لطفا صبرکنید
بازدید
11755
11755
آخرین بروزرسانی:
1393/09/10
کد سایت
fa29908
کد بایگانی
36168
نمایه
معنای «لکلّ اجل کِتاب» در آیه 38 سوره رعد
طبقه بندی موضوعی
تفسیر
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
جمله «لکلّ اجل کِتاب» در آیه 38 سوره رعد به چه حقیقتى اشاره دارد؟
پرسش
جمله «لکلّ اجل کِتاب» در آیه 38 سوره رعد به چه حقیقتى اشاره دارد؟
پاسخ اجمالی
آیه 38 سوره رعد، در حقیقت پاسخى است به ایرادات مختلفى که دشمنان پیامبر اسلام(ص) نسبت به ایشان داشتند؛ مانند اینکه میگفتند:
1. مگر پیامبر ممکن است از جنس بشر باشد، همسر اختیار کند و فرزندانى داشته باشد، این آیه به آنها پاسخ مىدهد که این مسئله تازهاى نیست، ما پیش از تو پیامبران بسیارى فرستادیم و براى آنها همسران و فرزندان قرار دادیم: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِکَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّیَّةً».
2. آنها انتظار دارند که هر معجزهاى را پیشنهاد میکنند و هر چه هوا و هوسشان اقتضا میکند انجام دهى (چه ایمان بیاورند یا نیاورند) ولى آنها باید بدانند: هیچ پیامبرى نمیتواند معجزهاى جز به فرمان خداوند بیاورد: «وَ ما کانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ».
3. سومین ایرادشان این بود که چرا پیامبر اسلام(ص) آمده و احکامى از تورات یا انجیل را دگرگون ساخته، مگر نه این است که اینها کتب آسمانى است و از طرف خدا نازل شده؟ مگر ممکن است خداوند فرمان خود را نقض کند؟
آیه مورد بحث در آخرین جمله خود به آنها پاسخ مىگوید که براى هر زمانى حکم و قانونى مقرر شده است: «لِکُلِّ أَجَلٍ کِتابٌ».
بنابر این، جاى تعجب نیست که یک روز تورات را نازل کند، و روز دیگر انجیل را، و سپس قرآن را؛ چرا که انسان در زندگى متحول و متکامل خود، نیاز به برنامههاى متفاوت و گوناگونى دارد.[1]
توضیح: با توجه به اینکه نظام هستی بر اساس تحول و تبدل و زوال و حدوث نهاده شده، هر موجودى پیوسته در حرکت خواهد بود؛ مانند نور خورشید که هر لحظه پس از تابش، نور دیگرى حادث شده فضا را فرا میگیرد، اگرچه نور واحد و ممتد به نظر میرسد؛ از اینرو هیچ موجود طبیعى دو لحظه برقرار نخواهد ماند، همچنانکه نور خورشید دو لحظه بقا و ثبات نخواهد داشت. بر این اساس، براى هر موجودى هر لحظه اجل و مدت خاصى در نظر گرفته شده، و حکم مخصوص و مقدار و اندازه خاصى از سوی خداوند درباره آن صادر مىشود.[2]
پس اینکه فرمود: «لِکُلِّ أَجَلٍ کِتابٌ»، معنایش این است که براى هر زمانى حکمى است مخصوص آن زمان. و این اشاره به همان مطلبى دارد که استثناء «وَ ما کانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ»، و مسئله سنت جارى خدا و تقدیرات او بدان اشاره دارد.
نتیجه اینکه خداى سبحان است که هر چه بخواهد نازل مىکند و بهر چه بخواهد اذن مىدهد، اما همان خدا در هر وقت، هر آیهای را نازل نمىکند و بدان اذن نمىدهد؛ زیرا براى هر وقتى کتابى است که او نوشته و به جز آنچه در آن کتاب نوشته، واقع نمىشود.[3]
1. مگر پیامبر ممکن است از جنس بشر باشد، همسر اختیار کند و فرزندانى داشته باشد، این آیه به آنها پاسخ مىدهد که این مسئله تازهاى نیست، ما پیش از تو پیامبران بسیارى فرستادیم و براى آنها همسران و فرزندان قرار دادیم: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِکَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّیَّةً».
2. آنها انتظار دارند که هر معجزهاى را پیشنهاد میکنند و هر چه هوا و هوسشان اقتضا میکند انجام دهى (چه ایمان بیاورند یا نیاورند) ولى آنها باید بدانند: هیچ پیامبرى نمیتواند معجزهاى جز به فرمان خداوند بیاورد: «وَ ما کانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ».
3. سومین ایرادشان این بود که چرا پیامبر اسلام(ص) آمده و احکامى از تورات یا انجیل را دگرگون ساخته، مگر نه این است که اینها کتب آسمانى است و از طرف خدا نازل شده؟ مگر ممکن است خداوند فرمان خود را نقض کند؟
آیه مورد بحث در آخرین جمله خود به آنها پاسخ مىگوید که براى هر زمانى حکم و قانونى مقرر شده است: «لِکُلِّ أَجَلٍ کِتابٌ».
بنابر این، جاى تعجب نیست که یک روز تورات را نازل کند، و روز دیگر انجیل را، و سپس قرآن را؛ چرا که انسان در زندگى متحول و متکامل خود، نیاز به برنامههاى متفاوت و گوناگونى دارد.[1]
توضیح: با توجه به اینکه نظام هستی بر اساس تحول و تبدل و زوال و حدوث نهاده شده، هر موجودى پیوسته در حرکت خواهد بود؛ مانند نور خورشید که هر لحظه پس از تابش، نور دیگرى حادث شده فضا را فرا میگیرد، اگرچه نور واحد و ممتد به نظر میرسد؛ از اینرو هیچ موجود طبیعى دو لحظه برقرار نخواهد ماند، همچنانکه نور خورشید دو لحظه بقا و ثبات نخواهد داشت. بر این اساس، براى هر موجودى هر لحظه اجل و مدت خاصى در نظر گرفته شده، و حکم مخصوص و مقدار و اندازه خاصى از سوی خداوند درباره آن صادر مىشود.[2]
پس اینکه فرمود: «لِکُلِّ أَجَلٍ کِتابٌ»، معنایش این است که براى هر زمانى حکمى است مخصوص آن زمان. و این اشاره به همان مطلبى دارد که استثناء «وَ ما کانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ»، و مسئله سنت جارى خدا و تقدیرات او بدان اشاره دارد.
نتیجه اینکه خداى سبحان است که هر چه بخواهد نازل مىکند و بهر چه بخواهد اذن مىدهد، اما همان خدا در هر وقت، هر آیهای را نازل نمىکند و بدان اذن نمىدهد؛ زیرا براى هر وقتى کتابى است که او نوشته و به جز آنچه در آن کتاب نوشته، واقع نمىشود.[3]
نظرات