لطفا صبرکنید
بازدید
14975
14975
آخرین بروزرسانی:
1397/02/30
کد سایت
fa78560
کد بایگانی
96006
نمایه
علت خضاب نکردن امام علی(ع)
طبقه بندی موضوعی
حدیث|رفتار امام علی ع
اصطلاحات
امام علی(علی بن ابی طالب)
گروه بندی اصطلاحات
چهارده معصوم
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
چرا امام علی(ع) موهای خویش را رنگ نمیکرد؟ آیا به دلیل فقدان همسرش حضرت زهرا(س) بود؟
پرسش
ابن عباس میگوید: «من در یکی از شبها در جنگ صفین حنا درست کرده بودم، گفتم: یا علی من حنا درست کردم به سرم و محاسنم بکشم، شما موهای صورتت سفید شده حنا بگذار! امیرالمؤمنین(ع) فرمود: ابن عباس مگر نمیدانی ما هنوز عزادار فاطمه هستیم؟»؛ یعنی بعد از نزدیک 25 سال هنوز امیرالمومنین(ع) عزادار حضرت صدیقه طاهره(س) بود.
آیا این روایت سندیت دارد؟ آیا نقلهای دیگری داریم که امام علی(ع) به این علت از خضاب و عطر استفاده نکردند؟
پاسخ اجمالی
با آنکه امام علی(ع) در مصیبت همسرش حضرت زهرا(س) اعلام میکند که اندوه او از فراق همسرش هرگز پایان نخواهد یافت،[1] اما در منابع معتبر و یا قابل استناد؛ گزارش صریحی وجود ندارد که دلیل خضاب نکردن امام علی(ع) را مصیبت حضرت فاطمه(س) بداند؛ بلکه دلایل دیگری برای این خودداری ذکر شده است.[2]
1. مصیبت پیامبر(ص)
به امام علی(ع) گفته شد: چه میشد اگر موى سپیدت را خضاب میکردی؟ آنحضرت در پاسخ فرمود: «خضاب، زینت و آرایش است و ما در عزا و مصیبت هستیم».[3]
درباره اینکه منظور آنحضرت از مصیبت، چیست، چند احتمال داده شده است:
الف) منظور، وفات پیامبر(ص) است[4] که در برخی گزارشها به نام حضرتشان تصریح نیز شده است: «و نحن قوم فی مصیبة برسول الله».[5]
با این وجود، برخی گفتهاند منظور از این مصیبت، مصیبت مرگ پیامبر اسلام(ص) نیست؛ زیرا سن امام علی(ع) در آن زمان حدود سی سال بوده و بعید است که در این سن موهایشان سفید شده باشد! پس ظاهر این است که این کلام در ایام حکومت حضرتشان بیان شده باشد.[6]
البته این نظر قابل نقد است؛ زیرا این امکان وجود دارد که امام علی(ع) بعد از دههها نیز داغدار پیامبر اسلام(ص) بوده و از اینرو خواسته تا نشانی از این موضوع را در برابر دیدگان افراد جامعه قرار دهد.
ب) منظور از مصیبت، مصیبتی است که بعد از فقدان پیامبر اسلام(ص) در جامعه اسلامی رخ داده بود؛ یعنی رخدادهای سقیفه و شورای شش نفره و اختلاف و نفاقی که پیامد آنها بوده و منجر به جنگ جمل و صفین گردید.[7]
2. انتظار رنگین شدن مو با خون شهادت
روایات متعددی ناظر به آن است که پیامبر اسلام(ص) به امام علی(ع) فرمودند که سر مبارک ایشان به خون خضاب خواهد شد، و به همین دلیل حضرتشان مشتاقانه منتظر چنین روزی بوده و موی سفید خود را با رنگ دیگری تغییر نمیدادند. [8]
1. مصیبت پیامبر(ص)
به امام علی(ع) گفته شد: چه میشد اگر موى سپیدت را خضاب میکردی؟ آنحضرت در پاسخ فرمود: «خضاب، زینت و آرایش است و ما در عزا و مصیبت هستیم».[3]
درباره اینکه منظور آنحضرت از مصیبت، چیست، چند احتمال داده شده است:
الف) منظور، وفات پیامبر(ص) است[4] که در برخی گزارشها به نام حضرتشان تصریح نیز شده است: «و نحن قوم فی مصیبة برسول الله».[5]
با این وجود، برخی گفتهاند منظور از این مصیبت، مصیبت مرگ پیامبر اسلام(ص) نیست؛ زیرا سن امام علی(ع) در آن زمان حدود سی سال بوده و بعید است که در این سن موهایشان سفید شده باشد! پس ظاهر این است که این کلام در ایام حکومت حضرتشان بیان شده باشد.[6]
البته این نظر قابل نقد است؛ زیرا این امکان وجود دارد که امام علی(ع) بعد از دههها نیز داغدار پیامبر اسلام(ص) بوده و از اینرو خواسته تا نشانی از این موضوع را در برابر دیدگان افراد جامعه قرار دهد.
ب) منظور از مصیبت، مصیبتی است که بعد از فقدان پیامبر اسلام(ص) در جامعه اسلامی رخ داده بود؛ یعنی رخدادهای سقیفه و شورای شش نفره و اختلاف و نفاقی که پیامد آنها بوده و منجر به جنگ جمل و صفین گردید.[7]
2. انتظار رنگین شدن مو با خون شهادت
روایات متعددی ناظر به آن است که پیامبر اسلام(ص) به امام علی(ع) فرمودند که سر مبارک ایشان به خون خضاب خواهد شد، و به همین دلیل حضرتشان مشتاقانه منتظر چنین روزی بوده و موی سفید خود را با رنگ دیگری تغییر نمیدادند. [8]
[1]. ر. ک: طبرسى، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، ص 84، قم، شریف رضى، چاپ چهارم، 1412ق.
[2]. سید رضی، نهج البلاغه، ص 320، قم، هجرت، 1414ق.
[3]. شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص 558، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[4]. همان؛ ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغه، ج 18، ص 125، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1404ق.
[5]. ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 230.
[6]. هاشمى خویى، میرزا حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج 21، ص 539، تهران، مکتبة الإسلامیة، چاپ چهارم، 1400ق.
[7]. منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج 21، ص 539.
[8]. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، ج 6، ص 481، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
نظرات