لطفا صبرکنید
137001
- اشتراک گذاری
از دیدگاه شریعت و روایات معصومین همه اذکار الهی مستحب بوده و اثرات مطلوب بسیاری بر آنها مترتب است با این حال دعوی بی معرفت و بدون عمل و در تضاد با خواستۀ قلبی در تمامی اعمال شرعی - اعم از ایمان، صلاة و قرائت قرآن همچنین اوراد و اذکار - اثرات مطلوبی در پی نخواهد داشت. لذا در تمامی این اعمال، اولاً باید فرد معرفت نسبت به عمل خود داشته باشد و ثانیا دل و زبان در هم آهنگی با هم باشند و مهم تر از همه اینکه در تضاد با اعمال نباشند چرا که گفتار نیکو تنها به واسطه عمل صالح بالا می رود.
تمام اذکار الهی مبارک بوده و دارای برکات مادی و معنوی بسیاری در کوتاه مدت و بلند مدت در زندگی انسان است.
درباره برکات و آثار ذکر " لا اله الا الله" روایات زیادی وارد شده است از جمله در روایت مفصلی از امام جعفر صادق(ع) درباره اهمیت ذکر لا اله الاالله چنین آمده است : عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَال: ...فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ... مَنْ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مِائَةَ مَرَّةٍ کَانَ أَفْضَلَ النَّاسِ عَمَلًا ذَلِکَ الْیَوْمَ إِلَّا مَنْ زَاد ...[1]؛ امام صادق (ع) فرمود: ...پیامبر اکرم (ص) فرمودند: ... کسی که صد بار ذکر " لا اله الا الله" را بگوید در آن روز (که این ذکر را گفته )از نظر عمل بهترین مردم است مگر کسانی که بیشتر این ذکر را گفته باشند (که پاداش آنها بیشتر است)....
گذشته از استحباب کلی اذکار از جمله ذکر مقدس لا اله الا الله که کلمۀ توحید و شعار اصلی اسلام است، به نظر میرسد لازم است در اینجا به برخی مطالب مطرح شده در عرفان عملی در باب اوراد و اذکار هم اشاره شود چرا که بسیاری از شبهات ناشی از خلط مباحث و عدم معرفت نسبت به این امور بوده است.
در برخی کتب به ویژه کتاب های مربوط به علوم غریبه مطالبی پیرامون استعمال اوراد و اذکار جهت حصول مطالب گوناگون ذکر شده که بسیاری اوقات از طرف عامه مردم مورد توجه قرار میگیرد. برخی از این اوراد و اعمال جهت حصول مطالب مادی و برخی دیگر برای حصول امور باطنی و غیبی ارائه شده که باید طی ریاضت هایی خاص و در مدت زمانی خاص مثلاً در یک اربعین با عددی خاص و معمولاً کمیتی زیاد انجام شود.
طریقه اوراد و اذکار در واقع یک فن روحی و طریقه ای عرفانی محسوب میشود که تأثیر خاصی را در روح فرد و به تبع آن در عالم بر جای میگذارد. طبق این مبانی هر ذکر و هر وردی تأثیری خاص به خود خواهد داشت که سایر اذکار ندارند.
همچنانکه میبینیم این مطالب غیر از نوع مطالبی است که در شریعت ارائه شده و اذکار و عبادات را بطور کلی مستحب دانسته اند چرا که همه اذکار به عنوان یاد خدا، موجب تقرب الی الله بوده و آثار مطلوبی در پی خواهد داشت .
این دو مقام از بحث باعث شده است عامه مردم دچار شبهاتی شده و گمان کنند که مثلاً اگر لا اله الا الله را صد بار بگویند حتماً دچار فقر و تنگدستی خواهند شد و باید اذکاری را استعمال کنند که موجب ثروت شده و موفقیت مالی همراه با ثمرات دینی را در پی داشته باشد.
ملاحظه میشود که این طرز تلقی کورکورانه از یاد خدا، عملاً تبدیل کردن ذکر و نام خدا به یک ابزار بوده و خلط بین طریقۀ اوراد و اذکار در عرفان، با امور دنیوی، ثمره ای جز این هم نخواهد داشت و به قول مولوی:
حرف درویشان بدزدد مرد دون
تا بخواند بر سلیمی زان فسون[2]
نکته دیگری که لازم به تذکر است و استفاده ابزاری و کورکورانه و فاقد معرفت قلبی از اوراد و اذکار را به چالس میکشد این است که اساساً هر عمل شرعی که در تعارض با قلب و اعمال فرد باشد ثمره ای جز نفاق نخواهد داشت.
از این دیدگاه در پاسخ به این سؤال که آیا استعمال ذکری خاص ممکن است ابتلائاتی را به همراه داشته باشد؟ باید گفت از دیدگاه قرآنی حتی خود ایمان بدون ابتلا و امتحان پذیرفته نیست: آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها مىشوند و آزمایش نخواهند شد[3].
بنابراین کسانی که اذکاری خاص را بطور لسانی ورد خود ساخته و هیچ مسئولیتی در قبال ادعای زبانی خود ندارد از اساس باید در عمل خود تجدید نظر کنند.
همۀ اعمال عبادی و شرعی و مقدس ترین اعمال یک مسلمان مثلاً نماز و تلاوت قرآن اگر همراه با تاثیر پذیری قلبی و اعمال هماهنگ با آن نباشد نه تنها ثمره ای نخواهد داشت بلکه تبعات سوئی هم در پی خواهد داشت و فردی که هر روز مرتکب منهیّات قرآنی میشود و بطور مرتب قرائت قرآن را لقلقه زبان خود ساخته است مصداق کسی است که هربار که قرآن میخواند، خودِ قرآن او را لعن میکند و ثمره ای جز لعنت از قرآن نخواهد برد و تبعات سوء این عمل هم به او خواهد رسید: رُبّ تالی القرآن و القرآن یلعنه[4].
همچنین نماز اگر برای عبودیت خدا و از سر صدق نباشد همچون نماز منافقان مصداق "الذین فی صلاتهم ساهون"[5] بوده و موجب "ویل" و عذاب خواهد بود.
اوراد و اذکار لسانی هم خصوصاً به نحوه ای که در برخی دستور العمل ها ارائه شده که بطور مداوم و در کمیّتی زیاد و ایامی متمادی میباشد از این قاعده مستثنی نیست. و برای همین داشتن استادی معنوی در این طریق جزو ضروریات محسوب میشود.
در این مقام بعید نخواهد بود که برخی از اذکار با آن کیفیت و کمیت و خاصیت معنوی که دارند اگر در تضاد با لسان قلب و تصدیق عملی استعمال شوند بطور طبیعی امتحان هایی برای اثبات صدق دعوی به همراه داشته باشند که البته این خود لطفی الاهی محسوب میشود و سخن برخی از بزرگان در این مورد ( که گفته اند لا اله الا الله ورد موحد واقعی است) ناظر به این مقام بوده و معنای آن نفی استحباب ذاتی و مطلوبیت اذکار نیست. چرا که معنای لا اله الا الله این است که فرد هیچ هدف و معبودی جز الله ندارد و میخواهد که از هرچیزی جز خداوند دل برکند و این دعوی توحید با عشق به دنیا و تعلقات دنیوی در تضاد است. این یک حقیقت آشکاری است که اخلاص را شرط توحید میداند. و نتیجه این امر پرهیز از اذکار نیست چرا که اگر این گونه باشد نه باید ایمان آورد و نه قرآن خواند و نه نماز چرا که همه اینها امتحاناتی در پی دارند بلکه برعکس باید هدف خود را خدا قرار داد و بر اخلاص خود همواره افزود.
بنا بر توصیه قرآن کریم ، اکثریت مردمی که از فقر در هراسند – که خودِ این ترس یکی از مهم ترین دست آویز های شیطان است [6]- باید براین ترس خود چاره ای اندیشند چرا که با ایمان سازگاری ندارد؛ نه اینکه دنبال اورادی باشند که ثروت به همراه میآورد یا تبعات و امتحانات الهی را در پی ندارد. غلبه براین ترس و شرک جز با معرفت و ایمان امکان پذیر نیست و ذکر لسانی نمیتواند ثمری در پی داشته باشد.
بنابراین خلاصۀ بحث این خواهد بود که از دیدگاه شریعت و روایات معصومین همه اذکار الهی مستحب بوده و هیچ اثر نا مطلوبی در پی ندارند با این حال دعوی بی معرفت و بدون عمل و بلکه در تضاد با خواسته های قلبی در تمامی اعمال شرعی - اعم از ایمان و قرائت قرآن و صلاة، همچنین اوراد و اذکار -اثرات مطلوبی در پی نخواهد داشت و بازی با این امور معنوی جزو خطرناکترین بازی ها است که بسیاری از افراد از آن غافلند. لذا در تمامی این اعمال، اولاً باید فرد معرفت نسبت به عمل خود داشته باشد و ثانیا زبان و قلب باید در هم آهنگی با هم باشند و مهم تر از همه اینکه در تضاد با اعمال نباشند چرا که گفتار نیکو تنها به واسطه عمل صالح بالا می رود:
«إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ».[7]
- کلینی ،محمد بن یعقوب ،الکافی ج 2، ص 505، بَابُ التَّسْبِیحِ وَ التَّهْلِیلِ وَ التَّکْبِیرِ، حدیث1، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1365ه-ش (8 جلدی).
- مثنوی معنوی، دفتر اول، بیت 319.
- "أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ" ، عنکبوت، 2.
- چه بسیار خواننده قرآان که قرآان او را لعنت میکند ،جامع الاخبار، ص48، انتشارات رضی، قم ، 1363.
- "فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُون" ماعون، 4 و 5.
- " الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ "، بقره ، 268.
- فاطر، 10.