لطفا صبرکنید
33929
- اشتراک گذاری
ترس از مرگ می تواند علل و عوامل مختلفی داشته باشد که در این فرصت به طور خلاصه به برخی از این عوامل اشاره می شود.
1. بسیارى از مردم مرگ را به معناى فنا و نیستى و نابودى تفسیر مى کنند. بدیهى است که انسان از فنا و نیستى وحشت دارد. اگر انسان مرگ را به این معنا تفسیر کند، حتماً از آن گریزان خواهد بود؛ از این رو، حتى در بهترین حالات زندگى، فکر مرگ، شهد زندگى را در کام او زهر مى کند و همیشه از این نظر نگران است.
2. انسان هایی هستند که مرگ را پایان زندگى نمى دانند، و در عین اعتقاد به معاد به دلیل اعمال ناپسند و کارهاى خلاف خود، از مرگ مى ترسند و از آن وحشت دارند؛ زیرا مرگ را آغاز رسیدن به نتایج شوم اعمال خود مى بینند. بنابراین، براى فرار از محاسبه الاهى و کیفر اعمال میل دارند هر چه بیش تر مرگ را به تأخیر بیندازند.
شخصی از پیامبر اسلام (ص) پرسید: چرا مرگ را دوست ندارم؟ فرمود: آیا ثروت دارى؟ عرض کرد: آرى، فرمود: چیزى از آن را پیش از خود فرستادهاى؟ عرض کرد: نه، فرمود: به همین دلیل است که مرگ را دوست ندارى.[1]
ایـن هـمـان اسـت کـه امام على (ع) در یکى از سخنان حکمت آمیزش از آن، آه و ناله سر داده و هشدار می دهد: «آه، از کـمـى تـوشـه آخرت و طولانى بودن راه و دور بودن سفر و بزرگ بودن مقصد و محلّ ورود».[2]
3. امام صادق (ع) می فرماید: فردی از ابوذر پرسید: چرا از مرگ می ترسیم؟ پاسخ داد: براى این که دنیا را آباد کرده اید، و آخرت تان را ویران. طبیعى است که دوست ندارید از نقطه آباد به مکان ویران منتقل شوید.[3]
چـنـان کـه از ایـن روایات استفاده مى شود، علّت ترس از مرگ، تلاش نکردن براى آخرت، بلکه بى توجّه بودن به آن و روى کردن به دنیا است؛ و همین موجب ویرانى آخرت است.
انسان باید باور داشته باشد که مرگ پا نهادن به جهان آخرت و دیدن تلاش های این دنیا است. این بارو اقتضا دارد که آدمی به وظایف شرعى و انسانی خود عمل کند و به رحمت واسعه خداوند امیدوار باشد. در این صورت است که انسان نه تنها از مرگ نمى ترسد، بلکه آن را به جهت لقای الاهی دوست خواهد داشت و به آن عشق خواهد ورزید.
پیامبر اکرم (ص) فرمود: «مرگ هدیه مؤمن است».[4] امیرمؤمنان (ع) می فرماید: «به خدا سوگند! فرزند ابى طالب علاقه اش به مرگ بیش تر است از کودک شیرخوار به پستان مادر».[5]
بنابر این، راه ترس نداشتن از مرگ، توجّه به آخرت است؛ چرا که اعتقاد نداشتن بـه خـدا و قـیـامـت، به فراموشی سپردن آخرت و فراهم نساختن ره توشه برای آن، از عـوامـل اسـاسـى تـرس از مـرگ اسـت.
[1] . شیخ صدوق، خصال، ترجمه کمره ای، ج 1، ص 69، کتابچی، تهران، چاپ اول، 1377ش.
[2] . «آه مِنْ قِلَّةِ الزّادِ وَ طُولِ الطَّریقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظیمِ الْمُورِدِ»؛ تمیمی آمدی، عبد الواحد، غرر الحکم و درر الکلم، ص 144، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1366ش.
[3] . «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَبِی ذَرٍّ فَقَالَ یَا أَبَا ذَرٍّ مَا لَنَا نَکْرَهُ الْمَوْتَ فَقَالَ لِأَنَّکُمْ عَمَرْتُمُ الدُّنْیَا وَ أَخْرَبْتُمُ الْآخِرَةَ فَتَکْرَهُونَ أَنْ تُنْقَلُوا مِنْ عُمْرَانٍ إِلَى خَرَابٍ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر؛ آخوندی، محمد، ج 2، ص 458، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[4] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 70، ص171، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1409ق.
[5] . نهج البلاغة، ص 52، خ 5.