»؛ المفردات فی غریب القرآن، ص 487، واژۀ «الصّفیر»؛ لسان العرب، ج 4، ص 460، واژۀ «الصّفیر».
نویسنده رسالۀ «صفیر سیمرغ»، شهاب الدین یحیی ابن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروردی معروف به «شیخ اشراق» است. رسالۀ «صفیر سیمرغ»، به زبان فارسی نوشته شده است.
خلاصه ای از محتوای این رساله را می توان این گونه بیان کرد:
1. «صفیر»، به هر آواز و صوت ممتد، نرم و بدون تلفّظ حروف می گویند که از میان دو لب به صدا در می آید؛[1] و «سیمُرغ»، نام مرغی است که پادشاه افسانه ای پرندگان است. داستان آن و پرندگان دیگر در ادبیات فارسی و کتب عرفانی به گونه های متعددی بیان شده است.[2]
2. سیمرغ، یک اصطلاح ذوقی در عرفان بوده که کنایه از پیر[3] یا انسان کامل است.[4]
3. نویسنده در این کتاب، به سیر و سلوک عرفانی معنا بخشیده شده و در آن حالات روحی سالک الی الله، موقعیّت های پیش آمده و خطرات و موانع موجود در راه را بیان کرده است. شیخ اشراق در بخشی از این رساله می نویسد: «در پیش مقدمه یاد کنم از احوال این مرغ بزرگوار [سیمرغ]. روشن روانان چنین نمودهاند که هر آن [هدهدى[5] که در فصل بهار بترک آشیان خود بگوید و بمنقار خود پر و بال خود برکند و قصد کوه قاف کند] سایه کوه قاف بر او افتد بمقدار هزار سال این زمان که «وَ إِنَّ یَوْماً عِنْدَ رَبِّکَ کَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ»،[6] و این هزار سال در تقویم اهل حقیقت یک صبح دم است از مشرق لاهوت اعظم. در این مدت سیمرغى شود که صفیر او خفتگان را بیدار کند و نشیمن او در کوه قاف است صفیر او بهمه کس برسد و لکن مستمع کمتر دارد، همه باویند و بیشتر بىویند».[7]
این رساله از دو بخش که هر بخشی چند فصل دارد، تشکیل شده است:
بخش اول: مربوط به مبادی بحث است و در سه فصل پی ریزی شده است: 1. «تفضیل این علم»، 2. «آنچه اهل بدایا را ظاهر شود» و 3. «سکینه».[8]
به عنوان نمونه، فصل دوم آن مربوط به کسانی است که در ابتدای راه سیر و سلوک الاهی مشغول به ریاضت و ذکر هستند؛ بر این دسته از سالکان الی الله، انواری الاهی ظاهر می شود. شیخ اشراق این قسم را تعبیر به «در آنچه اهل بدایا را ظاهر شود» می کند.[9]
بخش دوم: دربارۀ مقاصد بحث است؛ و مشتمل بر سه فصل است: دربارۀ 1. «فنا»، 2. «هر که عالم تر عارف تر بود» و 3. «اثبات لذّت بنده مر حقّ را».[10]
[1]. فرهنگ ابجدی عربی – فارسی، ص 555، واژۀ «صَفَرَ» و 556، واژۀ «الصَّفیر»؛ المفردات فی غریب القرآن، ص 487، واژۀ «الصّفیر»؛ لسان العرب، ج 4، ص 460، واژۀ «الصّفیر».
[2]. دراین باره به سایت www.noormags.com مقالات مربوط به پرنده سیمرغ مراجعه کنید؛ مانند: منزوی، علی نقی،«سی مرغ و سیمرغ»؛ شفیعی کدکنی، محمد رضا، «سیمرغ»؛ نجومی، مهتاج، «سیمرغ اسطوره ای سایه گستر بر فرهنگ ایرانی»؛ نوروزی پناه، علی، «سیمرغ».
[3] پیر در عرفان به معنای عارف کامل است و کنایه از احاطه او بر زمان دارد نه لزوما پیر بودن از لحاظ سنی.
[4]. سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج 2، ص 1030، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1373ش.
[5]. رمزی برای سالک الی الله است.
[6]. «و یک روز نزد پروردگارت، همانند هزار سال از سالهایى است که شما مىشمرید»، (حج، 47).
[7]. شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، به تصحیح و مقدمه: هانرى کربن و نصر، سید حسین و حبیبى، نجفقلى، ج 3، ص 314 و 315، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، تهران، چاپ دوم، 1375ش.
[8]. همان، ص 316.
[9]. همان، ص 319.
[10]. همان، ص 316.