جستجوی پیشرفته
بازدید
9464
آخرین بروزرسانی: 1398/12/05
خلاصه پرسش
«قفل جهنم» لقب کدام شخص است؟!
پرسش
قفل جهنم لقب کدام شخص است؟!
پاسخ اجمالی

در بیان فضائل خلیفه دوم در برخی از کتب اهل‌سنت، نقلی آمده است که او را قفل جهنم لقب داده‌اند: "عبدالله بن عمر(پسر عمر بن خطاب) در جایی خوابیده بود که «عبدالله بن سلام» او را با پایش تکان داد و پرسید: کیستی؟ او گفت: من عبدالله فرزند امیرالمؤمنین، عمر هستم. عبدالله به او گفت: ای پسر «قفل جهنم» بلند شو!

عبدالله با رنگی پریده از جای خود بلند شد و نزد پدرش رفت و جریان را برای پدرش تعریف کرد.

عمر گفت: وای بر من که بعد از چهل سال عبادت... سال‌ها در کنار مسلمان و در حوادث حضور داشته، بخواهد جایگاهم جهنم باشد و من قفل آن باشم. سپس با روپوشی چهره‌اش را پوشاند و شلاقش را بر دوش انداخت. عبدالله بن سلام نزد او آمد. عمر به او گفت: تو از کجا خبردار شدی که من جهنمی هستم که بخواهم قفل جهنم باشم؟

عبدالله بن سلام گفت: به خدا پناه می‌برم از این‌که تو جهنمی باشی، بلکه تو قفل جهنم هستی! سپس گفت:

پدرم از پدران خود و آنها از موسی بن عمران و او از جبرئیل نقل کرده است: در امت محمد(ص) مردی است که به او عمر بن خطاب گفته می‌شود. او در دین و ایمان جایگاه والایی دارد و تا زمانی که در بین مردم حضور دارد، دین در جایگاه والایی قرار داشته و دین در بین مردم ظهور و بروز دارد و مردم به دستگیره دین چنگ می‌زنند.

در این حالت است که جهنم قفل است. اما زمانی که عمر بمیرد، دین کم‌رنگ شده و ایمان و یقین مردم کم می‌شود و عمر افراد صالح کم می‌گردد و مردم بر اثر هوای نفس، به فرقه‌های مختلفی تقسیم می‌شوند و قفل‌های جهنم باز می‌شود و افراد زیادی از انسان‌ها وارد جهنم می‌شوند".[1]

راویان حدیث

راویان این سخن، افراد زیر هستند که بر اساس معیارهای راوی‌شناسی اهل‌سنت به طور جداگانه مورد بررسی رجالی قرار گرفتند:[2]

  1. ابوالعباس أحمد بن الفضل بن أحمد: (وفات: 531 – 532) این شخص بین دو شخصیت که یکی مجهول و دیگری مقبول است،‌ مشترک است.
  2. ابوبکر أحمد بن الفضل بن محمد الباطرقانی: (متولد 372 و متوفای 460) او فردی ثقه است.
  3. علی بن عمر بن إسحاق الأدیب: (متوفای 400) او را مقبول دانستند.
  4. ابوالحسن علی بن أحمد المقرئ بالأهواز: (متوفای 417) ثقه است.
  5. ابوبکر محمد بن الحسن النقاش [التقنعی] المقرئ البغدادی: (وفات 351) ابوالفرج بن جوزی او را متهم به جعل حدیث کرده، ابن دحیه کلبی او را دروغ‌گو نامیده، و ابن عراق هر دو وصف را برای او ذکر کرده است.
  6. علی بن أحمد الحلوانی: این شخص متهم به جعل روایت است.
  7. احمد بن أحمد العطار: مجهول است.
  8. محمد بن معاذ الهروی: مجهول است.
  9. سفیان: سفیان ثوری (متولد 161و متوفی 225) از بزرگان اهل سنت است که به او اعتماد کامل دارند و از او با نام ثقه، حافظ، فقیه، امام حجت و... یاد می‌کنند.
  10. عوف الأعرابی: (متولد 146 و متوفی 232) با این‌که حاکم نیشابوری او را ثقه دانسته، ولی محمد بن بشار عبدی او را شیطان نامیده است.
  11. الحسن بن أبی الحسن: (متوفای 110) این شخص را ثقه نامیده‌اند، ولی به شهادت بزرگانی؛ مانند حاکم نیشابوری و ابن حجر عسقلانی در تدلیس ید طولایی داشت.[3]

ارزش‌یابی

این نقل از چندین جهت ضعف دارد؛ به گونه‌ای که آن‌را در نهایت ضعف و سستی قرار داده و امکان پذیرش آن‌را بسیار سخت می‌کند:

  1. استناد: منابع نقلی اسلام منحصر به قرآن کریم و سنت پیامبر اسلام(ص) - و در نزد شیعه سنت چهارده معصوم – است؛ از این‌رو هر نقلی به جز آیات قرآن، باید از جانب پیامبر(ص) نقل شده باشد تا بتوان آن‌را جزء شریعت اسلام دانست. نقل مورد نظر، نه در قرآن کریم است و نه به پیامبر اسلام(ص) استناد داده شده است، بلکه توسط شخصی به نام «عبدالله بن سلام» نقل شده است. او این داستان را از طریق پدران خود که یهودی و مجهول الحال هستند، به حضرت موسی(ع) و از طریق او به جبرئیل منسوب می‌کند که امری عجیب و افسانه‌ای به نظر می‌رسد.

از جهتی دیگر، عبدالله بن سلام از جمله افرادی است که به بنی‌امیه و عثمان تمایل داشت و هیچ‌گاه با حضرت علی(ع) بیعت نکرد. او از جمله کسانی است که اسرائیلیات را وارد متون دینی اسلام کرد که از جمله آنها همین نقل است. این اوصاف مانع می‌شود که بتوان به چنین شخصی خوش‌بین بود.[4]

  1. سند: سند این داستان نیز از جهات متعددی دچار ضعف و نقص بوده و بدین ترتیب، بیان چنین سخنی از عبد الله بن سلام نیز مورد تردید قرار می‌گیرد؛ زیرا علاوه بر وجود افرادی مجهول، جاعل و دروغ‌گو در بین راویان، این نقل از عیب مرسل بودن نیز مبرا نیست. به عنوان مثال عوف اعرابی که در سال 146 به دنیا آمده، از حسن بن ابی الحسن نقل می‌کند، در حالی‌که او در سال 110 یعنی 36 سال قبل از ولادت عوف، از دنیا رفته است.
  2. متن: معرفی‌کردن عمر بن خطاب به عنوان کسی که مانع ورود مردم به جهنم شده، قابل نقد است؛ چرا که این سؤال پیش می‌آید که چرا پیامبر(ص) به عنوان رحمة للعالمین و تشکیل دهنده اولین جامعه و حکومت اسلامی، چنین عنوانی به او داده نشده و حتی خلیفه اول - که در نگاه اهل‌سنت برتر از خلیفه دوم است - فاقد چنین عنوانی بود و این عنوان تنها به عمر بن خطاب داده شده است. از جهتی دیگر، سیره و زندگی خلیفه دوم نشان می‌دهد که خود او نیز مرتکب اشتباهاتی شده است که هیچ توجیه شرعی و عقلی نداشته؛ خصوصاً جسارتی که نسبت به حضرت فاطمه زهراء(س) و خانه ایشان و افراد موجود در آن خانه انجام داد.[5]

 


[1]. ابن عساکر، تاریخ دمشق، شیری، علی، ج 44، ص 334-334، بیروت، دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع، 1415ق.

[2]. «أخبرنا أبو العباس أحمد بن الفضل بن أحمد أنا أبو بکر أحمد بن الفضل بن محمد الباطرقانی نا علی بن عمر بن إسحاق الأدیب أخبرنی أبو الحسن علی بن أحمد المقرئ بالأهواز وأنا سألته نا أبو بکر محمد بن الحسن النقاش [التقنعی] المقرئ البغدادی نا علی بن أحمد الحلوانی نا أحمد بن أحمد العطار نا محمد بن معاذ الهروی نا سفیان عن عوف الأعرابی عن الحسن بن أبی الحسن». همان.

[3]. بررسی رجال و سند حدیث با استفاده از نرم‌افزار جامع الکلم.

[4]. ر. ک: شخصیّت عبدالله بن سلام

[5]. ر. ک: زندگی‌نامه و شخصیت عمر، خلیفه دوم

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها