لطفا صبرکنید
بازدید
5988
5988
آخرین بروزرسانی:
1397/11/15
خلاصه پرسش
بر اساس موازین اسلامی، یک مدیر چه زمانی باید استعفا دهد و کار را به دیگری واگذار کند؟
پرسش
یک مدیر در چه شرایطی باید شخص استعفا دهد؟ اگر شخصی وجود داشته باشد که بهتر بتواند کار را انجام دهد باید عرصه را به او واگذار کرد؟
پاسخ اجمالی
در روایات برای امام، رهبر و مدیر، مشخصاتی در نظر گرفته شده است. اگرچه برخی از این روایات در مورد مدیریت کلان جامعه است، اما ملاک آن در بسیاری از مدیریتهای کوچکتر نیز وجود دارد که بر اساس آن، مدیر باید دارای بهترین توانایی برای احراز پست بوده و اگر فردی توانایی بهتری برای مدیریت داشت، باید مدیریت را به او واگذار کرده و در غیر این صورت، رفتارش اسلامی نخواهد بود:
1. پیامبر(ص) فرمود: «کسی که مدیریت گروهی را بر عهده گیرد که در میان آنها افرادی داناتر و دقیقتر از او وجود دارند، سرنوشت آن جامعه تا روز قیامت رو به انحطاط خواهد بود».[1] در برخی روایات بیان شده است که مشابه همین موضوع در کتاب انجیل نیز وجود دارد. [2]
2. امام على(ع) در فرازهایی از عهدنامه خود به مالک بن اشتر، شرایط یک مدیر مناسب را بیان میفرماید:
«...در نصب کارگزارانت دقیق بوده و آنان را پس از آزمایش به کار بگمار، نه از روى خاطر خواهى و استبداد رأى، که این دو از شاخههاى ستم و خیانت هستند...».[3] [4]
4. امام على(ع) در نامهاى به مصقله بن هبیره شیبانى، کارگزار خود فرمود: از بزرگترین خیانتها، خیانت کردن به مردم است، و فریبدادن امام(مدیر رده بالاتر)، خود بزرگترین فریب به زیردستان است. مقداری از اموال مسلمانان در اختیار توست. آنها را به فرستادهام بده و در غیر این صورت، فرمانداری را رها کن و خودت نزد من برگرد! و من به فرستادهام سفارش کردهام که برای دریافت مبلغ یاد شده حتی یک ساعت نیز معطل نماند...».[5]
سخن امام اشاره به این مطلب دارد که تا زمانی میتوانی در این منصب بمانی که از بیت المال اختلاس نکرده باشی؛ اما به محض ثابت شدن اختلاس از بیت المال باید از کار برکنار شوی.
5. امام رضا(ع) فرمودند: «... براى امام نشانههایی است. او باید دانشمندترین مردم، حکیمترین مردم، پرهیزگارترین مردم، صبورترین مردم، شجاعترین مردم، بخشندهترین مردم، و عابدترین مردم باشد...».[6]
اگرچه این روایت در باره امام معصوم(ع) است، اما در ردههای پایینتر نیز هر فردی که درصد بالاتری از این ویژگیها را داشته باشد، برای مدیریت شایستهتر است.
در توضیح این روایات، بیان چند نکته ضروری است:
1. بسیاری از انسانها همواره در مورد خودشان گمان میکنند که بهترین گزینهاند که در ادامه مدیریت نباید تنها به این پندار بسنده کرد، بلکه باید درصد بالایی از اطمینان را داشته باشیم که واقعاً توانمان بیش از دیگران است، و این برتری تنها ساخته و پرداخته خیالاتمان نیست. با توجه به اینکه استعفا یک تصمیم فردی میباشد، هر فردی باید به ارزیابی خود بپردازد و تنها رعایت تقوای الهی است که میتواند در تصمیمگیری مناسب کمک کند. البته برای ارزیابی باید از مشورت دیگران نیز بهره جست.
در ادامه باید گفت شاید چه بسا افرادی باشند که استعداد مدیریتشان بیش از مدیر فعلی است، اما زمانی میتوانند این استعداد را به فعلیّت تبدیل کنند که مدیر کنونی نیز از مشاوره و انتقال تجربیاتش خودداری نکند. در این صورت، شخص باید علاوه بر استعفا، تجربیات خود را نیز به مدیر بعدی انتقال داده و در حد امکان از مشاوره با او دریغ نکند.
2. اگر بدون آنکه در مدیریتی که بر عهده ماست، نوعی انحصار به وجود آورده و با استفاده از راههای گوناگون، مسیر پیشرفت را برای دیگران ببندیم، اما با این وجود مطمئن باشیم که در صورت استعفا، افراد شایستهتری که در مجموعه وجود دارند از قبول مسئولیت خودداری میکنند، تکلیف استعفا ساقط میشود.
3. اگر فرد برتر داخل مجموعه برای تصدی مدیریت آماده باشد، اما از ظواهر امر مشخص باشد که در صورت استعفای مدیر فعلی، مدیران رده بالاتر از آن فرد شایستهتر استفاده نکرده، بلکه این پست را به شخص ضعیفتری واگذار میکنند، باز هم مشخص نیست که مدیر فعلی وظیفهای برای استعفا داشته باشد.
4. استعفا به نفع فرد شایسته دیگر تنها در صورتی لازم است که او در تمام و یا بیشتر جهات از مدیر فعلی برتر باشد، وگرنه اگر فردی تنها در یکی دو جهت از او برتر بوده و در نگاه همهجانبه، مدیر فعلی همچنان شایستهتر است، استعفا لازم نیست، به ویژه اگر برتریهای مدیر فعلی در ارتباط با همان حوزه مدیریت بوده و فرد دیگری که او نیز شایسته مدیریت است، دانشش بیشتر در دیگر حوزهها کاربرد داشته باشد.
در پایان، تأکید مجدد این موضوع لازم است که موارد یاد شده را نباید توجیه و سرپوشی برای خودداری از استعفا قرار داد، بلکه باید تنها با رعایت تقوای الهی به بررسی شرایط پرداخت. [7]
1. پیامبر(ص) فرمود: «کسی که مدیریت گروهی را بر عهده گیرد که در میان آنها افرادی داناتر و دقیقتر از او وجود دارند، سرنوشت آن جامعه تا روز قیامت رو به انحطاط خواهد بود».[1] در برخی روایات بیان شده است که مشابه همین موضوع در کتاب انجیل نیز وجود دارد. [2]
2. امام على(ع) در فرازهایی از عهدنامه خود به مالک بن اشتر، شرایط یک مدیر مناسب را بیان میفرماید:
«...در نصب کارگزارانت دقیق بوده و آنان را پس از آزمایش به کار بگمار، نه از روى خاطر خواهى و استبداد رأى، که این دو از شاخههاى ستم و خیانت هستند...».[3] [4]
4. امام على(ع) در نامهاى به مصقله بن هبیره شیبانى، کارگزار خود فرمود: از بزرگترین خیانتها، خیانت کردن به مردم است، و فریبدادن امام(مدیر رده بالاتر)، خود بزرگترین فریب به زیردستان است. مقداری از اموال مسلمانان در اختیار توست. آنها را به فرستادهام بده و در غیر این صورت، فرمانداری را رها کن و خودت نزد من برگرد! و من به فرستادهام سفارش کردهام که برای دریافت مبلغ یاد شده حتی یک ساعت نیز معطل نماند...».[5]
سخن امام اشاره به این مطلب دارد که تا زمانی میتوانی در این منصب بمانی که از بیت المال اختلاس نکرده باشی؛ اما به محض ثابت شدن اختلاس از بیت المال باید از کار برکنار شوی.
5. امام رضا(ع) فرمودند: «... براى امام نشانههایی است. او باید دانشمندترین مردم، حکیمترین مردم، پرهیزگارترین مردم، صبورترین مردم، شجاعترین مردم، بخشندهترین مردم، و عابدترین مردم باشد...».[6]
اگرچه این روایت در باره امام معصوم(ع) است، اما در ردههای پایینتر نیز هر فردی که درصد بالاتری از این ویژگیها را داشته باشد، برای مدیریت شایستهتر است.
در توضیح این روایات، بیان چند نکته ضروری است:
1. بسیاری از انسانها همواره در مورد خودشان گمان میکنند که بهترین گزینهاند که در ادامه مدیریت نباید تنها به این پندار بسنده کرد، بلکه باید درصد بالایی از اطمینان را داشته باشیم که واقعاً توانمان بیش از دیگران است، و این برتری تنها ساخته و پرداخته خیالاتمان نیست. با توجه به اینکه استعفا یک تصمیم فردی میباشد، هر فردی باید به ارزیابی خود بپردازد و تنها رعایت تقوای الهی است که میتواند در تصمیمگیری مناسب کمک کند. البته برای ارزیابی باید از مشورت دیگران نیز بهره جست.
در ادامه باید گفت شاید چه بسا افرادی باشند که استعداد مدیریتشان بیش از مدیر فعلی است، اما زمانی میتوانند این استعداد را به فعلیّت تبدیل کنند که مدیر کنونی نیز از مشاوره و انتقال تجربیاتش خودداری نکند. در این صورت، شخص باید علاوه بر استعفا، تجربیات خود را نیز به مدیر بعدی انتقال داده و در حد امکان از مشاوره با او دریغ نکند.
2. اگر بدون آنکه در مدیریتی که بر عهده ماست، نوعی انحصار به وجود آورده و با استفاده از راههای گوناگون، مسیر پیشرفت را برای دیگران ببندیم، اما با این وجود مطمئن باشیم که در صورت استعفا، افراد شایستهتری که در مجموعه وجود دارند از قبول مسئولیت خودداری میکنند، تکلیف استعفا ساقط میشود.
3. اگر فرد برتر داخل مجموعه برای تصدی مدیریت آماده باشد، اما از ظواهر امر مشخص باشد که در صورت استعفای مدیر فعلی، مدیران رده بالاتر از آن فرد شایستهتر استفاده نکرده، بلکه این پست را به شخص ضعیفتری واگذار میکنند، باز هم مشخص نیست که مدیر فعلی وظیفهای برای استعفا داشته باشد.
4. استعفا به نفع فرد شایسته دیگر تنها در صورتی لازم است که او در تمام و یا بیشتر جهات از مدیر فعلی برتر باشد، وگرنه اگر فردی تنها در یکی دو جهت از او برتر بوده و در نگاه همهجانبه، مدیر فعلی همچنان شایستهتر است، استعفا لازم نیست، به ویژه اگر برتریهای مدیر فعلی در ارتباط با همان حوزه مدیریت بوده و فرد دیگری که او نیز شایسته مدیریت است، دانشش بیشتر در دیگر حوزهها کاربرد داشته باشد.
در پایان، تأکید مجدد این موضوع لازم است که موارد یاد شده را نباید توجیه و سرپوشی برای خودداری از استعفا قرار داد، بلکه باید تنها با رعایت تقوای الهی به بررسی شرایط پرداخت. [7]
[1]. برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، محاسن، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین، ج 1، ص 93، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق.
[2]. مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة للإمام علی بن أبی طالب، ص 82، قم، انصاریان، چاپ سوم، 1384ش.
[3]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 435، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[5]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 33، ص 416، بیروت، مؤسسة الطبع و النشر، چاپ اول، 1410ق.
[6]. همان، ج 25، ص 116.
نظرات