جستجوی پیشرفته
بازدید
5045
آخرین بروزرسانی: 1397/08/01
خلاصه پرسش
آیا رفتاری که قبعثری در مقابل تهدید حجاج بن یوسف انجام داد، می‌تواند الگویی باشد که سخن دیگران را حمل بر صحّت کنیم؟
پرسش
با توجه به داستان قبعثری و حجاج بن یوسف، آیا امکان ندارد در روزگار امروز دیگران از مال و وقت و آبروی انسان به شدت سوء استفاده کنند؟ و انسان را با ظاهر اسلامی ولی منافقانه فریب دهند؟ علامه مجلسی می‌فرماید «باید» در شنیدن «هر» گفتاری که ظاهر آن نادرست است، حمل بر صحت کرد، و دلیل گفتارشان را عاقبت قبعثری می‌دانند، در حالی‌که علی الظاهر قبعثری از باب تقیه و رهایی از حاکم ظالم این‌گونه «فیلم» بازی کرده تا «جانش» را نجات دهد!
پاسخ اجمالی
ابتدا باید گفت؛ «حمل به صحّت» و «بازی با کلمات برای نجات خود» دو موضوع جدا از هم می‌باشند و آنچه در داستان قبعثری آمده از نوع دوم است.
با ذکر این نکته به گزارش این داستان می‌پردازیم.
حجّاج بن یوسف ثقفی[1] قبعثری و یا غضبان بن قَبَعْثَرى را تهدید کرد و گفت: «لأحملنّک علی الادهم»؛ تو را به زنجیر سیاه می‌کشم![2]
[قبعثری، مقصود حجاج را به خوبی درک کرده بود و می‌دانست که او را به زندان تهدید می‌کند، ولی برای رهایی از خطر، چنین وانمود کرد که از واژه مشترک «ادهم»، اسب سیاه را فهمیده و نه زنجیر سیاه! به همین جهت در جواب گفت: «مثل الامیر یحمل علی الأدهم و الأشهب»؛ البته [شخص مقتدر و صاحب مقامی] مانند امیر باید افراد را با اسب سیاه و سفید روانه نماید!
حجاج، [برای توضیح مقصود خود] گفت: «مرادم از واژه ادهم، حدید(آهن) است».
قبعثری دوباره تغافل کرد و «آهن» که معنای مورد نظر حجاج از واژه «حدید» بود را نادیده گرفته و چنان وانمود کرد که گویا مراد حجاج، معنای دیگر واژه «حدید» بوده و گویا او قرار است اسبی «تندرو» را به او هدیه دهد؛ از این‌رو گفت: «لأن یکون حدیدا خیر من أن یکون بلیدا»؛ اگر آن اسب، اسبی تندرو باشد بهتر از آن است که کندرو باشد.[3]
گفته‌اند: سبب این تهدید آن بود که؛ به حجّاج خبر رسیده بود که روزی قبعثرى با شنیدن نام حجّاج گفت: «خدایا! چهره‌اش را سیاه گردان، گردنش را قطع کن و از خونش به من بنوشان». حجّاج از او پرسید که ماجرای این لعن و نفرین چه بود؟ قبعثری هم پاسخ داد: قصدم انگور بود!(یعنی انگور را بعد از رسیده شدن از درخت جدا و آن‌را به من بنوشان!). حجّاج با شنیدن این سخنان، همان اسب توصیف شده را به او هدیه داد.[4]
قبعثرى با بازی با کلمات تهدید را به وعده تبدیل کرد و به حجاج یادآورى کرد که وعده نیک دادن برایش سزاوارتر از تهدیدکردن است‏.[5]
دانشمندان علم بیان و معانی، این نمونه را برای جایی مورد استشهاد قرار می‌دهند که کسی بخواهد سخن مخاطب را برخلاف آنچه انتظار می‌کشد، حمل نماید.[6]
تمام این ماجرا، بازی با کلمات بود، نه حمل بر صحت کلمات حجاج! حمل بر صحت کلمات ستمگران جائر، موضوعی پسندیده نیست. آنچه توصیه شده آن است که سخن برادرت را حمل بر صحت کن!
بى‏تردید گمان بد نسبت به دیگران، شخص را به بى‏اعتنایى و اهانت‏ورزى و سستى در اداى حقوق برادران دینى مى‏کشاند، و موجب مى‏شود که شخص خود را از آنان برتر بیابد و به ایشان به دیده حقارت بنگرد. بدین ترتیب رشته‏هاى پیوند اجتماعى بریده مى‏شود و رنگ برادرى زدوده مى‏گردد.[7] امام على(ع) می‌فرماید: «کار برادر دینی‌ات را به بهترین و نیکوترین وجه توجیه کن ... ؛ و به سخنى که از دهان برادرت بیرون می‌آید، و می‌توانى برداشت درستی از آن داشته باشی، هرگز نباید گمان بد ببرى».[8]
اما حمل بر صحت کردن را نباید به تمام موارد سرایت داد، بلکه تنها در جامعه‌ای نسبتاً سالم باید حسن ظنّ داشت؛ حسن ظن در شرایطى درست است که در جامعه، صلاح بر فساد غالب باشد، ولى در اجتماعى که فساد بر صلاح غلبه دارد، خوش‌بینى و حمل بر صحّت بی‌مورد است. چنان‌که امام کاظم(ع) می‌فرماید: «آن هنگام که ستم بر حقّ چیره و بیشتر شد براى هیچ‌کس جایز نباشد که به کسى گمان نیک داشته باشد تا آن زمان که به نیکى او آگاهى یابد».[9]  البته باید دانست که در زمان غلبه فساد بر صلاح، گر چه خوش‌بینى ساده اندیشى است ولى بدگمانى نیز روا نمی‌باشد. به عبارت دیگر، در این‌گونه شرایط هر چند نمی‌توان بدون دلیل به مردم اعتماد کرد ولى به صرف ظنّ و گمان نیز نمی‌توان کسى را محکوم ساخت.[10]‏ پس، در این‌گونه موارد باید از هر دو جهت احتیاط را از دست نداد: چه در مقام قضاوت و داورى و چه در مقام اعتماد به مردم، و خلاصه بدون تحقیق و بررسى هیچ‌گونه اقدامى نباید کرد.
 

[1]. حجّاج پسر یوسف ثقفى است که کارگزار عبدالملک بن مروان و پس از او ولید در عراق و خراسان بود، و به شدّت مؤاخذه می‌کرد و سنگدل بود تا آن‌که در جور و ستمش ضرب‌المثل گشت و در سال 95 هجری قمری درگذشت. ر. ک: بلاذری، أحمد بن یحیى‏، أنساب ‏الأشراف، ج ‏13، ص 352 – 353، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق.
[2]. با این‌که «ادهم» را به اسب سیاه نیز اطلاق نموده‌اند؛ ر. ک: فرهنگ عمید. 
[3]. ابن حجه، تقى الدین بن على‏، خزانة الأدب و غایة الأرب، ج ‏2، ص 270، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، بی‌تا؛ سکاکى، یوسف بن ابى بکر، مفتاح العلوم، ص 436، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، بی‌تا؛ تفتازانى، مسعود بن عمر، مختصر المعانی، ص 80، قم، دار الفکر، چاپ سوم، 1376ش؛ مجلسى، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج ‏11، ص 16، تهران،  دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم‏، 1404ق.
[4]. دسوقى، محمد، حاشیة الدسوقی على مختصر المعانی، ج ‏1، ص 739، بیروت، المکتبة العصریة، چاپ اول، بی‌تا.
[5]. عرفان، حسن‏، ترجمه و شرح جواهر البلاغة، ج ‏2، ص 308، قم، بلاغت‏، چاپ دهم، 1388ش.
[6]. محمدى بامیانى، غلامعلى‏، دروس فی البلاغة (شرح مختصر المعانی)، ج ‏2، ص 65 – 66، بیروت،  مؤسسة البلاغ‏، چاپ اول؛ ترجمه و شرح جواهر البلاغة، ج ‏2، ص 308.
[7].  دلشاد تهرانى، مصطفى‏، سیره نبوى(منطق عملى)، ج ‏2، ص 605، تهران، دریا، چاپ دوم‏، 1383ش.
[8]. کلینى، محمد بن یعقوب‏، کافی، ج ‏2، ص 362، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم‏، 1407ق. 
[9]. ابن شعبه حرانى، حسن بن على‏، تحف العقول، ص 409، قم، دفتر نشر اسلامی، چاپ دوم‏، 1404ق.
[10]. مهدوى کنى، محمد رضا، نقطه‌هاى آغاز در اخلاق عملى، ص 178، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى‏،  چاپ هفتم‏، 1384ش. 
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها