لطفا صبرکنید
4433
- اشتراک گذاری
خدای متعال در فرازی از آیه 3 سوره مائده خطاب به مؤمنان میفرماید: کافران امروز از آیین شما مأیوس شدند؛ بنابر این از آنها نترسید و از من بیم داشته باشید، امروز دین شما را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را دین شما برگزیدم: «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دینا».
این آیه نشانگر آن است که کفار قبل از نزول این آیه هنوز امیدوار بودند که بتوانند اسلام را از هر طریقى که شده از بین برده و آن را ریشهکن کنند، و در واقع نیز چنین خطری وجود داشت و این خطر آنقدر زیاد بود که جا داشت افراد باایمان از آن بهراسند.
لذا اینکه فرمود: «فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ»، خواست از این جهت به مسلمانان امنیت خاطر دهد و بگوید بعد از امروز دیگر از بروز آن خطر نترسید.
بدیهی است که کفار آرزوى این سرنوشت بد را براى مسلمانان در سر نمیپروراندند، مگر به جهت دین آنان؛ چرا که دین اسلام در تضاد با منافع و هوا و هوسشان بود، و به شهوترانیهاى بیقید و شرطشان خاتمه میداد.
بنابر این آنچه در نظر کفار مورد نفرت و انزجار بود، دین مسلمانان بود، نه خود آنان؛ و به عبارتی دیگر آنها نمیخواستند مسلمانان از بین بروند، و چنین مردمى در دنیا نباشند، بلکه تنها میخواستند نور خدا را خاموش سازند، و ارکان شرک را که در حال تزلزل قرار گرفته و داشت فرو میریخت، تحکیم بخشند، و مؤمنان را به کفر قبلى خود برگردانند، و این حقیقت در آیاتی چون آیات ذیل اعلام شده است:
«وَدَّ کَثیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إیمانِکُمْ کُفَّاراً حَسَدا».[1]
«یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ».[2]
به این منظور، نخست این هدف را دنبال کردند که با تمام توان خود، تصمیمهاى رسول خدا(ص) را سست، و اهداف آنحضرت را غیر معقول جلوه دهند و یا از راه فتنه و نفاق و تفرقه در بین مؤمنان، این بنیان رفیع را سرنگون سازند.
بعد از نومیدى و نرسیدن به اهداف شومى که داشتند، آخرین امیدى که به زوال دین و از بین رفتن دعوت آن بستند، این بود که به زودى رسول خدا(ص) از دنیا میرود، و پسری هم که اهدافش را تعقیب کند ندارد و گویا آنان میپنداشتند دعوت دینى هم نوعی پادشاهى است که در لباس نبوت و رسالت عرضه شده است، پس اگر او بمیرد یا کشته شود، یاد و نام و آموزههایش از دلها میرود!
بنابر این، دستور نهراسیدن در مقام نهی ارشادى است، نه مولوى، و معنایش این است، دیگر جایى براى ترسیدن شما باقى نمانده؛ و کفار چون از ریشهکنی اسلام ناامید شدند، دیگر به دنبال نابود کردن اسلام از اساس نیستند، چون میدانند که زحماتشان به هدر خواهد رفت.[3]
خلاصه اینکه: معنای این فراز از آیه آن است که شرایط امروز به گونهای است که کافران از دینتان مأیوس شدند؛ یعنی به این نتیجه رسیدند که اسلام دین استواری شده و از طرف خداوند و با روشهای گوناگون مورد پشتیبانی قرار میگیرد و از این رو آنان هیچ امیدی ندارند که بتوانند اصل اسلام را ریشهکن کرده و اثری از این دین باقی نگذارند و دوباره بتپرستی و کفر را ترویج دهند تا آنجا که دیگر مردم به یادشان نباشد که دینی به نام اسلام و کتابی به نام قرآن وجود داشته و تعالیمش چه بوده و دیگر فردی نتواند اظهار مسلمانی کند و ...
البته با وجود این ناامیدی، بدخواهان هیچ گاه آرام نخواهند نشست و به دنبال راهکارهایی خواهند بود که با نام اسلام و با ظاهرسازی و رفتن زیر پوشش اسلام و خود را مسلمان جلوه دادن، دین را از محتوا تهی کنند.
افرادی که فاجعه عاشورا را رقم زدند، توان ریشهکنی اساس اسلام را نداشتند، بلکه با نام مسلمانی و با صدای تکبیر، بزرگمردی که به دنبال اصلاح انحرافات بود را به شهادت رساندند.
امامان دیگر نیز همواره آماده بودند تا در صورت خطر ریشهکنی اسلام، همان اقدامی را انجام دهند که امام حسین(ع) انجام داد.
از اینرو، آنچه در پرسش آمده، منافاتی با آیه سوم سوره مائده نخواهد داشت.
[1]. بقره، 109.
[2]. صف، 8.
[3]. ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 174- 178، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 5، ص 282- 288، قم، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1374ش.