لطفا صبرکنید
بازدید
17353
17353
آخرین بروزرسانی:
1393/05/10
کد سایت
fa41612
کد بایگانی
49906
نمایه
نکوهش قهر میان برادران دینی
طبقه بندی موضوعی
حدیث|گناه و رذائل اخلاقی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
آیا چنین روایتی وجود دارد که «تو باید بعد از سیلی خوردن از برادرت، صورت او را میبوسیدی»؟! و آیا این منطبق بر آموزههای مسیحیت نیست که «اگر کسى به طرف راست گونهات سیلى زد طرف چپ آنرا هم در اختیارش بگذار»!؟ و اساساً آیا روایات اسلامی، این آموزه مسیحیت را تأیید میکنند یا خیر؟
پرسش
گفته شده است؛ یکی از امامان معصوم(ع) شخصی را که با برادر خود درگیر شده بود و با هم قهر کرده بودند توبیخ نمود. همچنین در پاسخ فردی که گفته بود برادرم به من سیلی زده فرمودند: تو باید بعد از سیلی خوردن صورت برادر خود را میبوسیدی! آیا چنین چیزی منطبق بر آموزههای مسیحیت نیست؟
پاسخ اجمالی
با جستوجویی که در روایات انجام گرفت؛ عین روایت موجود در پرسش یافت نشد، اما در روایتی- که در منابع اسلامی نیز مهر تأییدی بر آن نهاده شده - آمده است پروردگار به عیسی(ع) فرمود:
«اى عیسى! به کار نیک دلشاد باش؛ زیرا خوشنودى من در آن است، و بر کار بد گریه کن که زشت است. و آنچه را دوست ندارى [دیگران] نسبت به تو انجام دهند تو نیز با دیگران مکن، و اگر کسى به طرف راست گونهات سیلى زد طرف چپ آنرا هم در اختیارش بگذار».[1] یعنی اینکه شخص فکر انتقامجویی نباشد و صبر و عفو و گذشت داشته باشد.[2]
گفتنی است؛ مفاد این روایت در انجیلی که در دسترس است نیز وجود دارد[3] و بر خلاف آنچه گاه این موضوع به عنوان یکی از نکات ضعف مسیحیّت عنوان میشود، باید گفت که چنین توصیهای، آموزهای مثبت و مورد تأیید اسلام میباشد، اما نه مسیحیّت و نه اسلام، آن را به عنوان قاعدهای فراگیر اعلام نکردهاند؛ زیرا در انجیل متى از حضرت مسیح(ع) سخن دیگرى نیز نقل شده است:
«گمان مبرید که من آمدهام تا سلامتى بر زمین بگذارم. نیامدهام تا سلامتى بگذارم؛ بلکه شمشیر را...».[4]
و در سیره ایشان هم در انجیل یوحنّا چنین نقل شده است:
«وقتى خادم رییس کهنه به او سیلى زد، او نه تنها بخش دیگر صورتش را آماده زدن نکرد که به او اعتراض کرد. یکى از خادمان که در آنجا ایستاده بود، طپانچه بر عیسى زده گفت: آیا به رییس کهنه چنین جوابى میدهى. عیسى بدو جواب داد: اگر بد گفتم به بدى شهادت ده و اگر خوب، براى چه میزنى؟».[5]
به هر حال؛ به طور کلی در روایات اسلامی نیز بسیار به گذشت و عفو سفارش شده[6] و قهر کردن برادران دینی با هم مورد نکوهش قرار گرفته است:
الف . امام صادق(ع) فرمود: «...به ملاقات هم بروید و به گفتگو بپردازید و به یکدیگر نیکی کنید، چیزى از هم پنهان نکنید، از گسستن پیوندها بپرهیزید، از قهر کردن و فاصله گرفتن دوری کنید».[7]
ب . و نیز حضرتشان فرمود: «دو فرد با هم قهر نمیکنند جز اینکه یکى از آن دو سزاوار بیزارى و لعنت خواهد شد، و چه بسا که هر دوى آنها سزاوار آن شوند».
شخصی به نام «معتّب» از آنحضرت پرسید: خدا مرا به قربان تو گرداند!، آنکه ظالم و ستمکار است سزاوار چنین لعنتی است، اما مظلوم چه جُرمى دارد؟!
امام(ع) فرمود: «براى اینکه برادرش را به آشتى و پیوند دعوت نمیکند. از پدرم شنیدم که: چون دو نفر با هم درگیر شده و از هم دلگیر شوند، فرد مظلوم (برای رفع کدورت) نزد ظالم رفته و خود را مقصّر قلمداد کند تا این کدورت برطرف شود. البتّه پروردگار، فرمانروای عادلی است که خود انتقام مظلوم را از ظالم میستاند».[8]
همانطور که مشاهده میکنید، این روایت نیز در راستای همان آموزه انجیل است، اما با این وجود، نه مسیحیّت و نه اسلام، چنین رفتاری را به صورت مطلق توصیه نمیکنند، بلکه ظاهر روایات، آن است که این از خودگذشتگی تنها در جایی مفید خواهد بود که طرف مقابل نیز با این رفتار، به خود آمده و از ظلم و ستم دست بردارد، نه آنکه بر ادامه ستم خود تشویق شود که در آن صورت باید رفتاری دیگر در مقابل او پیش رو گرفت.
«اى عیسى! به کار نیک دلشاد باش؛ زیرا خوشنودى من در آن است، و بر کار بد گریه کن که زشت است. و آنچه را دوست ندارى [دیگران] نسبت به تو انجام دهند تو نیز با دیگران مکن، و اگر کسى به طرف راست گونهات سیلى زد طرف چپ آنرا هم در اختیارش بگذار».[1] یعنی اینکه شخص فکر انتقامجویی نباشد و صبر و عفو و گذشت داشته باشد.[2]
گفتنی است؛ مفاد این روایت در انجیلی که در دسترس است نیز وجود دارد[3] و بر خلاف آنچه گاه این موضوع به عنوان یکی از نکات ضعف مسیحیّت عنوان میشود، باید گفت که چنین توصیهای، آموزهای مثبت و مورد تأیید اسلام میباشد، اما نه مسیحیّت و نه اسلام، آن را به عنوان قاعدهای فراگیر اعلام نکردهاند؛ زیرا در انجیل متى از حضرت مسیح(ع) سخن دیگرى نیز نقل شده است:
«گمان مبرید که من آمدهام تا سلامتى بر زمین بگذارم. نیامدهام تا سلامتى بگذارم؛ بلکه شمشیر را...».[4]
و در سیره ایشان هم در انجیل یوحنّا چنین نقل شده است:
«وقتى خادم رییس کهنه به او سیلى زد، او نه تنها بخش دیگر صورتش را آماده زدن نکرد که به او اعتراض کرد. یکى از خادمان که در آنجا ایستاده بود، طپانچه بر عیسى زده گفت: آیا به رییس کهنه چنین جوابى میدهى. عیسى بدو جواب داد: اگر بد گفتم به بدى شهادت ده و اگر خوب، براى چه میزنى؟».[5]
به هر حال؛ به طور کلی در روایات اسلامی نیز بسیار به گذشت و عفو سفارش شده[6] و قهر کردن برادران دینی با هم مورد نکوهش قرار گرفته است:
الف . امام صادق(ع) فرمود: «...به ملاقات هم بروید و به گفتگو بپردازید و به یکدیگر نیکی کنید، چیزى از هم پنهان نکنید، از گسستن پیوندها بپرهیزید، از قهر کردن و فاصله گرفتن دوری کنید».[7]
ب . و نیز حضرتشان فرمود: «دو فرد با هم قهر نمیکنند جز اینکه یکى از آن دو سزاوار بیزارى و لعنت خواهد شد، و چه بسا که هر دوى آنها سزاوار آن شوند».
شخصی به نام «معتّب» از آنحضرت پرسید: خدا مرا به قربان تو گرداند!، آنکه ظالم و ستمکار است سزاوار چنین لعنتی است، اما مظلوم چه جُرمى دارد؟!
امام(ع) فرمود: «براى اینکه برادرش را به آشتى و پیوند دعوت نمیکند. از پدرم شنیدم که: چون دو نفر با هم درگیر شده و از هم دلگیر شوند، فرد مظلوم (برای رفع کدورت) نزد ظالم رفته و خود را مقصّر قلمداد کند تا این کدورت برطرف شود. البتّه پروردگار، فرمانروای عادلی است که خود انتقام مظلوم را از ظالم میستاند».[8]
همانطور که مشاهده میکنید، این روایت نیز در راستای همان آموزه انجیل است، اما با این وجود، نه مسیحیّت و نه اسلام، چنین رفتاری را به صورت مطلق توصیه نمیکنند، بلکه ظاهر روایات، آن است که این از خودگذشتگی تنها در جایی مفید خواهد بود که طرف مقابل نیز با این رفتار، به خود آمده و از ظلم و ستم دست بردارد، نه آنکه بر ادامه ستم خود تشویق شود که در آن صورت باید رفتاری دیگر در مقابل او پیش رو گرفت.
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 8، ص 138، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[2]. سروی مازندرانی، محمد صالح بن احمد، شرح الکافی (الاصول و الروضة)، محقق و مصحح: شعرانی، ابو الحسن، ج 12، ص 123، تهران، المکتبة الإسلامیة، چاپ اول، 1382ق.
[3]. متى؛ ۵: ۴۱.
[4]. متى؛ ۱۰: ۳۴ – ۳۵.
[5]. یوحنا؛ ۱۸: ۲۲ – ۲۳.
[7]. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(صلی الله علیه و آله)، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ص 514، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق.
[8]. الکافی، ج 2، ص 344.
نظرات