لطفا صبرکنید
21973
- اشتراک گذاری
این آیه در موضوع ازدواج پیامبر اسلام (ص) با همسر مطلقه زید بن حارثه، پسر خوانده اش نازل شده است. بی گمان آیه شریفه در مقام پاسخ به اعتراضى است که مردم به رسول خدا (ص) داشتند که چرا با همسر پسر خواندهاش ازدواج کرد؟
چکیده جوابی که این آیه به معترضان می دهد، این است که رسول گرامى اسلام (ص) پدر هیچ یک از مردان موجود و فعلى شما نیست، تا ازدواجش با همسر یکى از شما، ازدواج با همسر پسرش باشد. بنابر این خطاب در "مِنْ رِجالِکُمْ" به مردم موجود در زمان نزول آیه است،[1] و منظور از رجال، مقابل زنان و فرزندان است، و نفى پدرى، نفى تکوینى است، نه نفى تشریعى؛ یعنى هیچ یک از مردان شما از صلب او متولد نشدهاند.
لذا معنای این آیه چنین است که محمد پدر هیچ یک از این مردان که همان مردان شما باشند نیست، تا آن که ازدواجش با همسر یکى از آنان، بعد از جدایى، ازدواج با همسر فرزندش باشد، و زید بن حارثه هم یکى از همین مردان شما است، پس ازدواج رسول خدا (ص) با همسر او، بعد از آن که همسر خود را طلاق داد، ازدواج با همسر پسرش نمىباشد. اما این که آن حضرت وى را پسر خود خواند، مقصود معنای لغوی آن است (خواندن)، و هدف از این خواندن اظهار محبت نسبت به "زید" بوده است و هیچ اثرى از آثار پدر و فرزندى بر آن مترتب نمىشود؛ چون خدا پسر خواندههاى شما را فرزند شما نمىداند.[2]
بنابر این، آنچه که سبب نزول این آیه شده، ازدواج پیامبر اسلام (ص) با همسر مطلقه زید بن حارثه بوده است.
این پرسش پاسخ تفصیلی ندارد.
[1] . اما قاسم، طیب، طاهر، و ابراهیم چهار پسرى که خدا به آن جناب داد- البته اگر به قول بعضى طیب و طاهر لقب قاسم نباشد- فرزندان حقیقى او بودند، ولی قبل از رسیدن به سن بلوغ از دنیا رفتند، و کلمه رجال در حقشان صادق نیست، تا مورد نقض آیه واقع شوند. همچنین امام حسن و حسین (ع) که دو فرزندان آن جناب بودند، آن دو نیز طفل بودند، و تا رسول خدا (ص) در دنیا بود به حد رشد نرسیدند، و مشمول کلمه رجال واقع نشدند.
بنابر این، آیه هیچ اقتضا ندارد که آن حضرت پدر قاسم، طیب، طاهر، و ابراهیم، و همچنین حسن، و حسین، نباشد، براى این که گفتیم آیه در خصوص رجال موجود در زمان نزول آیه و همه آن کسانى است که در آن روز صفت مردى را واجد بودند، و نامبردگان هیچ یک واجد این صفت نبودند. ر.ک: طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 325، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417ق.
[2] . ر. ک: همان، و تفاسیر قرآن، ذیل آیه 40 سوره احزاب.