جستجوی پیشرفته
بازدید
44126
آخرین بروزرسانی: 1393/07/15
خلاصه پرسش
شبهه آکل و مأکول چیست؟
پرسش
شبهه آکل و مأکول را توضیح داده و جواب آن را بیان کنید؟
پاسخ اجمالی

شبهه آکل و مأکول یکی از قدیمی ترین اشکالاتی است که در باره معاد جسمانی مطرح شده و خلاصه آن چنین است: فرض کنید انسانی به هنگام قحطی و گرسنگی شدید، از گوشت انسان دیگری تغذیه کند، به طوری که همه یا قسمتی از بدن انسان اول، جزء بدن انسان دوم شود، آیا اجزای بدن انسان اول در رستاخیز از بدن انسان دوم جدا می شود، یا نمی شود؟ اگر بگوییم می شود، بدن انسان دوم ناقص می گردد، و اگر بگوییم نمی شود، بدن انسان اول ناقص می شود. وانگهی، اگر این دو نفر یکی مؤمن باشد و دیگری کافر، اگر ماده بدن مؤمن کمبودی داشته باشد، باعث می شود اجزای بدن او به همراه بدن شخص کافر وارد جهنم شود، و اگر ذرات شخص مشرک، جزو بدن موحد شود، باعث می گردد ذرات بدن کافر به خاطر شخص مؤمن به بهشت رود. این دو صورت بر خلاف عدالت پروردگار است؛ پس معاد جسمانی امکان نخواهد داشت.

 

در تصویر دیگر، اشکال چنین مطرح می شود: اگر آدمی طعمه درندگان صحرا و یا ماهیان دریا شود، یا در بیابان خوراک کرکس و لاشخوران قرار گیرد، و جزو بدن آنها شود، چگونه امکان دارد ذرات پراکنده - با این وضع - دو باره بدون کم و زیاد جمع شود و به صورت بدن سابق دنیوی درآید؟!

 

جواب این اشکال به صورت خلاصه چنین است: نمود هر انسان، وابسته به روان او است، نه کالبد جسمانی؛ زیرا بدن ما پیوسته در حال دگرگونی است، از این رو بدن معینی در تشخص انسان معتبر نیست، بلکه یک کالبد مبهم و غیر معینی می تواند تشکیل دهنده شخصیت جسمانی وی باشد؛ زیرا جسم همچون ماده سیالی است که صورت های گوناگون می پذیرد و قابل پذیرش صورت های مختلف است. از این نظر برای جسم مادی ما ثبات و بقایی متصور نیست؛ بلکه تنها در پناه روح است که کالبد تشخص پیدا می کند و ذرات بدن را می شود به صاحب اصلی آن نسبت داد و گفت: دست، یا پای فلانی، و یا این عضو را از بدن فلانی قطع کردند و مانند این انتسابات؛ در حالی که اگر بدن خاک شود و به میوه تبدیل گردد، انتساب فوق از بین می رود.

 

پاسخ تفصیلی

مهم ترین ترفندی که از روزگار کهن تا کنون دست آویز منکران معاد جسمانی قرار گرفته است، شبهه آکل و مأکول است. این اشکال طی گذشت زمان و تحولات علمی، صورت های مختلفی پیدا کرده است، تا امروز که به صورت فریبنده تری در آمده است. شکل های مختلفی که ایراد مذکور به خود گرفته در سه مو ضوع خلاصه می شود.

 

1. چگونه ذرات پراکنده بدن جمع می شود؟

 

2. بدن محشور کدام است؟

 

3. کمبود بدن ها از روان ها چگونه جبران می شود؟ و ذرات پراکنده به چه صورت جمع می گردد.

 

در آغاز، اشکال بدین صورت طرح می شود: اگر گوشت بدن مؤمنی به شکلی جزء بدن شخص کافری قرار گیرد، جای شبهه نیست که مطابق اصل قطعی "بدل ما یتحلل" یا تولید مثل سلول ها، اجزای بدن مؤمن جزو بدن کافر خواهد شد؛ بنابراین اگر در قیامت اجزای بدن هر کسی بازگشت کند، یکی از آن دو بدن ناقص خواهد ماند. در این صورت آن کالبد ناقص، یا جسم مؤمن است، یا کالبد کافر؛ اگر ماده بدن مؤمن کمبودی داشته باشد، باعث می شود اجزای بدن او به همراه بدن شخص کافر وارد جهنم گشته و عذاب شود؛ و اگر ذرات شخص مشرک، جزو بدن موحد شود، باعث می گردد ذرات بدن کافر به خاطر شخص مؤمن، به بهشت رود. این دو صورت بر خلاف عدالت پروردگار است. پس معاد جسمانی امکان نخواهد داشت.

 

در تصویر دوم، اشکال از دیدگاه وسیع تری مطرح شده، چنین گفته می شود: اگر آدمی طعمه درندگان صحرا و یا ماهیان دریا شود، یا در بیابان خوراک کرکس و لاشخوران قرار گیرد، و جزو بدن آنها شود، چگونه امکان دارد ذرات پرا کنده - با این وضع - دوباره بدون کم و زیاد جمع شود و به صورت بدن سابق دنیوی درآید؟!

 

 

 

 

پاسخ متکلمان

 

متکلمان مسلمان به این شبهه، دو جواب داده اند که به طور فشرده نقل می شود:

 

1. اکثر دانشمندان علم کلام و عقاید در جواب گفته اند: خدا ذرات اصلی بدن مؤمن را از دستبرد حوادث حفظ می کند و نمی گذارد جزو ذرات اصلی بدن کافر قرار گیرد. اصولاً ذرات بدن هیچ انسانی جزو بدن دیگری نمی شود و آنچه جزو بدن انسان یا حیوان دیگر می گردد، اجزای زاید بدن مأکول است، اما ذرات اصلی از دگرگونی کاملاً محفوظ می ماند.

 

این نظریه شاید در زمان گذشته قانع کننده بود، ولی به هیچ وجه امروز قابل قبول نیست؛ زیرا از نظر فیزیولوژی سلول های بدن آدمی در حال تغییر و جایگزینی است؛ بنابراین اگر بدن انسان طعمه حیوان قرار گیرد حتماً جزو بدن او خواهد شد، ولی به جهت تغییرات دایمی سلول ها پس از مدتی، یا به شکل نیرو و یا به صورت فضولات به خارج از بدن خواهد ریخت. تنها سلول های عصبی و ماهیچه ای و مغز است که تا پایان عمر باقی خواهد ماند؛ سپس به صورت مواد خاکی درآمده و جزو مواد تشکیل دهنده بدن دیگری خواهد گردید از این جهت ماده ثابتی به نام ذرات اصلی - که متکلمان مدعی آن هستند - در بدن نداریم.[1]

 

2. دومین جوابی که متکلمان و محدثان مسلمان، به این شبهه داده اند، این است که بدن آدمی با فرا رسیدن مرگ متلاشی و پراکنده می گردد، ولی طینت که مایه اصلی حامل تمام خصوصیات فردی هر انسانی است به عنوان هسته اصلی کالبد جسمانی در قبر باقی می ماند و بر گرد خود می چرخد و جزو بدن هیچ انسانی نمی شود، فرضاً اگر هم وارد جسم دیگری شود، مجدداً خارج می شود. به مجرد این که قیامت بر پا شود طینت ها به جنبش در آمده و بدن اخروی را با تمام ویژگی های دنیوی می سازند. بنابراین، در خمیر مایه اصلی جسم انسان آکل و مأکولی صورت نمی گیرد و عدم کشف علوم طبیعی دلیل بر نبود طینت نیست.

 

در این که طینت چیست، عقاید گوناگون وجود دارد. برخی گفته اند مقصود از طینت نفس ناطقه است. عده ای گفته اند همان طینتی است که سعادت و شقاوت انسان بدان بستگی دارد. گروهی برآنند طینت همان ذرات اصلیه است و جمعی براین باورند که جسم مثالی و برزخی است.[2]

 

 

 

 

پاسخ فیلسوفان

 

فیلسوفان الاهی پاسخ دقیق تری داده اند؛ آنان می گویند: نمود هر انسان، وابسته به روان او است، نه کالبد جسمانی؛ زیرا بدن ما پیوسته در حال دگرگونی است، از این رو بدن معینی در تشخص انسان معتبر نیست، بلکه یک کالبد مبهم و غیر معینی می تواند تشکیل دهنده شخصیت جسمانی وی باشد؛ زیرا جسم همچون ماده سیالی است که صورت های گوناگون می پذیرد و قابل پذیرش صورت های مختلف است. از این نظر برای جسم مادی ما ثبات و بقایی متصور نیست؛ بلکه تنها در پناه روح است که کالبد تشخص پیدا می کند و ذرات بدن را می شود به صاحب اصلی آن نسبت داد و گفت: دست، یا پای فلانی، و یا این عضو را از بدن فلانی قطع کردند و مانند این انتسابات؛ در حالی که اگر بدن خاک شود و به میوه تبدیل گردد، انتساب فوق از بین می رود.

 

طبق این پاسخ، شبهه آکل و مأکول از ریشه ویران می گردد؛ زیرا در این ترسیم لازم نیست در جهان آخرت همان بدن معین که در تاریخ خاصی طعمه درندگان صحرا و یا ماهیان دریا قرار گرفته و جزو بدن حیوان شده، همان ذرات- با تمام مشخصات- دوباره بازگشت کند؛ زیرا ممکن است از ذراتی - که در گذشته- از بدن او جدا شده - چه به صورت چرک و فضولات چه به صورت انرژی و غیره -کالبدی ساخته شود و روح بدان تعلق پیدا کند. بدون تردید به هنگام ارتباط روح به آن جسم، انسان صورت اولیه خود را باز خواهد یافت.

 

عقیده ای که از نظر اسلام ضروری است، همان شناخت ابتدایی انسان ها است؛ بدین معنا که در صحرای محشر افرادی که در زندگی دنیوی یکدیگر را می شناختند با دیدن یکدیگر خاطرات گذشته آنها تجدید شود و یکدیگر را بشناسند وجود همان ذرات و سلول هایی که در دنیا انسان ها حمل می کردند، در قیامت ضرورت ندارد.

 

در روایات بسیاری آمده است؛ افراد نابینا و کسانی که ناقص العضو بوده اند در رستاخیز سالم محشور می شوند؛ در حالی که اگر بازگشت همان ذرات، ضروری باشد، باید آن ذرات با همه مشخصات بازگشت نماید، از طرفی دیگر باید اعتراف کرد تغییرات چشمگیر و قابل توجهی در بدن اخروی ایجاد گردیده در همان حال مشخصات فردی نیز تا حدودی محفوظ می ماند و افراد با هم اشتباه نمی شوند، بلکه امکان دارد فقط به مقدار معینی از مواد بدن ساخته شود و روح با خلاقیت مخصوصی که دارد، به ضمیمه جسم ثابت، کالبد خاکی را به صورت مناسب درآورد و با طینت- که در روایات است و منشأ آدمی است- بیامیزد آن گاه تمام خصوصیات انسان باز می گردد و خاطرات گذشته و کردار فرستاده شده و پس انداز شده، تجدید می شود. وی هم خود را می شناسد و هم دیگران را، و افراد دیگر نیز او را خواهند شناخت.[3]

 

 

 

 

پاسخ حکمت متعالیه

 

ملا صدرا بنیان گذار حکمت متعالیه به این شبهه (شبهه آکل و مأکول) چنین پاسخ می دهد: شخصیت و حقیقت هر انسانی به نفس و روح او مشخص و معین می گردد، نه به کالبد مادی. آن بدنی که در تشخص و هویت انسان دخیل است، یک امر مبهم و نا مشخص است؛ زیرا جسمی که پیوسته در حال تغییر و تبدیل است، چگونه می تواند شخصیت و هویت انسان را مشخص کند، در صورتی که مجموعه ارگانیزم بدن پیوسته عوض می شود؛ حتی سلول های استخوانی آن نیز هر چند سال یک بار به کلی تغییر می کند. به همین جهت بدن و کالبد متغیر نمی تواند هیچ گونه ثبات و اصالتی داشته باشد. بنابراین، جسم متغیر و کالبدی که همواره در تبدل است، نمی تواند تعین و تشخص داشته باشد. به همین دلیل نمی توان گفت چون بدن زید را حیوانی خورده است، روز قیامت نمی تواند محشور شود؛ زیرا این بدن یا مأکول است و یا آ کل و خورنده، بلکه مشخص کننده بدن هر انسانی روح است. وقتی روان زید به بدنی تعلق گرفت، آن بدن همان بدن زید است، بلکه هر چیزی که نفس و روح بدان تعلق یافت، همان چیز عین بدن او است. گویی با همین جسم در دنیا زیسته و سرد و گرم دنیا را چشیده است. به اعتقاد ما آ نچه در حشر بدن ها لازم است، برانگیختن بدن ها از قبر است به طوری که آشنایان یکدیگر را بشناسند و بگویند این شخص همان شخص مورد نظر است و خود او است. بدن هر انسانی در صورت تعلق روح بدن او می شود و گرنه یک مشت خاک بیشتر نیست. براین باور لازم نمی آید وجود و هویت زید تبدل پیدا کند، همان گونه که اگر کسی چهره اش زشت و کریه شود و یا دست و پایش را قطع کنند، هویت و تشخصش دگرگون نمی شود. آیا کر و کور و فلج و پیر و جوان لازم است به همان شکل محشور شوند؟ جواب منفی است، بلکه انسان در قیامت، کامل و تمام عیار محشور می گردد. روایات معصومان براین حقیقت صراحت دارد.[4]

 

برای آگاهی بیشتر در این موضوع می توانید به کتاب های کلامی، فلسفی و تفاسیری که نام تعدادی از آنها در زیر می آید مراجعه کنید؛ مانند:

 

1. معاد در نگاه عقل و دین، شریعتی سبزواری، محمد باقر.

 

2. اسفار اربعه، ملاصدرا،  ج 9.

 

3. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر.

 

4. معاد و جهان پس از مرگ، مکارم شیرازی، ناصر.

 

5. عقاید اسلامی در پرتو قرآن، حدیث و عقل، سبحانی، جعفر.

 

 

[1] شریعتی سبزواری، محمد باقر، معاد در نگاه عقل و دین، ص 250، قم، بوستان کتاب، چاپ چهارم، 1382.

[2] همان، ص 251. بدیهی است که در این مختصر تنها در صدد نقل کلام متکلمان هستیم و بنا نداریم که به نقد جواب دوم بپردازیم.

[3] سبحانی، جعفر، عقاید اسلامی در پرتو قرآن، حدیث و عقل، ص 588- 589، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، 1386؛ محمد باقر، معاد در نگاه عقل و دین، ص 250؛ مکارم، ناصر، معاد و جهان پس از مرگ، ص 330- 331، قم، مطبوعاتی هدف، 1336.

[4] ملاصدرا، اسفار اربعه، ج 9، ص 190 -191، قم، مکتبة المصطفوی، 1379.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • امیدبخش‌ترین آیه قرآن کدام است؟
    19920 تفسیر 1393/12/26
    قرآن کریم سرشار از آیات مژده و امید است. اما در این‌که کدام‌یک از آیاتش امید بیشتری به مؤمنان می‌دهد، سخن پیشوایان دین در این زمینه متفاوت است که شاید این تفاوت، ناظر به جنبه‌های مختلف امیدبخشی‌ باشد: ۱. ابوحمزه ثمالی می‌گوید؛ از امام باقر(ع) یا امام صادق(ع) ...
  • انصار چه کسانی بودند؟
    38930 تاريخ بزرگان 1388/12/03
    "انصار" جمع ناصر، از ریشه "نصر" به معنای یاوران است. در صدر اسلام به ساکنانمسلمانمدینهو اطرافآن، به ویژه افراد دو قبیلهاوسوخزرج،انصار گفته می‌شد؛ چرا که آنان به یاریپیامبر اسلام (ص)ومسلمانان مهاجر مکیو نقاط دیگر پرداختهبودند و در نشر ...
  • منظور از مباحات عامه، اباحه تملک و اباحه انتفاع چیست؟
    19535 General Terms 1393/04/17
    مباح بودن به معنای حلال بودن است. اموالى که متعلق حق هیچ‌کس نیست، در فقه از آنها با عنوان «مباحات عامّه» یا «مشترکات و منافع عامّه» تعبیر شده است. چیزهایى که شارع آنها را براى همه مشترک یا مباح قرار داده است، دو قسم است: 1. ...
  • هجوم‌آورندگان به خانه حضرت فاطمه(س) چند نفر بودند و چه افراد سرشناسی در میان آنان حضور داشتند؟
    31035 تاریخ 1394/07/14
    بنابر تحقیق و جست‌وجو در منابع حدیثی و تاریخی؛ به صورت پراکنده در نقل‌های مختلفی که درباره این بی‌حرمتی نقل شده است، نام تعدادی از افراد که به خانه حضرت فاطمه(س) هجوم آورده، یا دستور هجوم دادند وجود دارد. البته مشخص نیست که تعداد دقیق آنان چند نفر ...
  • گزارش‌های تاریخی موجود پیرامون شخصیت حر بن یزید ریاحی که در رکاب امام حسین(ع) به شهادت رسید، را ارائه کنید؟
    33792 تاريخ بزرگان 1394/07/21
    یکی از افرادی که نامش در میان شهدای کربلا و یاران امام حسین(ع) جاودانه ماند، و مُهر شهادت وی در درگاه الهی ثبت شد، «حُرّ بن یزید ریاحی» است.نسب حر بن یزیدنسب حر را چنین ذکر کرده‌اند: «حر بن یزید بن ناجیة بن قَعنَب،
  • حدیث حارث همدانی در مورد حاضر شدن امام علی(ع) بر بالین محتضر را چگونه ارزیابی می¬کنید؟
    26219 درایه الحدیث 1392/04/27
    حاضر شدن پیامبر اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) از جمله حضرت علی(ع)، هنگام مرگ، نزد تمامی انسان‌ها حتی کسانی که بر دین‌های دیگر می‌باشند از اموری است که اخبار مستفیضه بر آن دلالت دارد.[1] البته در نحوه و چگونگی این حضور سخنانی بیان شده است ...
  • حروف مشبهة بالفعل چه ویژگی‌هایی دارند؟
    23986 لغت شناسی 1397/08/26
    بر اساس نظر مشهور ادباء، حروف مشبهة بالفعل پنج حرف بوده[1] که بر سر مبتدا و خبر وارد می‌شوند. این حروف عبارت‌اند از: إنَّ، أنَّ، لیت، لکنَّ، لعلَّ. عمل اصلی این حروف، منصوب نمودن مبتدا به عنوان «اسم» و مرفوع نمودن خبر به عنوان ...
  • فرق بین «صراحت» و «ظهور» چیست؟
    15284 مبانی فقهی و اصولی 1390/12/22
    دلالت یک عبارت بر مقصود گوینده، گاهی آن قدر صریح است که احتمال خلاف در آن منتفی است. در این جا می گویند عبارت نص و صریح است، اما گاهی دلالت یک عبارت بر قصد گوینده صریح نیست، بلکه معانی متعدد از آن محتمل است، ولی در ...
  • آیا کلمه «حضرت» در روایات نیز به کار برده شده است؟
    14525 لغت شناسی 1394/01/22
    کلمه «حضرت» در لغت به معنای «حضور» و «نزد» می‌باشد.[1] این کلمه در عربی به صورت «حضرة» نوشته می‌شود. مثلاً وقتی می‌گوییم: «حضرت امام صادق(ع)» در روایات نیز به کار برده شده است که فارسی زبانان به عنوان احترام و ادب قبل از اسامی ...
  • افطاری دادن در کدام روز برابر مهمان کردن صد هزار پیامبر، امام و شهید است؟
    23611 حدیث 1392/10/28
    اطعام نمودن و غذا دادن به برادران دینی از کارهایی است که در اسلام مورد تأکید قرار گرفته و برای آن اجر و پاداش فراوانی قرار داده شده است. اما متن موجود در پرسش، تلفیق و خلط دو روایتی است که هر کدام دارای خاستگاه مخصوص به خود ...

پربازدیدترین ها