لطفا صبرکنید
2492
در قرآن کریم یکبار با تعبیر «ریحٍ صَرصَر»، و دو بار هم با تعبیر «ریحاً صَرصَراً» از «باد صرصر» یاد شده است که در تمام موارد منظور باد و طوفان شدیدی است که به عنوان عذاب و برای نابودی قوم عاد از جانب خداوند بر آنان نازل شده است:
«وَ أَمَّا عادٌ فَأُهْلِکُوا بِریحٍ صَرْصَرٍ عاتِیَةٍ».[1] اما قوم عاد نیز به بادى تند و سرکش به هلاکت رسیدند.
«فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ ریحاً صَرْصَراً فی أَیَّامٍ نَحِساتٍ لِنُذیقَهُمْ عَذابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا...»؛ سرانجام تندبادى شدید و هولناک در روزهایى شوم بر آنها فرستادیم تا عذاب خوارکننده را در زندگى دنیا به آنها بچشانیم.
«إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ ریحاً صَرْصَراً فی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ»؛ ما بر آنها در روزى نحس و طولانى بادى سخت فرستادیم.
مفسران در مورد اینکه «باد صرصر چیست»، چند معنا ارائه کردهاند؛ مانند:
باد بسیار سردى است که مانند آتش همه چیز را میسوزاند.[2]
بادی که زوزه میکشد.
بادی که سمی و مسموم کننده است.[3]
بادی که قدرت نابودی یک قوم را دارد.
بادی که از طوفانهای معمولی شدیدتر است.
و ...
قرآن کریم در آیه هفتم سوره حاقه عنوان کرده که مدت وزیدن این طوفان و باد سهمگین، هفت شب و هشت روز بود.
آنچه در قرآن کریم با عنوان «باد صرصر» و به عنوان یک عذاب از آن یاد شده، بعدها در متون نظم و نثر ادبی نیز به همین معنا و یا معانی کنایی دیگر، بسیار مورد استفاده قرار گرفته است مانند این شعر مولوی که میگوید:
این چه باد صرصر است از آسمان پویان شده صدهزاران کشتی از وی مست و سرگردان شده
مخلص کشتی ز باد و غرقه کشتی ز باد هم بدو زنده شدست و هم بدو بیجان شده
[1]. الحاقه، 6.
[2]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 9، ص 11، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش؛ رشیدالدین میبدی، احمد بن ابی سعد، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تحقیق، حکمت، علی اصغر، ج 8، ص 515، تهران، امیر کبیر، چاپ پنجم، 1371ش.
[3]. طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 24، ص 66، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1412ق؛ مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 24، ص 438، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص 393، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417 ق؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 4، ص 450، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق.