لطفا صبرکنید
14133
- اشتراک گذاری
موضوعات مرتبط با تشکیل یک زندگی مستقل و جدید از طرف فرزندان، در دو بخش مسائل ارتباط اجتماعی و عاطفی و مسائل جنسی قابل بررسی میباشد و نظر به این که بیشتر اختلافات خانوادگی و عواملی که منجر به موفقیت و یا بروز مشکلاتی در یک ازدواج میشوند، در ارتباط با بخش اول آن میباشد، لازم است از ابتدای کودکی و از آغاز شکلگیری شخصیت فرزندان، به شیوهای مستمر، آموزش های مرتبط با آن، در اختیار فرزندان قرار گیرد، اما برای آموزش زودهنگام مسائل جنسی؛ آن هم به صورت دقیق و جزئی؛ نمیتوان فایدهای در نظر گرفت، به خصوص اگر این آموزش، از طرف والدین فرزند باشد که چه بسا ضررهای چنین آموزشی، بیش از منافع فرضی آن خواهد بود.
برای پاسخ به پرسشتان، قبل از هر چیز باید بدانیم دو فردی که با هم پیمان ازدواج منعقد مینمایند، درصد بسیار کمی از اوقات زندگی مشترکشان را به مسائل جنسی پرداخته و خصوصا بعد از گذشت زمان اندکی از ازدواج، آن چه در روابط آنان اهمیت ویژه دارد، شیوه تعامل و برخورد طرفین با یکدیگر میباشد و اگر دقت فرمایید، بیشتر مشکلات بعد از ازدواج؛ که متأسفانه گاهی به طلاق و جدایی نیز میانجامد؛ در همین ارتباط بوده و کمتر به روابط جنسی آنان مرتبط است!
با ازدواج، چندین نیاز فطری، غریزی انسان برآورده میشود که تنها یکی از آنها، نیاز جنسی است و به نظر میرسد، اکنون جوانان ما؛ چه دختر و چه پسر؛ بیش از آن که به آموزش مسائل جنسی نیاز داشته باشند، به آموختن دیگر مسائل همسرداری از جمله برقراری روابط عاطفی با یکدیگر و نیز معیارهای انتخاب همسر نیازمندند.
بر این اساس، سؤال شما را باید در دو قسمت ارزیابی نمود:
1 – والدین و متصدیان امر آموزش، از چه زمانی و تا چه مقدار، باید آموزشهای مرتبط با شیوه تعامل زوجین با یکدیگر را به کودکان و نوجوانان بیاموزند؟
2 – آموزش مسائل جنسی، از چه زمان و تا چه حد باید باشد؟
که به همین ترتیب، پاسخ های مختصری در اختیارتان قرار خواهیم داد:
1 – در قرآن کریم، ازدواج از آیات الاهی شمرده شده و چنین بیان شده که: و از نشانههای خداوند آن است که از میان خودتان، همسرانی برای شما در نظر گرفت، تا بدینوسیله آرامش یابید و میانتان دوستی عمیق و دلسوزی قرار داد، همانا افراد متفکر، با دقت در این موضوع، به نشانهای از آیات الاهی پی خواهند برد[1].
ازدواج، موضوعی است که نه تنها برای مهار نمودن خواهش های جنسی به آن توصیه شده، بلکه نقش آن در تکامل و پیشرفت شخصیت انسان ها، قابل انکار نیست و چه بسا افراد بیمسئولیتی که با ازدواج، زندگیشان متحول شده و مسئولیت پذیر شدهاند و با کمال تأسف، چه بسا انسان های موفقی که با انتخاب نادرست خود، زندگی خود را دچار مشکلات فراوانی نمودهاند.
بر این اساس، متصدیان آموزش و به ویژه والدین، موظفند نسلهای جدید بعد از خود را نسبت به این امور آگاه سازند.
آموزش شیوههای همسرداری و احترام به طرف مقابل، چگونگی برخورد با فرزندان، روشهای مدیریت اقتصادی صحیح خانواده با کمک طرف مقابل و نیز کیفیت مناسب خانهداری و در نهایت، ایجاد محیطی امن و آرامشبخش در خانواده که یاد خداوند نیز در آن فراموش نشود، از نمونه موضوعاتی است که از ابتدای کودکی و با نظارت بر بازیهای کودکانه فرزندان، میتواند مورد توجه قرار گرفته و کودکان و نوجوانان؛ چه دختر و چه پسر؛ با توصیههای مناسب و مهربانانه، برای عهدهدار شدن زندگی مستقل،تربیت شوند. بدیهی است هر چه از سنین کودکی آنان دور شده و به سنین ازدواجشان نزدیکتر میشویم، باید آموزشهایمان منطقیتر و مستدلتر بوده تا آنان بتوانند با توجه به رشد عقلی خود، آموزههایمان را مورد تجزیه و تحلیل و حتی انتقاد نیز قرار دهند که در این صورت باید به نظراتشان توجه و ابهامات را نیز برطرف نماییم. بدیهی است که رفتار متقابل والدین با یکدیگر، تأثیری اساسی در شکلگیری شخصیت فرزندان داشته و هرچه این روابط، دوستانهتر و منطقیتر باشد، فرزندان آنان نیز خواهند آموخت که چگونه با همسر آینده خود برخورد نمایند.
جوانی که در معرض ازدواج است، نمیتواند در مدتی کوتاه، اخلاق خود را به گونهای تنظیم نماید که هم در معیارهای انتخاب همسر و هم در شیوه برخورد با او، رفتار صحیحی را در پیش گیرد، بلکه موفقیت او در این زمینه، منوط به آموزش هایی است که در درازمدت به او ارائه شده و به همین دلیل، کیفیت اداره موفق یک زندگی را باید از مدت ها پیش آموخته باشد و هر زمانی که برای شروع چنین آموزش هایی توصیه شود، زودهنگام نخواهد بود.
2 – اما از طرفی، آگاهی به مسائل جنسی نیز از اموری است که نپرداختن به آنها میتواند موجب اختلالات جسمی و روحی برای طرفین شود. همان طوری که آموزش زودهنگام مسائل جنسی؛ خصوصا در جامعه اسلامی که روابط آزادانه و بی حد و حصر جنسی در آن معنایی ندارد؛ میتواند موجب اختلالات روحی و معنوی برای طرفین باشد، چون علاوه بر آنکه این گونه مسائل، موجب پراکندگی افکار نوجوانان شده و رشد آنان را در سایر زمینههای تحصیلی، اجتماعی و ... کند مینماید، میتواند موجب از بین رفتن کامل حیا و احترام موجود در روابط میان افراد، از جمله در روابط والدین و فرزندان شود. و باید گفت که حتی اگر اشخاصی که موظف به ارائه آموزش های مختلف به نوجوانان میباشند، دریابند که آنان، از طریقی به برخی از این مسائل آگاهی یافتهاند، باید خود را به نادانی زده و از بیان آن خودداری نمایند و غیر مستقیم برایشان توضیح دهند که از جستجو و بررسی در اموری که در حال حاضر برای آنها مفید نبوده، دست برداشته و در موضوعاتی که میتواند به بهتر شدن آیندهشان کمک نماید، بپردازند! چون در این گونه موارد، برخورد مستقیم با نوجوانان، نه تنها تأثیری نداشته، بلکه موجب کنجکاوی بیش از حد آنان شده و بیشتر ذهنشان را به خود مشغول میسازد.
با مقایسه و در کنار هم قرار دادن موضوعات فوق، مشاهده میشود که چه بسا ضررهای چنین آموزش زودهنگامی به مراتب بیش از فواید آن باشد! و بنابر این، در بیشتر موارد، چنین آموزش هایی؛ به خصوص اگر از طرف والدین انجام شود؛ قابل توصیه نخواهد بود.
البته نباید به پرسش های نوجوانان در این زمینه، پاسخی دروغین داد، چون در این صورت؛ آنها بعد از درک واقعیت؛ نسبت به دیگر آموزههای صحیح در امور مختلف نیز دچار شک و تردید خواهند شد، بلکه بهتر است، در حد امکان، پاسخی صحیح اما بسیار مختصر و مؤدبانه در اختیار آنان قرار گرفته و با شیوهای غیر مستقیم، آنها به این باور دست یابند که پاسخ دقیق پرسش هایشان را هنگام لزوم، دریافت خواهند نمود. البته این امر، بستگی به مهارت پاسخدهنده دارد که تا چه حد بتواند از انجام این مهم برآید.
بیان این نکته هم لازم است که هر فرزندی که همراه با خانواده خود زندگی مینماید، به تدریج با برخی از این گونه مسائل آشنا خواهد شد، بدون این که حساسیت چندانی هم به وجود آید، همانند این که تنها زن و شوهر هستند که میتوانند در کنار هم خوابیده و یا بدون هیچ مشکلی به بدن یکدیگر نگاه کنند و یا این که هیچ خانمی بدون ازدواج، صاحب فرزند مشروع نخواهد شد و همسر هر شخص، حتی از محارم دیگری همانند پدر و مادر و برادر و خواهر نیز، به او نزدیکتر است و یا چگونگی رشد جنین و ... .
البته در آیات و روایات تأکید شده که برخورد افراد در خانواده باید بگونهای باشد که، رفتار جنسی والدین به دور از چشم فرزندان انجام پذیرد.
خداوند در قرآن، سه زمان را در شبانهروز مشخص نموده که باید به فرزندان آموخته شود که در آن مواقع، به هیچ وجه، بدون اجازه وارد اتاق پدر و مادر خود نشوند و بیان این امر را نشانهای از دانش و حکمت خود برشمرده است[2]. روایات بسیاری از امامان معصوم(ع) نیز در مورد مراقبت در رفتار جنسی و رعایت حداکثر احتیاط در این زمینه وجود دارد[3] که باید مورد توجه قرار گیرد.
از سوی دیگر، با زندگی نوجوانان در اجتماع نیز؛ به خصوص در زمان فعلی و با توجه به گسترش وسایل ارتباطی؛ آنها خواسته یا ناخواسته، به برخی دیگر از این امور، آگاهی خواهند یافت!
بنابر این، اگر والدین و نیز متصدیان امر آموزش و پرورش، بتوانند نوجوانان را نسبت به تمام موضوعات مرتبط با روابط اجتماعی و محبتآمیز طرفین، آشنا نموده و کلیات مختصری را نیز در ارتباط با مسائل جنسی در اختیار او قرار دهند، به نظر میرسد که به وظیفه خود عمل نموده و اگر جوانان؛ از طریق مطالعه کتاب های مربوط و یا دیگر روشهای موجود؛ تا هنگام قطعی شدن ازدواجشان، نتوانستند آگاهی لازم را نسبت به سایر نکات باقیمانده به دست آورند، جای هیچ گونه نگرانی نبوده و میتوان، در مدت زمانی اندک، این آموزشها، از طریق والدین و یا اشخاص مورد اعتمادی غیر از آنها و یا حتی در اختیار قرار دادن کتاب هایی در این زمینه، انجام پذیرد و روایاتی نیز وجود دارد که پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع)، هنگام ازدواج برخی افراد، توصیههایی در ارتباط با روابط جنسی میفرمودند[4].
نتیجهگیری نهایی این که آموزش جنسی، تنها زمانی لازم است که جوانان در معرض ازدواج باشند و حتی برخی مسائل آن را میتوان بعد از ازدواج نیز به آنان آموخت، اما آموزش سایر موضوعات مرتبط با تشکیل خانواده و چگونگی موفقیت در آن را باید از اوائل کودکی آغاز نمود و در طول زمان ادامه داد.
[1] - روم، 21(و من آیاته أن خلق لکم من انفسکم ازواجا ....)
[2] - نور، 58، مهمترین مسالهاى که در این سوره، تعقیب شده مساله عفت عمومى و مبارزه با هر گونه آلودگى جنسى است که در ابعاد مختلف مورد بررسى قرار گرفته، آیات مورد بحث نیز به یکى از امورى که با این مساله ارتباط دارد پرداخته و خصوصیات آن را تشریح مىکند و آن مساله اذن گرفتن کودکان بالغ و نابالغ به هنگام ورود به اطاق هایى است که مردان و همسرانشان ممکن است در آن خلوت کرده باشند.
نخست مىگوید:" اى کسانى که ایمان آوردهاید باید مملوک هاى شما (بردگانتان) و هم چنین کودکانتان که به حد بلوغ نرسیدهاند در سه وقت از شما اجازه بگیرند" قبل از نماز فجر و در نیمروز هنگامى که لباس هاى (معمولى) خود را بیرون مىآورید، و بعد از نماز عشاء"
" این سه وقت، سه وقت پنهانى و خصوصى براى شما است".
بدیهى است این دستور متوجه اولیاى اطفال است که آنها را وادار به انجام این برنامه کنند، چرا که آنها هنوز به حد بلوغ نرسیدهاند تا مشمول تکالیف الاهى باشند، و به همین دلیل مخاطب در اینجا اولیاء هستند.
ذکر این نکته نیز لازم است که آیه از کودکانى سخن مىگوید که به حد تمیز رسیدهاند و مسائل جنسى و عورت و غیر آن را تشخیص مىدهند، زیرا دستور اذن گرفتن خود دلیل بر این است که این اندازه مىفهمند که اذن گرفتن یعنى چه؟. تفسیر نمونه، ج14، ص: 538 -540.
[3] - به عنوان نمونه، ر.ک: حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج 20، ص 133- 132، روایات 25222 و 25223، مؤسسه آل البیت، قم، 1409 ه ق.
[4] - شیخ صدوق، علل الشرایع، ج 2، ص 518-513، انتشارات مکتبه الداوری، قم، بیتا .