جستجوی پیشرفته
بازدید
33662
آخرین بروزرسانی: 1387/09/29
خلاصه پرسش
تفاوت بلوغ جسمی و روانی چیست؟
پرسش
تفاوت بلوغ جسمی و روانی چیست؟
پاسخ اجمالی

مراد از بلوغ جسمانی یعنی رسیدن فرد به سنین اوان ازدواج. رسیدن به بلوغ جسمانى در انسان ها چندان فرقى نمى‏کند و معمولا در مردها پانزده سال قمری و در زنان نه سال قمری است. در اصطلاح عرف و شرع وقتی گفته می شود بچه بالغ شد؛ یعنی محتلم شد و تکلیف بر عهده اش آمده است.

اما بلوغ عقلانی که از آن به بلوغ فکری و بلوغ روانی و بلوغ رشد تعبیر می شود، عبارت است از این که انسان از نظر فکری و عقلی به سنی برسد که تشخیص سود و زیان را بدهد و اموالش را در معرض حیف و میل قرار ندهد.

پاسخ تفصیلی

برای رسیدن به پاسخ، لازم است در سه محور بحث کنیم:

1. معنای بلوغ و رشد

2. منظور از بلوغ روانی و جسمی

3. فرق بین آن دو

بلوغ از "بَلغ" در لغت به معنای رسیدن به انتهای مقصد است. اعمّ از آن که مقصد مکان باشد یا زمان یا امرى معیّن و البته گاهى نزدیک شدن بمقصد مراد است هر چند به آخر آن نرسد.[1]

مراد از بلوغ، رسیدن فرد به سنین اوان ازدواج است و کلمه "رشد" به معناى پختگى و رسیده شدن میوه عقل است، به خلاف غى که‏ معناى خلاف آن را دارد.[2]

اما در اصطلاح عرف و شرع وقتی گفته می شود بچه بالغ شد؛ یعنی محتلم شد و تکلیف بر عهده اش آمد پس او بالغ است.[3]

ثبوت تکلیف

برای اثبات تکلیف و بعضی از امور حقوقی، اقتصادی و اجتماعی بلوغ و رشد مطرح است.

از جمله شرایطی که برای قبول مسئولیت تکلیف ذکر کرده اند بلوغ است و کسی که به حد تکلیف نرسیده انجام هیچ گونه اعمالی بر عهده او نیست.

هر مسلمانى پس از رسیدن به حدّ بلوغ در دایره مکلَّفین قرار مى‏گیرد، و موظّف است همه واجبات الاهى را انجام داده و نواهى او را ترک کند.[4]

اقسام بلوغ

1. بلوغ جسمانی: رسیدن به بلوغ جسمانى در انسان ها چندان فرقى نمى‏کند و معمولا در مردها پانزده سال قمری و در زنان نه سال قمری است.[5]

2. بلوغ عقلانی و روحی: رسیدن به بلوغ عقلانى در افراد مختلف فرق مى‏کند، ممکن است کسى در حدود بیست سالگى و کسى در سنین بالاتر به این مرحله برسد و چنین نیست که با رسیدن به بلوغ عقلانى، دیگر رشد عقلانى انسان متوقف شود، بلکه هر روز کامل و کامل تر مى‏گردد. معمولا سن رشد عقلانى میان بیست تا چهل سالگى است. و قرآن در جایى راجع به نوع انسان، چهل سالگى را کمال سنّ رشد و رسیدن به بلوغ عقلانى معرفى مى‏کند: "تا وقتى که (انسان) به کمال رشد خود رسید و به چهل رسید، گفت: پروردگارا مرا توفیق ده تا نعمت تو را سپاسگزار باشم".[6] در این آیه خاطر نشان مى‏سازد که چون یوسف به کمال رشد خود رسید به او حکمت و علم دادیم.[7]

3. بلوغ اشد: "اشد" به معناى استحکام و قوت جسمى و روحى است و "بلوغ اشد" به معناى رسیدن به این مرحله است.

بلوغ اشد در قرآن مجید به مراحل مختلف از عمر انسان اطلاق شده است.

الف. گاهى به معناى سن بلوغ آمده مانند: وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ[8]؛ نزدیک مال یتیم نشوید مگر به نحو احسن تا زمانى که به حد بلوغ برسد.

ب. گاهى به معناى رسیدن به چهل سالگى است مانند" حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً[9]؛ تا زمانى که بلوغ اشد پیدا کند و به چهل سال برسد.

ج. گاهى به معناى مرحله قبل از پیرى آمده مانند: ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخاً[10]؛ سپس خداوند شما را به صورت اطفالى از عالم چنین بیرون مى‏فرستد، سپس به مرحله استحکام جسم و روح مى‏رسید سپس به مرحله پیرى.

این تفاوت تعبیرات ممکن است به این جهت باشد که انسان براى رسیدن به استحکام روح و جسم مراحلى را مى‏پیماید که بدون شک رسیدن به حد بلوغ یکى از آنها است و رسیدن به چهل سالگى که معمولا توام با یک نوع پختگى در فکر و عقل مى‏باشد مرحله دیگر است و همچنین قبل از آن که انسان قوس نزولى خود را سیر کند و به وهن و سستى گراید."[11]

کمال فکری انسان (رشد)

بر خلاف بلوغ جسمانی که در مقابل صباوت (بچگی) قرار دارد، رشد در مقابل سفاهت قرار دارد.

سفیه

برای شناخت بهتر معنای رشد لازم است معنای سفیه را که در مقابل رشد است بدانیم.

 در کتاب مفردات آمده است: سفه در اصل یک نوع کم‏وزنى و سبکى بدن است به طورى که به هنگام راه رفتن تعادل حفظ نشود، و سپس به همین تناسب در افرادى که رشد فکرى ندارند به کار رفته است خواه سبکى عقل آنها در امور مادى باشد یا در امور معنوى.

خداوند در قرآن می فرماید: اموال خود را، که خداوند وسیله قوام زندگى شما قرار داده، به دست سفیهان نسپارید و از آن، به آنها روزى دهید! و لباس بر آنان بپوشانید و با آنها سخن شایسته بگویید.[12]

این آیه متضمّن یک دستور براى همگان است که مال خود را در اختیار سفیهى که مى‏دانند آن را تباه و به طرز ناشایستى خرج مى‏کند، نگذارند، چه مرد باشد یا زن، خویشاوند باشد یا بی گانه.[13]

روشن است که منظور از سفاهت در آیه فوق عدم رشد کافى در خصوص امور مالى است به طورى که شخص نتواند سرپرستى اموال خود را به عهده گیرد، و در مبادلات مالى منافع خود را تامین نماید، و به اصطلاح کلاه سرش برود.

شرط بودن بلوغ و رشد در تصرفات مالى

علاوه بر بلوغ جسمانی، بلوغ روانی و فکری و رشد نیز در تصرفات مالی شرط است.

اسلام مساله بلوغ را در همه جا به یک معنا نگرفته است، در امر عبادات و امثال حدود و دیات، بلوغ را عبارت دانسته است از: رسیدن به سن شرعى یعنى سن ازدواج و بس، و اما نسبت به تصرفات مالى و اقرار و امثال آن شرط دیگرى را هم اضافه کرده و آن رسیدن به حد رشد است و این خود از لطائفى است که اسلام در مرحله تشریع قوانین خود، به کار برده است؛ چرا که اگر مساله رشد را شرط نمى‏کرد و در تصرفات مالى و امثال آن رشد را لغو مى‏ساخت، نظام زندگى اجتماعى افرادى چون یتیم مختل مى‏ماند و نفوذ تصرفاتش و اقرارهایش باعث آن مى‏شد که افراد دیگر از این معنا سو استفاده نموده و کلاه سر آنان بگذارند و با آسان‏ترین راه یعنى با چند کلمه چرب و نرم و وعده‏هاى دروغین، تمامى وسایل زندگى را از دست ایتام بیرون آورند و با یک و یا چند معامله ضررى یتیم را به روز سیاه بکشانند.

پس رشد شرطى است که عقل اشتراط آن را در این گونه امور واجب و لازم مى‏داند، و اما در امثال عبادات، بر همه روشن است که هیچ حاجتى به رشد نیست، و همچنین است در امثال حدود و دیات، چون تشخیص و درک این معنا که زنا بد است و مرتکب آن محکوم به حدود مى‏باشد، و نیز زدن و کشتن مردم زشت و مرتکب آن محکوم به احکام دیات است احتیاجى به رشد ندارد و هر انسانى قبل از رسیدن به حد رشد نیز نیروى این تشخیص را دارد و درکش نسبت به این معانى قبل از رسیدن به رشد و بعد از آن تفاوت نمى‏کند.[14]

برای اطلاع بیشتر به آدرس از بلوغ جنسی تا بلوغ اجتماعی مراجعه فرمایید.



[1]  قاموس قرآن، ج ‏1، ص 228.

[2] : طباطبایی، محمد حسین، ترجمه، موسوى همدانى، سید محمد باقر، ‏ ترجمه المیزان، ج‏4، ص 275، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، سال1374 ش، ‏نوبت پنجم.

[3] مجمع البحرین، ج ‏5، ص 6.

[4] توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج‏1، ص: 3

[5] نشانه‏هاى بلوغ یکی از سه چیز است:

اوّل: روییدن موى درشت زیر شکم بالاى عورت.

دوم: بیرون آمدن منى ، (دست یافتن به رشد جنسى و محتلم شدن. در این هنگام شخص صلاحیّت و شایستگى براى ازدواج کردن را دارد)

سوم: تمام شدن پانزده سال قمرى در مرد و تمام شدن نه سال قمرى در زن. بنا بر این هر یک از این سه نشانه به تنهایى، علامت بلوغ و رسیدن به حدّ تکلیف شرعى است.

[6]  احقاف، 15.

[7] جعفرى، یعقوب، تفسیر کوثر، ج ‏5، ص 362، توضیح، تفسیر سوره حمد تا طه ‏کوثر.

[8]  اسراء، 34.

[9] احقاف، 15.

[10]  غافر، 67.

[11] مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏9، ص 364 و 365، ناشر، دار الکتب الإسلامیة، تهران، سال 1374 ش‏.

[12] نسا 5.

[13]  ترجمه جوامع الجامع، ج ‏1، ص 555 و 554.

[14] ترجمه المیزان، ج ‏4، ص 275 و 276.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها