لطفا صبرکنید
22371
- اشتراک گذاری
پروردگار متعال در آیاتی مانند دو آیه: «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ»،[1] «وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ».[2] مسئله «تجسم اعمال»، اعم از نیک و بد در روز قیامت را بیان نموده و میفرماید: «هر کس به اندازه ذرهای[3] کارهای نیک یا بد انجام دهد در روز قیامت آنرا خواهد دید». این تعبیر کنایه از این است که حسابرسى خداوند در آن روز، فوق العاده دقیق و حساس است، و ترازوهاى سنجش عمل در قیامت آنقدر ظریف است که حتى کوچکترین اعمال انسانى را وزن میکنند و به حساب میآورند.[4]
بین اندیشمندان اسلامی در مراد و مقصود از دیدن اعمال، سه دیدگاه به شرح زیر وجود دارد:
- «مراد از رویت و دیدن در این آیه؛ دیدن خود عمل است».
- مراد، دیدن جزای اعمال است؛ اگر عملش خیر باشد جزای خیر میبیند و اگر عملش شر باشد جزای شر میبیند.
- «مراد و مقصود، دیدن و مشاهده اعمال به صورت مکتوب در نامه اعمال است، نه نتیجه و جزای عمل یا تجسیم عمل».[5]
با توجه به عمومیت و کلیت آیات مبنی بر اینکه انسان در روز قیامت نتیجه تمام اعمال نیک و بد خویش را از کوچک و بزرگ میبیند، در نگاه ابتدایی به نظر میرسد بین این دسته از آیات، با آیات[6] و روایاتی که دلالت بر حبط اعمال نیک به سبب برخی از اسباب دارند، تعارض وجود دارد؛ مانند روایت منقول از امام صادق(ع) که میفرماید: «اولین چیزی که بنده را با آن محاسبه میکنند، نماز است که اگر قبول شود، دیگر اعمال او نیز قبول خواهد شد و در غیر این صورت، دیگر اعمال او نیز مورد پذیرش قرار نخواهد گرفت».[7] همچنین با آیات و روایات عفو و توبه[8] و آیات تکفیر[9] که دلالت بر بخشیده شدن برخی از گناهان قبل از قیامت دارند.
علما برای حل و پاسخگویی به شبهه تعارض، پاسخهای متعددی به شرح زیر ارائه نمودهاند:
الف) «آیات و روایاتی که دلالت بر حبط اعمال خیر و یا بخشیده شدن کارهای شر دارند، حاکم بر این دو آیه هستند و این دو آیه محکوماند. بدین توضیح که هر کس اعمال خیرش به اسبابی که برای حبط بیان شده حبط شود، به منزلهی این است که اصلاً کار خیری انجام نداده تا بخواهد آنرا در قیامت ببیند. همچنین هر کس اعمال شرش به اسبابی مانند توبه، انجام کارهای نیک و... محو شود، مانند این است که اصلاً کار شری انجام نداده تا بخواهد در قیامت نتیجه آنرا ببیند».[10] همانگونه که در علم اصول بیان شد؛ بین دلیل حاکم و محکوم منافات و تعارضی وجود ندارد.[11]
بنابراین، بین این دو آیه و آیات و روایات احباط و مغفرت از جمله روایت مورد سؤال نیز هیچگونه منافات و تعارضی وجود ندارد.
ب) «دو اصلى که در آیات فوق آمده است که مىگوید انسان هر ذرهاى از کار نیک و بد را میبیند به صورت یک قانون کلى است، و میدانیم هر قانون ممکن است استثناهایى داشته باشد و مورد تخصیص قرار گیرد، آیات عفو و توبه و احباط و تکفیر در حقیقت به منزلهی استثناء و تخصیص عمومیت این دو آیه هستند».[12]
ج) انسان تمام اعمال خود - چه کوچک و چه بزرگ و چه آنهایی که احباط و تکفیر شده و چه آنهایی که به حالت اولیه خود باقی است - را در روز قیامت، مشاهده میکند، اما آنچه احباط و تکفیر شده در حسابرسی لحاظ نمیشود و یا با نگاهی دیگر «در مورد احباط و تکفیر، در حقیقت موازنه و کسر و انکسارى رخ میدهد، و درست مانند مطالبات و بدهیها است که از یکدیگر کسر میشود، هنگامى که انسان نتیجه این موازنه را میبیند در حقیقت تمام اعمال نیک و بد خود را دیده است. همین سخن در مورد عفو و توبه نیز جارى است؛ چرا که عفو بدون لیاقت و شایستگى صورت نمگیرد، و توبه خود نیز یکى از اعمال نیک است».[13]
د) «فرد کافر نتیجهی اعمال خوب خود را در این دنیا درباره خودش و اهل و مال و فرزندانش میبینند، به گونهای که هنگام مرگ چیزی از کار خیرش باقی نمیماند که بخواهد در قیامت نتیجه آنرا ببیند، همانگونه که فرد مؤمن، کیفر اعمال بد خود را در این جهان، خودش و اهل و مال و فرزندانش میبینند و هنگام مرگ، هیچگونه شر و بدی نزد پروردگار برای او باقی نمیماند تا بخواهد در آخرت نتیجهاش را ببیند».[14]
[1]. زلزله، 7.
[2]. زلزله، 8.
[3]. «مقدار بسیار کوچکی که در حالت عادی ممکن است با چشم غیرمسلح دیده نشود».
[4]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 27، ص 228 - 229، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[5]. ر. ک: طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 199 - 200، تهران، اسلام، چاپ دوم، 1378ش.
[6]. «لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ»، زمر، 65؛ «وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ»، مائده، 5؛ «وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ لِقاءِ الْآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ»، اعراف، 147.
[7]. ابن بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفارى، على اکبر، ج 1، ص 208، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ دوم، 1413ق. «أَوَّلُ مَا یُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ عَلَى الصَّلَاةِ فَإِذَا قُبِلَتْ قُبِلَ مِنْهُ سَائِرُ عَمَلِهِ وَ إِذَا رُدَّتْ عَلَیْهِ رُدَّ عَلَیْهِ سَائِرُ عَمَلِهِ».
[8]. ر. ک: پاسخ شماره 798.
[9]. «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات»، هود، 114.
[10]. طباطبائى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 20، ص 343، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، 1417ق.
[11]. ر. ک: پاسخ شماره 44872.
[12]. طبرسى فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، محقق، بلاغی، محمد جواد، ج 10، ص 799، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش؛ تفسیر نمونه، ج 27، ص 230.
[13]. تفسیر نمونه، ج 27، ص 230 - 231.
[14]. نجفى خمینى، محمد جواد، تفسیر آسان، ج 18، ص 350، تهران، اسلامیه، چاپ اول، 1398ق؛ ر. ک: تفسیر نمونه، ج 27، ص 230 – 231؛ مجمع البیان، ج 10، ص 800.