لطفا صبرکنید
بازدید
12833
12833
آخرین بروزرسانی:
1395/12/13
کد سایت
fa74344
کد بایگانی
90862
نمایه
جهانگردی و مسافرت در اسلام
طبقه بندی موضوعی
دستور العمل ها
اصطلاحات
سیر و سفر ، مسافرت، جهانگردی
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
سفر با چه انگیزههایی در اسلام مورد تأیید قرار گرفته و چه آدابی دارد؟ و با توجه به آموزههای دینی، آیا سفرهای تفریحی نیز مجاز یا مطلوب است؟!
پرسش
آیا به سفر کردن در اسلام توصیه شده است؟ و آیا در اسلام به سفرهاى تفریحى مانند سفرهاى معنوى توصیه شده است؟
پاسخ اجمالی
از آنجا که مسافرت و جهانگردی میتواند با انگیزهها و اهداف مختلف صورت گیرد، برخی از سفرها در اسلام مورد سفارش است؛ مانند سفر برای شناخت عظمت و آثار خلقت، سفرهای عبرتآموز، سفر حج، سفرهای تحقیقی و پژوهشی، سفر برای تبلیغ و ترویج دین، مسافرت برای تجارت و بازرگانی، سفرهای شغلی، اداری و سیاسی، سفرهای زیارتی و سفرهای تفریحی.
اما برخی از مسافرتها نیز در تعالیم اسلام مورد نهی قرار گرفته است؛ نظیر سفرهای لهوی و بدون قصد عقلایی، سفرى که در آن به دین و نماز انسان آسیب وارد شود، سفر برای کمک به ظالم، و سفر برای فخرفروشی و اسراف.
اما برخی از مسافرتها نیز در تعالیم اسلام مورد نهی قرار گرفته است؛ نظیر سفرهای لهوی و بدون قصد عقلایی، سفرى که در آن به دین و نماز انسان آسیب وارد شود، سفر برای کمک به ظالم، و سفر برای فخرفروشی و اسراف.
پاسخ تفصیلی
یکی از راههای شناخت و آگاهی نسبت به حقایق هستی، استفاده از ابزار حسی؛ از جمله مشاهده و نگاه به طبیعت و پدیدههای موجود در جهان است. طبیعی است که یکی از راههای رسیدن به این هدف را سیر و سفر بدانیم.
در مسافرت، انسان نسبت به پدیدههای هستی، چگونگی خلقت و ارتباط بین آنها شناختی پیدا میکند که بسا با مطالعه کتابها و شنیدن توصیفات از زبان دیگران به چنین دریافتی نخواهد رسید.
مسافرت علاوه بر فواید جهانشناسی و پی بردن به شگفتیهای آفرینش و آثار برجا مانده تاریخی، حتی از نظر جسمی نیز فواید بسیاری دارد. بیشتر اضطرابها، افسردگیها، فشارها و اختلالات رفتاری ناشی از شرایط خشک و یکنواخت و بعضاً خسته کننده زندگی است که سلامت روان را به مخاطره میاندازد. سفر و تغییر محیط، یکی از مؤثرترین شیوههای تأمین بهداشت روان و به دنبال آن سلامت جسم و جان است؛ از اینرو است که پیامبر اسلام(ص) فرمود: «سفر کنید تا سالم بمانید».[1]
با توجه به اهمیت این موضوع، و از آنجا که مسافرت و جهانگردی میتواند با انگیزهها و اهداف مختلف صورت گیرد، در این نوشتار به برخی از سفرهای سفارش شده در تعالیم اسلام، مسافرتهای نکوهیده و همچنین آداب سفر اشاره خواهیم نمود.
الف. سفرهای سفارش شده
1. سفر برای شناخت عظمت و آثار خلقت: «قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللهُ یُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَة»؛[2] «بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است؟ سپس خداوند [همینگونه] جهان آخرت را ایجاد میکند».
2. سفرهای عبرتآموز: «قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذینَ مِنْ قَبْلُ کانَ أَکْثَرُهُمْ مُشْرِکین»؛[3] بگو: در زمین سیر کنید و بنگرید عاقبت کسانى که قبل از شما بودند چگونه بود؟ بیشتر آنها مشرک بودند.
3. سفر حج: ابى الحسن حذاء میگوید: شنیدم که امام صادق(ع) به ابى العباس بقباق میفرمود: چرا به حج نرفتى؟ گفت: کفالتى بر عهده دارم که انجام آن مانع این سفر است. امام فرمود: ترا با کفالتها چکار؟ مگر نمیدانی که کفالت همان است که ملل پیشین را نابود ساخته است.[4]
امام کاظم(ع) فرمود: «... و سفر حجّ، جهاد و نبرد افراد ناتوان است...».[5]
4. تحقیق و پژوهش برای استفاده از منابع و دستآوردهای علمی دنیا: «علم و دانش را طلب کنید، گرچه در سرزمین چین باشد».[6]
5. سفر برای تبلیغ و ترویج دین.
6. مسافرت برای تجارت و بازرگانی.
7. سفرهای شغلی، اداری و سیاسی؛ نظیر نیروهای دولتی.
8. سفر برای زیارت: از امام رضا(ع) نقل شده است که فرمود: «بار سفر به سوى زیارت قبور، بسته نشود، مگر براى زیارت قبور ما، آگاه باشید که من از روى ستم با زهر کشته میشوم و در دیار غربت دفن میشوم، پس هر کس براى زیارت من بار سفر ندد، دعاى او مستجاب و گناه او آمرزیده میشود».[7]
9. سفرهای تفریحی: گاهی هدف از مسافرت، رفع خستگی و افسردگی است. انسانهای خسته از رنج کار و تلاش، با سفر به مناطق مختلف و استفاده از مناظر زیبای طبیعت، خستگی را از تن به در کرده، برای کار و کوشش بیشتر، آمادگی پیدا میکنند. آنچه در سخن پیامبر(ص) آمده حکمتش این است: «مسافرت کنید تا سالم شوید».
روایت شده است: عمرو بن حریث بر امام صادق(ع) وارد شد، در حالیکه آنحضرت در منزل برادرش عبدالله بود. گفت فدایت شوم چه چیزی باعث شد تا به اینجا بیایید؟ فرمود: «برای تفریح».[8]
با توجه به اینکه توصیه شده است، بخشی از زندگی انسان به لذتهای غیرحرام گذرانده شود، سفر تفریحی که در آن از حرام خبری نباشد، مطلوب است. روایت فوق حکایت از آن دارد که برخی معصومان(ع) نیز سفرهای کوتاه تفریحی داشتند.
البته روایاتی مانند «لَیْسَ فِی أُمَّتِی رَهْبَانِیَّةٌ وَ لَا سِیَاحَةٌ»،[9] را که در آن از سفر تفریحی نکوهش شده، ظاهراً باید به مواردی حمل کرد که در آن حرامی رخ دهد، و یا منظور از سیاحت و گردشگرى که مورد نهی واقع شده، این است که کسى در جایى سکونت نکند و همواره خانه به دوش باشد؛ یعنی کسانى که براى تمام عمر یا مدتى، از زندگى اجتماعى به کلى جدا میشدند و بدون آنکه فعالیتى داشته باشند، در روى زمین به راه میافتادند و مانند رهبانها زندگى میکردند و سربار اجتماع بودند.[10]
ب. سفرهای نکوهیده
1. سفری که به دین و نماز انسان لطمه ای وارد شود: امام على(ع) میفرماید: «انسان نباید به سفرى رود که میترسد در آن به دین و نمازش لطمهاى وارد میشود».[11]
2. سفرهای لهوی و بدون قصد عقلایی: زراره میگوید از امام باقر(ع) سؤال کردم درباره کسی که از منزل خارج میشود با پرندگان و سگ برای تفریح و به مدت یک شب، دو شب و سه شب میماند، او باید نمازش را شکسته بخواند یا تمام، امام(ع) فرمود: «چون برای کار لهو و بیهوده مسافرت کرد، نمازش را تمام بخواند».[12]
3. مسافرت برای شکار تفریحی: در روایتی سفر برای شکار تفریحی، سفر معصیت شمرده شده است: «وَ سَائِرُ الْأَسْفَارِ الَّتِی لَیْسَ بِطَاعَةِ مِثْلُ طَلَبِ الصَّیْدِ...».[13]
3. سفر برای کمک به ظالم: «... وَ مُعَاوَنَةِ الظَّالِم...». [14]
5. سفر برای تفاخر و اسراف: از آنجا که فخر فروشی و اسراف در تعالیم دینی مورد نهی واقع شده است، بدیهی است که مسافرت که همراه با اسراف و تفاخر باشد نیز مذموم خواهد بود.
آداب سفر
1. دعا: دعا کردن پیش از سفر، سبب آرامش خاطر انسان میشود و بر لذت سفرش میافزاید و از نگرانی و اضطراب او میکاهد. پیامبر(ص) از جبرئیل(ع) نقل میکند: «هر کس هنگام تصمیم گرفتن به مسافرت، در آستانه خانه خود یازده مرتبه سوره توحید را بخواند، خداوند نگهبان او در سفر خواهد بود تا زمانی که بازگردد».[15]
2. پیدا کردن همسفر: با توجه به اینکه سفر به هر شکلی صورت گیرد، پیوسته خطرها و مشکلاتی را در پیش دارد، بویژه آنکه مسافر از خانه و شهر و میهن خود دور میشود و از پشتوانه و حمایت خانواده برخوردار نیست؛ لذا سفر کردن به تنهایی و بدون همراه و همسفر، سفارش نمیشود. از اینرو است که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «الرفیق ثم السفر».[16]
پیامبر اکرم(ص) به على(ع) فرمود: «یا على! تنها مسافرت نکن که شیطان با یک نفر همراه است و از دو نفر دور».[17]
3. داشتن همسفر خوب: امام علی(ع) فرمود: «با کسى که براى تو فضیلت قائل نیست به قدرى که تو براى او فضیلت قائلى سفر مکن».[18]
4. تهیه زاد و توشه کافی و حلال: پیامبر (ص) فرمود: «از بزرگوارى این است که انسان چون به سفر میرود توشهاش خوب و حلال باشد».[19]
5. دادن صدقه: از آداب پیش از سفر، صدقه دادن است با صدقه دادن در آغاز سفر، شر و بدی از مسافر، دور و مشکلات او حل میشود. امام صادق(ع) در اینباره میفرماید: «هرگاه یکی از شما از خانهاش خارج شد، صدقه بپردازد».[20]
6. حُسن معاشرت و رعایت حقوق همراهان: امام صادق(ع) میفرماید: «لقمان به فرزندش گفت؛ هنگامی که با جمعى به سفر میروى در کار خود و آنها با ایشان زیاد مشورت کن، زیاد بر آنها لبخند بزن، و از توشه خود به آنها بده، اگر ترا بخوانند جواب ده، و اگر کمک خواستند به کمک آنها بشتاب؛ زیاد نماز بخوان و بسیار سکوت کن؛ بر آنچه دارى از آب و مرکب و توشه سخاوتمند باش، و چون براى حقى از تو گواهى خواهند گواهى ده، و چون از تو مشورت کنند فکرت را به کار بر و تا فکر نکردهاى و بر یک رأى ثابت قدم نشدهاى تصمیم مگیر و اقدام مکن، و جواب مشورت را مگو تا برخیزى و بنشینى و بخورى و بخوابى و نماز بگزارى، و در این مدت درباره امر مورد مشورت فکر و دانش خود را بکار برى، که هرکس درباره مشورتکننده خود خیر خواهى کامل و خالص نکند، خداوند رأى و عقلش را سلب کند و امانتدارى را از او بگیرد. و چون رفقایت میروند تو هم برو. و زمانی که کار میکنند، تو نیز کار کن؛ چون صدقه یا قرض میدهند تو هم با آنها بده، و از بزرگترین آنها حرف بشنو، و اگر از تو چیزى خواستند، و یا سؤالى کردند، بگو: چشم، و نگو: نه، که نه گفتن عیب و نقص است».[21]
در مسافرت، انسان نسبت به پدیدههای هستی، چگونگی خلقت و ارتباط بین آنها شناختی پیدا میکند که بسا با مطالعه کتابها و شنیدن توصیفات از زبان دیگران به چنین دریافتی نخواهد رسید.
مسافرت علاوه بر فواید جهانشناسی و پی بردن به شگفتیهای آفرینش و آثار برجا مانده تاریخی، حتی از نظر جسمی نیز فواید بسیاری دارد. بیشتر اضطرابها، افسردگیها، فشارها و اختلالات رفتاری ناشی از شرایط خشک و یکنواخت و بعضاً خسته کننده زندگی است که سلامت روان را به مخاطره میاندازد. سفر و تغییر محیط، یکی از مؤثرترین شیوههای تأمین بهداشت روان و به دنبال آن سلامت جسم و جان است؛ از اینرو است که پیامبر اسلام(ص) فرمود: «سفر کنید تا سالم بمانید».[1]
با توجه به اهمیت این موضوع، و از آنجا که مسافرت و جهانگردی میتواند با انگیزهها و اهداف مختلف صورت گیرد، در این نوشتار به برخی از سفرهای سفارش شده در تعالیم اسلام، مسافرتهای نکوهیده و همچنین آداب سفر اشاره خواهیم نمود.
الف. سفرهای سفارش شده
1. سفر برای شناخت عظمت و آثار خلقت: «قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللهُ یُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَة»؛[2] «بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است؟ سپس خداوند [همینگونه] جهان آخرت را ایجاد میکند».
2. سفرهای عبرتآموز: «قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذینَ مِنْ قَبْلُ کانَ أَکْثَرُهُمْ مُشْرِکین»؛[3] بگو: در زمین سیر کنید و بنگرید عاقبت کسانى که قبل از شما بودند چگونه بود؟ بیشتر آنها مشرک بودند.
3. سفر حج: ابى الحسن حذاء میگوید: شنیدم که امام صادق(ع) به ابى العباس بقباق میفرمود: چرا به حج نرفتى؟ گفت: کفالتى بر عهده دارم که انجام آن مانع این سفر است. امام فرمود: ترا با کفالتها چکار؟ مگر نمیدانی که کفالت همان است که ملل پیشین را نابود ساخته است.[4]
امام کاظم(ع) فرمود: «... و سفر حجّ، جهاد و نبرد افراد ناتوان است...».[5]
4. تحقیق و پژوهش برای استفاده از منابع و دستآوردهای علمی دنیا: «علم و دانش را طلب کنید، گرچه در سرزمین چین باشد».[6]
5. سفر برای تبلیغ و ترویج دین.
6. مسافرت برای تجارت و بازرگانی.
7. سفرهای شغلی، اداری و سیاسی؛ نظیر نیروهای دولتی.
8. سفر برای زیارت: از امام رضا(ع) نقل شده است که فرمود: «بار سفر به سوى زیارت قبور، بسته نشود، مگر براى زیارت قبور ما، آگاه باشید که من از روى ستم با زهر کشته میشوم و در دیار غربت دفن میشوم، پس هر کس براى زیارت من بار سفر ندد، دعاى او مستجاب و گناه او آمرزیده میشود».[7]
9. سفرهای تفریحی: گاهی هدف از مسافرت، رفع خستگی و افسردگی است. انسانهای خسته از رنج کار و تلاش، با سفر به مناطق مختلف و استفاده از مناظر زیبای طبیعت، خستگی را از تن به در کرده، برای کار و کوشش بیشتر، آمادگی پیدا میکنند. آنچه در سخن پیامبر(ص) آمده حکمتش این است: «مسافرت کنید تا سالم شوید».
روایت شده است: عمرو بن حریث بر امام صادق(ع) وارد شد، در حالیکه آنحضرت در منزل برادرش عبدالله بود. گفت فدایت شوم چه چیزی باعث شد تا به اینجا بیایید؟ فرمود: «برای تفریح».[8]
با توجه به اینکه توصیه شده است، بخشی از زندگی انسان به لذتهای غیرحرام گذرانده شود، سفر تفریحی که در آن از حرام خبری نباشد، مطلوب است. روایت فوق حکایت از آن دارد که برخی معصومان(ع) نیز سفرهای کوتاه تفریحی داشتند.
البته روایاتی مانند «لَیْسَ فِی أُمَّتِی رَهْبَانِیَّةٌ وَ لَا سِیَاحَةٌ»،[9] را که در آن از سفر تفریحی نکوهش شده، ظاهراً باید به مواردی حمل کرد که در آن حرامی رخ دهد، و یا منظور از سیاحت و گردشگرى که مورد نهی واقع شده، این است که کسى در جایى سکونت نکند و همواره خانه به دوش باشد؛ یعنی کسانى که براى تمام عمر یا مدتى، از زندگى اجتماعى به کلى جدا میشدند و بدون آنکه فعالیتى داشته باشند، در روى زمین به راه میافتادند و مانند رهبانها زندگى میکردند و سربار اجتماع بودند.[10]
ب. سفرهای نکوهیده
1. سفری که به دین و نماز انسان لطمه ای وارد شود: امام على(ع) میفرماید: «انسان نباید به سفرى رود که میترسد در آن به دین و نمازش لطمهاى وارد میشود».[11]
2. سفرهای لهوی و بدون قصد عقلایی: زراره میگوید از امام باقر(ع) سؤال کردم درباره کسی که از منزل خارج میشود با پرندگان و سگ برای تفریح و به مدت یک شب، دو شب و سه شب میماند، او باید نمازش را شکسته بخواند یا تمام، امام(ع) فرمود: «چون برای کار لهو و بیهوده مسافرت کرد، نمازش را تمام بخواند».[12]
3. مسافرت برای شکار تفریحی: در روایتی سفر برای شکار تفریحی، سفر معصیت شمرده شده است: «وَ سَائِرُ الْأَسْفَارِ الَّتِی لَیْسَ بِطَاعَةِ مِثْلُ طَلَبِ الصَّیْدِ...».[13]
3. سفر برای کمک به ظالم: «... وَ مُعَاوَنَةِ الظَّالِم...». [14]
5. سفر برای تفاخر و اسراف: از آنجا که فخر فروشی و اسراف در تعالیم دینی مورد نهی واقع شده است، بدیهی است که مسافرت که همراه با اسراف و تفاخر باشد نیز مذموم خواهد بود.
آداب سفر
1. دعا: دعا کردن پیش از سفر، سبب آرامش خاطر انسان میشود و بر لذت سفرش میافزاید و از نگرانی و اضطراب او میکاهد. پیامبر(ص) از جبرئیل(ع) نقل میکند: «هر کس هنگام تصمیم گرفتن به مسافرت، در آستانه خانه خود یازده مرتبه سوره توحید را بخواند، خداوند نگهبان او در سفر خواهد بود تا زمانی که بازگردد».[15]
2. پیدا کردن همسفر: با توجه به اینکه سفر به هر شکلی صورت گیرد، پیوسته خطرها و مشکلاتی را در پیش دارد، بویژه آنکه مسافر از خانه و شهر و میهن خود دور میشود و از پشتوانه و حمایت خانواده برخوردار نیست؛ لذا سفر کردن به تنهایی و بدون همراه و همسفر، سفارش نمیشود. از اینرو است که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «الرفیق ثم السفر».[16]
پیامبر اکرم(ص) به على(ع) فرمود: «یا على! تنها مسافرت نکن که شیطان با یک نفر همراه است و از دو نفر دور».[17]
3. داشتن همسفر خوب: امام علی(ع) فرمود: «با کسى که براى تو فضیلت قائل نیست به قدرى که تو براى او فضیلت قائلى سفر مکن».[18]
4. تهیه زاد و توشه کافی و حلال: پیامبر (ص) فرمود: «از بزرگوارى این است که انسان چون به سفر میرود توشهاش خوب و حلال باشد».[19]
5. دادن صدقه: از آداب پیش از سفر، صدقه دادن است با صدقه دادن در آغاز سفر، شر و بدی از مسافر، دور و مشکلات او حل میشود. امام صادق(ع) در اینباره میفرماید: «هرگاه یکی از شما از خانهاش خارج شد، صدقه بپردازد».[20]
6. حُسن معاشرت و رعایت حقوق همراهان: امام صادق(ع) میفرماید: «لقمان به فرزندش گفت؛ هنگامی که با جمعى به سفر میروى در کار خود و آنها با ایشان زیاد مشورت کن، زیاد بر آنها لبخند بزن، و از توشه خود به آنها بده، اگر ترا بخوانند جواب ده، و اگر کمک خواستند به کمک آنها بشتاب؛ زیاد نماز بخوان و بسیار سکوت کن؛ بر آنچه دارى از آب و مرکب و توشه سخاوتمند باش، و چون براى حقى از تو گواهى خواهند گواهى ده، و چون از تو مشورت کنند فکرت را به کار بر و تا فکر نکردهاى و بر یک رأى ثابت قدم نشدهاى تصمیم مگیر و اقدام مکن، و جواب مشورت را مگو تا برخیزى و بنشینى و بخورى و بخوابى و نماز بگزارى، و در این مدت درباره امر مورد مشورت فکر و دانش خود را بکار برى، که هرکس درباره مشورتکننده خود خیر خواهى کامل و خالص نکند، خداوند رأى و عقلش را سلب کند و امانتدارى را از او بگیرد. و چون رفقایت میروند تو هم برو. و زمانی که کار میکنند، تو نیز کار کن؛ چون صدقه یا قرض میدهند تو هم با آنها بده، و از بزرگترین آنها حرف بشنو، و اگر از تو چیزى خواستند، و یا سؤالى کردند، بگو: چشم، و نگو: نه، که نه گفتن عیب و نقص است».[21]
[1]. «عَنْ عَلِیٍّ(ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله سَافِرُوا تَصِحُّوا»؛ کوفی، محمد بن محمد اشعث، الجعفریات (الأشعثیات)، ص 65، تهران، مکتبة نینوی الحدیثة، چاپ اول، بیتا.
[2]. عنکبوت، 20.
[3]. روم، 42.
[4]. شیخ صدوق، الخصال، ترجمه، فهری زنجانی، احمد، ج 1، ص 15، تهران، علمیه اسلامیه، چاپ اول، بی تا.
[5]. ابن شعبه، حسن بن علی، تحف العقول، ترجمه، جعفری، بهراد، ص 379، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1381ش.
[6]. «وَ قَالَ(ص): اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّین»؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 1، ص 177، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[7]. شیخ صدوق، الخصال، ج 1، ص 144، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.
[8]. «دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللهِ وَ هُوَ فِی مَنْزِلِ أَخِیهِ عَبْدِ اللهِ بْنِ مُحَمَّدٍ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا حَوَّلَکَ إِلَى هَذَا الْمَنْزِلِ قَالَ طَلَبُ النُّزْهَة»؛ برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق، محدث، جلال الدین، المحاسن، ج 2، ص 622، قم، دارالکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق.
[9]. الخصال، ج 1، ص 137 – 138.
[10]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 16، ص 459، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[11]. «لا یَخرُجِ الرَّجُلُ فی سَفَرٍ یَخافُ فیهِ على دِینِهِ و صَلاتِهِ»؛ الخصال، ج 2، ص 630.
[12]. «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ(ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَمَّنْ یَخْرُجُ مِنْ أَهْلِهِ بِالصُّقُورِ وَ الْبُزَاةِ وَ الْکِلَابِ یَتَنَزَّهُ اللَّیْلَةَ وَ اللَّیْلَتَیْنِ وَ الثَّلَاثَةَ هَلْ یُقَصِّرُ مِنْ صَلَاتِهِ أَمْ لَا یُقَصِّرُ قَالَ إِنَّمَا خَرَجَ فِی لَهْوٍ لَا یُقَصِّرُ»؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، محقق، موسوی خرسان، حسن، ج 3، ص 218، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[13]. الفقه المنسوب للإمام الرضا(ع)، ص 161، مشهد، مؤسسة آل البیت(ع)، چاپ اول، 1406ق.
[14]. همان.
[15]. «مَنْ أرادَ سَفَراً فَأَخَذَ بِعَضادَتَی بابِ مَنْزِلِهِ فَقَرَأَ إحدی عَشَرَ مَرَّه قُلْ هُو الله احد، کان اللهُ لَهُ حارِساً حَتّی یرْجَعُ»؛ قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، الدعوات(سلوة الحزین)، ص 294، قم، مدرسه امام مهدی(عج)، چاپ اول، 1407ق.
[16]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 8، ص 262، قم، دارالحدیث، چاپ اول، 1429ق.
[17]. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، مکارم الأخلاق، ص 253، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، 1412ق.
[18]. همان، ص 251.
[19]. همان، ص 253.
[20]. «إذا خَرَجَ اَحَدُکمْ مِنْ مَنْزِلِهِ فَلْیتَصَدَّقْ بِصَدَقَه؛ بحار الأنوار، ج 92، ص 305.
[21]. مکارم الأخلاق، ص 252.
نظرات