لطفا صبرکنید
3070
- اشتراک گذاری
از جمله شرایط اجرای حدود در مجازاتها آن است که مجرم هنگام انجام جرم، بالغ و عاقل باشد.[1] این حکم برگرفته از برخی روایات مانند روایت ذیل است:
امام علی(ع) فرمود: «حدّ بر دیوانه اجرا نمیشود، مگر آنکه عاقل شود، و بر کودک اجرا نمیشود، تا زمانی که بالغ شود...».[2]
بنابراین، اگر بچهی نابالغ یا فردی دیوانه جُرمی انجام دهد که دارای حدّ باشد، این مجازات در مورد او اجرا نمیگردد. البته اگر جُرم او مربوط به حق الناس باشد، ولیّ او مورد بازخواست قرار میگیرد و باید جبران خسارت کند.[3]
حال اگر مُجرم، در زمان انجام جُرم، عاقل بود، اما پس از اثبات جُرم و صدور حکم، دچار جُنون شد، آیا حدّ در مورد او اجرا میگردد، یا به جهت عارض شدن جنون، اجرای حدّ بر او ساقط میشود؟
برخی از فقها معتقد به اجرا نشدن حدّ در چنین وضعیتی هستند، مگر اینکه فرد دچار دیوانگی دورهای[4] شود، که لازم است اجرای حدّ در زمانی باشد که او حالت دیوانگی ندارد؛[5] و دلیل چنین حکمی اینگونه بیان شده است که فرد دیوانه تکلیفی نداشته و اجرای حدّ بر او نیز بیفایده است؛ زیرا مجنون ادراکى ندارد تا اجراى حدّ سبب بازداشتن او از ارتکاب جُرم شود. ضمن اینکه ظاهر روایت امام علی(ع): «لا حدّ على المجنون حتى یفیق ...» نیز، دلیل دیگرى بر سقوط حدّ تا هوشیار شدن دیوانه میتواند باشد.[6]
در مقابل، عدهای از فقها معتقدند، با عارض شدن جنون بعد از اعلام حکم، حدّ از دیوانه ساقط نمیگردد.[7] این گروه معتقدند که حکم عدم اجرای حدّ در چنین حالتی، اجتهاد در مقابل نص میباشد؛ زیرا حدیث صحیحی وجود دارد که لزوم اجرای حدّ در چنین وضعیتی را اعلام میکند.[8]
أبوعبیده میگوید: «امام باقر(ع) در مورد مردى که جرم دارای حدّى را مرتکب شد و هنوز حدّ بر او اجرا نشده بود که دیوانه شد، چنین فرمود: اگر هنگامى که مرتکب جرم دارای حدّ شده بود، در سلامت به سر میبرد و علامتى از دیوانگى یا بیماری نداشت، حدّ را بر او جارى میکنند، و تفاوتی نمیکند که اکنون چگونه باشد».[9]
همچنین استصحاب وجوب حدّ و نبود دلیلى که موجب سقوط حدّ باشد، نیز دلیل دیگرى بر عدم سقوط حدّ است؛ زیرا میتوان گفت: جنون در صورتى مانع از وجوب حدّ است که شخص در حال ارتکاب جُرم، جنون داشته باشد و چه بسا روایت نقل شده از امیرالمومنین(ع) نیز ناظر بر چنین وضعیتی باشد.[10]
[1]. امام خمینى، سید روح اللّٰه، تحریر الوسیلة، ج 2، ص 456، م 4، قم، مؤسسه مطبوعات دار العلم، چاپ اول، بیتا.
[2]. «قَالَ عَلِی ع لَا حَدَّ عَلَى مَجْنُونٍ حَتَّى یفِیقَ وَ لَا عَلَى الصَّبِی حَتَّى یدْرِک..». شیخ صدوق، محمّد بن على بن بابویه، من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 51، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ دوم، 1413ق.
[3]. ر. ک: نمایه 36139 (تلف شدن مال از سوی سفیه یا مجنون).
[4]. دیوانهای که جنون او همیشگی نبوده و گاهی اوقات به آن مبتلا میشود.
[5]. منتظری نجفآبادى، حسین على، رساله استفتاءات، ج 2، ص 519، س 2501، قم، چاپ اول، بیتا؛ جمعى از مؤلفان، مجله فقه اهلبیت(ع)، ج 54، ص 68، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى، چاپ اول، بیتا.
[6]. ر. ک: اردبیلى، احمد بن محمد، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح إرشاد الأذهان، ج 13، ص 81، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ اول، 1403ق.
[7]. شیخ طوسى، ابو جعفر، محمد بن حسن، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوى، ص 702، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1400ق؛ علامه حلّى، حسن بن یوسف بن مطهر اسدى، قواعد الأحکام فی معرفة الحلال و الحرام، ج 3، ص 533، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ اول، 1413ق.
[8]. گلپایگانى، سید محمد رضا موسوى، الدر المنضود فی أحکام الحدود، ج 2، ص 369، قم، دار القرآن الکریم، چاپ اول، 1412ق.
[9]. «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ(ع) فِی رَجُلٍ وَجَبَ عَلَیهِ حَدٌّ فَلَمْ یضْرَبْ حَتَّى خُولِطَ فَقَالَ إِنْ کانَ أَوْجَبَ عَلَى نَفْسِهِ الْحَدَّ وَ هُوَ صَحِیحٌ لَا عِلَّةَ بِهِ مِنْ ذَهَابِ عَقْلٍ أُقِیمَ عَلَیهِ الْحَدُّ کائِناً مَا کانَ». من لا یحضره الفقیه، ج4، ص 42، ح 5046.
[10]. ر. ک: مجمع الفائدة و البرهان فی شرح إرشاد الأذهان، ج 13، ص 81.