جستجوی پیشرفته
بازدید
15866
آخرین بروزرسانی: 1395/01/04
خلاصه پرسش
«مستقر» و «مستودع» در آیه ششم سوره هود به چه معنا است؟
پرسش
در آیه ششم سوره هود می‌فرماید: «یعلم مستقرها و مستودعها». اکثر اهل تفسیر، مستقر و مستودع را به معنای اسم مکان گرفته‌اند. با توجه به این‌که این دو کلمه مصدر میمی هستند و اسم مفعول، آیا نمی‌توان آن‌را ناظر به دو نوع رزق پایدار و ناپایدار دانست؟
پاسخ اجمالی
قرآن کریم در سوره هود، بعد از آن‌که در آیه پنجم آن از علم گسترده خداوند و احاطه او به اسرار نهان و آشکار انسان‌ها سخن به میان آورد، در آیه ششم برای تأکید بر آنچه گفته شد، به یکى از مصادیق روشن این علم گسترده پرداخته و می‌فرماید: «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللهِ رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ فِی کِتابٍ مُبِینٍ»؛ هیچ جنبنده‏‌اى در زمین نیست، مگر این‌که روزى او بر عهده خدا است. او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را می‌داند؛ همه اینها در کتاب آشکارى ثبت است.
این آیه به روشنی بیان می‌دارد که رزق و روزی تمام موجودات روى زمین بر عهده خدای متعال است، و او از قرارگاه آنها و محلّى که در آن هستند، آگاه است.
کلمه «دابه» آن‌گونه که در لغت‌نامه‌ها آمده، به معناى آهسته راه رفتن است، و بیشتر در حشرات استعمال می‌شود.[1] اما در قرآن کریم در باره تمام جنبندگان اعمّ از انسان و حیوان و غیر آنها به کار رفته است؛ به دلیل آن‌که زمینه کلام، بیان وسعت علم خداى تعالى است؛ از این‌رو است که به دنبال آیه پنجم «أَلا حِینَ یَسْتَغْشُونَ ثِیابَهُمْ یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ»،[2] آمده است.
واژه «مستقر» در اصل به معناى «قرارگاه» است؛ زیرا ریشه این لغت از ماده «قر» (بر وزن حر) به معناى «سرما» ى شدید است که انسان و موجودات زنده را خانه‌‏نشین می‌کند؛ به همین جهت به معناى سکون و توقف نیز آمده است.[3]
«مستودع» و «ودیعه» از یک ماده است، و در لغت به معناى ترک نمودن و رها کردن چیزى است.[4] و از آن‌جا که امور ناپایدار رها می‌شوند، و به حالت اول باز می‌گردند، به هر امر ناپایدار، «مستودع» گفته می‌شود، ودیعه را نیز برای این‌که سرانجام باید محل خود را رها کند و به صاحب اصلى باز گردد ودیعه گفته‌‏اند.[5]
یادآورى این نکته که رزق تمامى جنبنده‌‏ها بر عهده خدا بوده؛ براى این است که وسعت علم خدا و آگاهی‌‏اش را به همه حالات جنبندگان اثبات کند. این اقتضا دارد که جمله «وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها» به منزله عطف تفسیری براى جمله «عَلَى اللهِ رِزْقُها» باشد. در نتیجه معنای آیه این می‌شود که تمام جنبنده‌‏‌هایى که در زمین هستند، رزقشان بر عهده خداى تعالى است، و هرگز بدون روزی نخواهند ماند. پس خداى تعالى دانا و با خبر از احوال آنها است، هرجا که باشند. اگر در قرارگاهى معین باشند؛ قرارگاهى که هرگز از آن خارج نمی‌شوند؛ مانند دریا براى ماهى، و صدف که در گوشه‌‌‏اى از ته دریا زندگى می‌‏کند، خداى تعالى رزقش را در همان دریا می‌دهد، و اگر قرارگاه معینى نداشته باشند و هرجا که باشند به عنوان موقت‌اند؛ مانند مرغان هوا و مسافران دور شده از وطن، و یا آن‌جا که هستند تا زمانى معین می‌باشند و پس از مدتى بیرون می‌آیند؛ مانند جنین در رحم مادر، خداى تعالى رزقشان را در همان‌جا می‌دهد.
خلاصه این‌که خداى متعال از حال هر جنبنده‌‏اى که در پهناى زمین زندگى می‌کند آگاه است؛ یعنی در آن واحد ناظر احوال و برآورنده حاجت میلیاردها جنبنده است که در هوا، روى زمین، زیر زمین و در شکم مادران هستند. چگونه چنین نباشد با این‌که رزق آنها به عهده او است؟! روشن است که روزی وقتى به روزى خوار می‌رسد که روزى دهنده آگاه به نیاز او، و مطلع از محل زندگی‌اش باشد. چه محل زندگى موقت و چه محل زندگى دایمى.
با توجه به آنچه بیان شد، روشن می‌شود که منظور از دو کلمه «مستقر» و «مستودع»، هم آن محلى است که موجودات فعلاً در آن زندگی می‌کنند، مادامى که در زمین است و زندگى دنیوى و زمینى را می‌گذراند در آن‌جا قرار دارد، و هم آن محل موقتى است که چند صباحى در آن قرار می‌گیرد، و سپس از آن‌جا مفارقت کرده به محلى دیگر منتقل می‌شود.[6]
البته مفسران معانی دیگری برای این دو واژه گفته‌‏اند؛ مانند:
1. منظور از مستقر و مستودع، اماکن جنبندگان در زندگی دنیایی و بعد از مرگ است،[7]
2. مراد از این دو کلمه صلب جنس نر و رحم جنس ماده است. [8]
3. مقصود از کلمه «مستقر» مسکن‌‏هایى است که بعد از تولد در زمین دارند، و «مستودع» محل قبل از استقرار در صلب، یا رحم و یا بیضه است.[9]
4. منظور از کلمه مستودع، مواد زمینى است که بالقوه بعدها جنبنده می‌شود.[10]
5. می‌توان گفت منظور از «مستقر» حیوانى است که به فعلیت رسیده و در این جهان به زندگى خود ادامه می‌دهد و منظور از «مستودع» حیوانى است که هنوز به فعلیت نرسیده است و به صورت قوّه و نطفه است و پا به عرصه وجود ننهاده است.
خدا از هر دو نوع آنها آگاهى دارد و هر کدام از آنها هر نوع نیازى براى ادامه وجود داشته باشند، از جانب خدا تأمین می‌شود و همان روزى رسانى خدا است.[11]
 

[1]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 306، دمشق، بیروت، دارالقلم‏، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[2]. هود، 5.
[3]. المفردات فی غریب القرآن، ص 662.
[4]. همان، ص 861.
[5]. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 9، ص 17، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[6]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏10، ص 148، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 10، ص 220- 221، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1374ش.
[7]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج ‏5، ص 217، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[8]. فخرالدین رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ص ج 17، ص 319، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.
[9]. همان.
[10] بیضاوى، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج ‏3، ص 128، بیروت، دار احیاء التراث العرب، 1418ق.
[11]. جعفری، یعقوب، کوثر، ج ‏5، ص 173، قم، هجرت، چاپ اول، 1376ش.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها