لطفا صبرکنید
بازدید
16043
16043
آخرین بروزرسانی:
1393/03/21
کد سایت
fa38688
کد بایگانی
47127
نمایه
داستان هدایت و نجات دزد به برکت گرد و غبار قافله زائرین حسینی
طبقه بندی موضوعی
عزاداری و زیارت|گوناگون
اصطلاحات
توبه|سرقت ، دزدی
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
شخصی قصد غارت کاروان حسینی را داشت، اما به برکت گرد و غبار قافله زائران، هدایت شده و توبه کرد. آیا این داستان حقیقت دارد؟
پرسش
این داستان در چه منابعی آمده و آیا سندیت دارد؟
«دزدی به قصد غارت کاروانی از زوّار کربلا کمین کرده و به انتظار زائران نشست، ولی خوابی سنگین او را فرا گرفت و در حالیکه خواب بود، قافله زائران از جادّه گذشت، گرد و غبار قافله زائران بر روی او مینشیند در این اثنا در خواب میبیند که قیامت برپا شده، فرمان آمده که او را به دوزخ اندازند، اما آتش به خاطر آن گرد و غبار پاک به او نرسید. در حالیکه از آن نیّت زشتش لرزان و ترسان بود از خواب بیدار شد».
پاسخ اجمالی
این داستان که در باره ابو الحسن خلعى شاعر و مدیحه سرای خاندان رسالت(ع) است، روایت نقل شده از معصومان(ع) نیست تا درباره سند آن با علم حدیثشناسی بحث شود. اما از آنجا که علمای بزرگی؛ مانند علامه امینی در «الغدیر» و آقا بزرگ تهرانی در «الذریعه» آنرا نقل کردهاند، اعتماد به صحت آن برای ما توجیهپذیرتر خواهد بود. البته نه پذیرش کلیت مبارک بودن وجود امام حسین(ع) و نه صحت برخی از این داستانها به تنهایی دلیلی نخواهد بود که هر ادعایی را در این زمینه بپذیریم.
پاسخ تفصیلی
این داستان درباره شاعری به نام ابو الحسن جمال الدّین على بن عبد العزیز بن محمّد خلعى یا خلیعى موصلی(متوفای 750ق[1]) نقل شده است.[2] محدّث نوری از محمد کاظم هزار جریبی نویسنده کتاب «تحفة المجاور» این داستان را نقل میکند، اما به این صورت «انه اشتهر انه کان فی بلد موصل...»؛[3] یعنی نام شخصی در این داستان برده نمیشود، بلکه در بین مردم شهر موصل مشهور است.
ابو الحسن خلعى شاعر و مدیحه سرای خاندان رسالت(ع) است که درباره ایشان اشعار بسیار سروده و آنان را ستایش نموده است. وى در حلّه زندگى میکرد و مردى فاضل بود و شعرى روان و ساده دارد.[4] او از پدر و مادر ناصبى به دنیا آمده بود.[5]
علامه امینی(ره) در کتاب «الغدیر» این داستان را چنین نقل میکند:
قاضى شوشترى در کتاب «مجالس المؤمنین» گفته است و سید ما زنوزى در روضه اول «ریاض الجنة» گوید: مادر ابوالحسن خلعی (که ناصبی بود) نذر کرد که اگر خدا به او پسرى روزى نماید او را به راهزنی کاروانهای حسینی و کشتن افراد آنها گسیل دارد! هنگامی که این بچه به دنیا آمد و به حد رشد رسید او را براى اداء نذرش فرستاد و چون او به نواحى مسیّب که در نزدیکى کربلا است رسید، در کمین زوّار نشست، اما خواب بر او غلبه کرد و قافله و کاروان زوّار گذشتند و گرد و غبارشان بر سر و روی او ریخت.
در همان هنگام این راهزن در خواب دید که قیامت برپا شده و فرمان آمده که او را به آتش اندازند، ولی آتش او را براى آن غبار پاکى که بر او رسیده نمیسوزاند، از خواب بیدار شد، در حالیکه از آن قصد بدش برگشته و همانجا توبه کرد و محبّت و ولایت خاندان پاک پیامبر(ص) را به دل گرفت و ترسناک به کربلا و حایر شریف حسینى آمد. میگویند در آن وقت دو بیتى سرود که آنرا شاعر مبتکر حاج مهدى فلوجى (متوفاى 1357ق) تخمیس نمود و آن دو بیت با تخمیسش این است:
أراک بحیرةٍ ملأتکَ رَیناً
و شتَّتک الهوى بیناً فبیناً
میبینم تو را سرگردان و حیران که تو را شک پُر کرده و هوا و هوس تو را پراکنده و پریشان نمود و تو بین بین قرار گرفتهاى.
فطب نفساً و قر باللَّه عیناً
إذا شئت النجاة فزر حسیناً
پس دلت را پاک کن و چشمت را به استعانت از خدا روشن نما و اگر نجات و رستگارى میخواهى پس زیارت کن حسین را. [تا آنکه خدا را با روشنى چشم دیدار کنى].
إذا علم الملائکُ منک عزماً
تروم مزارَه کتبوک رسماً
هرگاه فرشتگان اراده جدی تو را برای زیارت او بدانند، نام تو را خواهند نگاشت.
و حُرِّمتِ الجحیمُ علیک حتماً
فإنَّ النارَ لیس تمسُّ جسماً
و آتش دوزخ حتماً بر تو حرام شود؛ زیرا که آتش لمس نمیکند و نمیسوزاند جسمى را [که بر او غبار زائرین حسین(ع) باشد].[6]
وى خوى خود را در دوستى خاندان رسالت پاک و خالص کرد تا به عنایت و الطاف خاصه از طرف اهل بیت عصمت و طهارت(ع) رسید. علامه امینی در ادامه اشعاری را از او در سوگواری امام حسین(ع) و دیگر یاران آنحضرت و نیز ائمه دیگر نقل کرده است.[7]
داستانی که بدان اشاره شد، روایتی نقل شده از معصومان(ع) نیست تا درباره سند آن با علم حدیثشناسی بحث شود، اما درباره اینگونه داستانهای نقل شده در مسیر زیارت امام حسین(ع)، باید به نکاتی توجه داشت:
یک. زیارت امام حسین(ع)، اگر با آداب و شروط آن انجام شود، کیمیایى است که جان آدمى و زندگى او را متحوّل میسازد. و آثار و برکات بسیارى دارد، از جمله اینکه فرشتگان الهى، براى زائر امام حسین(ع)، احترام ویژهاى قائلاند و وى، مشمول دعاى اهل بیت(ع) و فرشتگان است.[8]
دو. از آنجایی که حضرت حسین بن علی(ع)، یک امام است و امامان(ع) به لحاظ مقام امامت، منشأ خیرات، برکات و آثار بسیاری – حتی برای دشمنان قابل هدایت- هستند؛ آنحضرت نیز از آثار و برکات بیشماری برخوردار است. و این آثار و برکات و عنایات دائمی است، نه اینکه مخصوص زمان و یا شخص خاصی باشد؛ از اینرو؛ علاوه بر اینکه عنایات امام حسین(ع) بهطور خاص از امامان بعدی نقل شده، در برخی کتابهای تاریخی متقدم و متأخر نیز داستانهایی از این وقایع ثبت شده که نمیتوان همه آنها را انکار کرد.
سه. با توجه به اینکه داستان مورد بحث را علمای بزرگی –مانند علامه امینی در «الغدیر» و آقا بزرگ تهرانی در «الذریعه»[9]- نقل کردهاند، اعتماد به صحت آن برای ما توجیهپذیرتر خواهد بود.
چهار. البته نه پذیرش کلیت مبارک بودن وجود امام حسین(ع) و نه صحت برخی از این داستانها به تنهایی دلیلی نخواهد بود که هر ادعایی را در این زمینه بپذیریم.
ابو الحسن خلعى شاعر و مدیحه سرای خاندان رسالت(ع) است که درباره ایشان اشعار بسیار سروده و آنان را ستایش نموده است. وى در حلّه زندگى میکرد و مردى فاضل بود و شعرى روان و ساده دارد.[4] او از پدر و مادر ناصبى به دنیا آمده بود.[5]
علامه امینی(ره) در کتاب «الغدیر» این داستان را چنین نقل میکند:
قاضى شوشترى در کتاب «مجالس المؤمنین» گفته است و سید ما زنوزى در روضه اول «ریاض الجنة» گوید: مادر ابوالحسن خلعی (که ناصبی بود) نذر کرد که اگر خدا به او پسرى روزى نماید او را به راهزنی کاروانهای حسینی و کشتن افراد آنها گسیل دارد! هنگامی که این بچه به دنیا آمد و به حد رشد رسید او را براى اداء نذرش فرستاد و چون او به نواحى مسیّب که در نزدیکى کربلا است رسید، در کمین زوّار نشست، اما خواب بر او غلبه کرد و قافله و کاروان زوّار گذشتند و گرد و غبارشان بر سر و روی او ریخت.
در همان هنگام این راهزن در خواب دید که قیامت برپا شده و فرمان آمده که او را به آتش اندازند، ولی آتش او را براى آن غبار پاکى که بر او رسیده نمیسوزاند، از خواب بیدار شد، در حالیکه از آن قصد بدش برگشته و همانجا توبه کرد و محبّت و ولایت خاندان پاک پیامبر(ص) را به دل گرفت و ترسناک به کربلا و حایر شریف حسینى آمد. میگویند در آن وقت دو بیتى سرود که آنرا شاعر مبتکر حاج مهدى فلوجى (متوفاى 1357ق) تخمیس نمود و آن دو بیت با تخمیسش این است:
أراک بحیرةٍ ملأتکَ رَیناً
و شتَّتک الهوى بیناً فبیناً
میبینم تو را سرگردان و حیران که تو را شک پُر کرده و هوا و هوس تو را پراکنده و پریشان نمود و تو بین بین قرار گرفتهاى.
فطب نفساً و قر باللَّه عیناً
إذا شئت النجاة فزر حسیناً
پس دلت را پاک کن و چشمت را به استعانت از خدا روشن نما و اگر نجات و رستگارى میخواهى پس زیارت کن حسین را. [تا آنکه خدا را با روشنى چشم دیدار کنى].
إذا علم الملائکُ منک عزماً
تروم مزارَه کتبوک رسماً
هرگاه فرشتگان اراده جدی تو را برای زیارت او بدانند، نام تو را خواهند نگاشت.
و حُرِّمتِ الجحیمُ علیک حتماً
فإنَّ النارَ لیس تمسُّ جسماً
و آتش دوزخ حتماً بر تو حرام شود؛ زیرا که آتش لمس نمیکند و نمیسوزاند جسمى را [که بر او غبار زائرین حسین(ع) باشد].[6]
وى خوى خود را در دوستى خاندان رسالت پاک و خالص کرد تا به عنایت و الطاف خاصه از طرف اهل بیت عصمت و طهارت(ع) رسید. علامه امینی در ادامه اشعاری را از او در سوگواری امام حسین(ع) و دیگر یاران آنحضرت و نیز ائمه دیگر نقل کرده است.[7]
داستانی که بدان اشاره شد، روایتی نقل شده از معصومان(ع) نیست تا درباره سند آن با علم حدیثشناسی بحث شود، اما درباره اینگونه داستانهای نقل شده در مسیر زیارت امام حسین(ع)، باید به نکاتی توجه داشت:
یک. زیارت امام حسین(ع)، اگر با آداب و شروط آن انجام شود، کیمیایى است که جان آدمى و زندگى او را متحوّل میسازد. و آثار و برکات بسیارى دارد، از جمله اینکه فرشتگان الهى، براى زائر امام حسین(ع)، احترام ویژهاى قائلاند و وى، مشمول دعاى اهل بیت(ع) و فرشتگان است.[8]
دو. از آنجایی که حضرت حسین بن علی(ع)، یک امام است و امامان(ع) به لحاظ مقام امامت، منشأ خیرات، برکات و آثار بسیاری – حتی برای دشمنان قابل هدایت- هستند؛ آنحضرت نیز از آثار و برکات بیشماری برخوردار است. و این آثار و برکات و عنایات دائمی است، نه اینکه مخصوص زمان و یا شخص خاصی باشد؛ از اینرو؛ علاوه بر اینکه عنایات امام حسین(ع) بهطور خاص از امامان بعدی نقل شده، در برخی کتابهای تاریخی متقدم و متأخر نیز داستانهایی از این وقایع ثبت شده که نمیتوان همه آنها را انکار کرد.
سه. با توجه به اینکه داستان مورد بحث را علمای بزرگی –مانند علامه امینی در «الغدیر» و آقا بزرگ تهرانی در «الذریعه»[9]- نقل کردهاند، اعتماد به صحت آن برای ما توجیهپذیرتر خواهد بود.
چهار. البته نه پذیرش کلیت مبارک بودن وجود امام حسین(ع) و نه صحت برخی از این داستانها به تنهایی دلیلی نخواهد بود که هر ادعایی را در این زمینه بپذیریم.
[1]. امین عاملی، سید محسن، أعیان الشیعة، ج 8، ص 263، بیروت، دار التعارف، 1406ق؛ آقا بزرگ تهرانی، محمد محسن، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج 9، ص 301، قم، اسماعیلیان، 1408ق.
[2]. امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، ج 6، ص 23، قم، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، چاپ اول، 1416ق.
[3]. محدّث نوری، میرزا حسین، دار السلام فی ما یتعلق بالرؤیا و المنام، ج 2، ص 167- 169، بیروت، دار البلاغة، چاپ دوم، 1427ق.
[4]. ر.ک: أعیان الشیعة، ج 8، ص 263؛ محمد زاده، مرضیه، دانشنامه شعر عاشورایى، ج 1، ص 347، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى سازمان چاپ و انتشارات، چاپ اول، 1383ش.
[5]. الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، ج 6، ص 23.
[6]. همان.
[7]. ر.ک: همان، ص 24 – 28.
[8]. ابن قولویه در کتاب کامل الزیارات مجموعه روایاتى از ائمه اطهار(ع) درباره ثواب و فضیلت زیارت امام حسین(ع) نقل کرده است؛ ر.ک: ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، محقق، مصحح، امینی، عبد الحسین، ص 116 – 189، نجف اشرف، دار المرتضویة، چاپ اول، 1356ش.
[9]. عبارت در «الذریعة» تنها بهطور اشاره است: «و حکى قصة نذر والدته لسلب الزوار و ما رآه فی المنام فصار من شعراء أهل البیت(ع)»؛ الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج 9، ص 301.
نظرات