لطفا صبرکنید
بازدید
9049
9049
آخرین بروزرسانی:
1394/03/16
کد سایت
fa56075
کد بایگانی
68925
نمایه
عوامل لغزش عقل و اندیشه از نگاه قرآن
طبقه بندی موضوعی
قرآن|عقل، علم، حکمت
اصطلاحات
عقل (اندیشه)
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
قرآن کریم چه عواملی را موجب لغزش عقل و اندیشه میداند؟
پرسش
آیاتی که بر عوامل لغزش عقل و اندیشه اشاره دارند، کدام است؟
پاسخ اجمالی
قرآن مجید، از سلسله اموری به عنوان موجبات و دلایل خطاها و گمراهیها یاد کرده است که میتوان آنها را عوامل لغزش عقل دانست؛ مانند تکیه بر ظنّ و گمان بهجاى علم و یقین، میلها و هواهاى نفسانى، شتابزدگی، دنیاپرستی و ... .
پاسخ تفصیلی
عقل با ارزشترین نیرویی است که خداوند در وجود انسان قرار داده است.[2] اما در عین حال به یک مطلب اساسى توجه کرده است و آن اینکه لغزشهاى فکرى بشر از کجا سرچشمه میگیرد و ریشه اصلى خطاها و گمراهیها در کجاست؟ اگر انسان بخواهد درست بیندیشد که دچار خطا و انحراف نگردد چه باید بکند؟[4]
«مادامى که به چیزى علم و یقین حاصل نکردهاى آنرا دنبال مکن».[6]
2. میلها و هواهاى نفسانى
انسان اگر بخواهد صحیح قضاوت کند باید در مورد مطلبى که میاندیشد کاملاً بیطرفى خود را حفظ کند؛ یعنى کوشش کند که حقیقتخواه باشد و خویشتن را تسلیم دلیلها و مدارک نماید. درست مانند یک قاضى که روى پروندهاى مطالعه میکند، باید نسبت به طرفین دعوا بیطرف باشد. قاضى اگر تمایل شخصى به یک طرف داشته باشد به طور ناخودآگاه دلایلى که براى آن طرف است نظرش را بیشتر جلب میکند و دلایلى که به نفع طرف دیگر و علیه این طرف است خود به خود از نظرش کنار میرود و همین موجب اشتباه قاضى میگردد.
انسان در تفکرات خود اگر بیطرفى خود را نسبت به نفى یا اثبات مطلبى حفظ نکند و میل نفسانیاش به یک طرف باشد، خواه ناخواه و بدون آنکه خودش متوجه شود عقربه فکرش به جانب میل و خواهش نفسانیاش متمایل میشود. این است که قرآن هواى نفس را نیز مانند تکیه بر ظنّ و گمان یکى از عوامل لغزش میشمارد، و میفرماید: «پیروى نمیکنند مگر از گمان و از آنچه نفسها خواهش میکنند».[8]
3. شتابزدگى
هر قضاوت و اظهار نظرى مقدارى معیّن مدارک لازم دارد و تا مدارک به قدر کافى در یک مسئله جمع نشود هرگونه اظهار نظر، شتابزدگى و موجب لغزش تعقّل و اندیشه است. قرآن کریم مکرر به اندک بودن سرمایه علمى بشر و کافى نبودنش براى برخى قضاوتهاى بزرگ اشاره میکند و اظهار جزم را دور از احتیاط تلقى مینماید. مثلاً میفرماید:
«آن مقدار علم و اطلاعى که به شما رسیده اندک است و براى قضاوت کافى نیست».[10]
«انکار کردند و تکذیب کردند چیزى را که به علم آن احاطه نداشتند».[12]
5. شخصیتگرایى
یکى دیگر از موجبات لغزش عقل، گرایش به شخصیتها است. شخصیتهاى بزرگ تاریخى یا معاصر از نظر عظمتى که در نفوس دارند بر روى عقل و اندیشه و تصمیم و اراده دیگران اثر میگذارند و در حقیقت، آنها را تسخیر میکنند. دیگران آنچنان میاندیشند که آنها میاندیشند و آنچنان تصمیم میگیرند که آنها میگیرند؛ دیگران در مقابل آنها استقلال فکر و اراده خود را از دست میدهند.
قرآن کریم ما را دعوت به استقلال فکرى میکند و پیرویهاى کورکورانه از اکابر و شخصیتها را موجب شقاوت ابدى میداند؛ لذا از زبان مردمى که از این راه گمراه میشوند نقل میکند که در قیامت میگویند: «پروردگارا! ما بزرگان و اکابر خویش را پیروى و اطاعت کردیم و در نتیجه ما را گمراه ساختند».[14]
«قطعاً بدترین جنبندگان نزد خدا کران و لالانیاند که نمیاندیشند».[16]
«مادامى که به چیزى علم و یقین حاصل نکردهاى آنرا دنبال مکن».[6]
2. میلها و هواهاى نفسانى
انسان اگر بخواهد صحیح قضاوت کند باید در مورد مطلبى که میاندیشد کاملاً بیطرفى خود را حفظ کند؛ یعنى کوشش کند که حقیقتخواه باشد و خویشتن را تسلیم دلیلها و مدارک نماید. درست مانند یک قاضى که روى پروندهاى مطالعه میکند، باید نسبت به طرفین دعوا بیطرف باشد. قاضى اگر تمایل شخصى به یک طرف داشته باشد به طور ناخودآگاه دلایلى که براى آن طرف است نظرش را بیشتر جلب میکند و دلایلى که به نفع طرف دیگر و علیه این طرف است خود به خود از نظرش کنار میرود و همین موجب اشتباه قاضى میگردد.
انسان در تفکرات خود اگر بیطرفى خود را نسبت به نفى یا اثبات مطلبى حفظ نکند و میل نفسانیاش به یک طرف باشد، خواه ناخواه و بدون آنکه خودش متوجه شود عقربه فکرش به جانب میل و خواهش نفسانیاش متمایل میشود. این است که قرآن هواى نفس را نیز مانند تکیه بر ظنّ و گمان یکى از عوامل لغزش میشمارد، و میفرماید: «پیروى نمیکنند مگر از گمان و از آنچه نفسها خواهش میکنند».[8]
3. شتابزدگى
هر قضاوت و اظهار نظرى مقدارى معیّن مدارک لازم دارد و تا مدارک به قدر کافى در یک مسئله جمع نشود هرگونه اظهار نظر، شتابزدگى و موجب لغزش تعقّل و اندیشه است. قرآن کریم مکرر به اندک بودن سرمایه علمى بشر و کافى نبودنش براى برخى قضاوتهاى بزرگ اشاره میکند و اظهار جزم را دور از احتیاط تلقى مینماید. مثلاً میفرماید:
«آن مقدار علم و اطلاعى که به شما رسیده اندک است و براى قضاوت کافى نیست».[10]
«انکار کردند و تکذیب کردند چیزى را که به علم آن احاطه نداشتند».[12]
5. شخصیتگرایى
یکى دیگر از موجبات لغزش عقل، گرایش به شخصیتها است. شخصیتهاى بزرگ تاریخى یا معاصر از نظر عظمتى که در نفوس دارند بر روى عقل و اندیشه و تصمیم و اراده دیگران اثر میگذارند و در حقیقت، آنها را تسخیر میکنند. دیگران آنچنان میاندیشند که آنها میاندیشند و آنچنان تصمیم میگیرند که آنها میگیرند؛ دیگران در مقابل آنها استقلال فکر و اراده خود را از دست میدهند.
قرآن کریم ما را دعوت به استقلال فکرى میکند و پیرویهاى کورکورانه از اکابر و شخصیتها را موجب شقاوت ابدى میداند؛ لذا از زبان مردمى که از این راه گمراه میشوند نقل میکند که در قیامت میگویند: «پروردگارا! ما بزرگان و اکابر خویش را پیروى و اطاعت کردیم و در نتیجه ما را گمراه ساختند».[14]
«قطعاً بدترین جنبندگان نزد خدا کران و لالانیاند که نمیاندیشند».[16]
نظرات