لطفا صبرکنید
4173
دو کلمه «شعبه» و «فرع» با آنکه تا حدودی مترادف به نظر میرسند، اما تفاوتهایی نیز با هم دارند.
- شعبه: از ریشه «شعب» به معنای «تفریق و جدا شدن»؛ «اصلاح کردن» و «فاسد کردن» است؛[1] لذا اصل این واژه، از جمله الفاظی است که در معانی متضاد به کار گرفته میشود.[2] در همین راستا کلمه «شُعبه» نیز دارای معناهای گوناگونی است: یک بخش از شیء، کناره، روش و حالت، از جمله این معانی است.[3]
خداوند تفاوت گروههای بشری را اینگونه بیان میفرماید: «وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا».[4]
- فرع: این ریشه لغوی در معنای بالاترین قسمت شیء مورد استفاده قرار میگیرد؛[5] از اینرو، به شریفترین افراد یک قوم، فرع قوم گفته میشود.[6] و در قرآن کریم میخوانیم:«أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّمَاء».[7] در این نگاه، فرع گاه میتواند بخشی از اصل نیز نباشد و در آیه یاد شده، نیز فرع درخت بخشی از اصل آن نیست.
به هر حال، در بسیاری از موارد، دو اصطلاح «شعبه» و «فرع» به صورت یکسان و مترادف در برابر «اصل» قرار میگیرند و به عنوان بخشی از آن به شمار میآیند. و رابطه «عام و خاص مطلق» میان آنها حاکم است.
[1]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق، مصحح، میر دامادی، جمال الدین، ج 1، ص 497، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[2]. همان.
[3]. صاحب بن عباد، المحیط فی اللغة، محقق، مصحح، آل یاسین، محمد حسن، ج 1، ص 294، عالم الکتاب، بیروت، چاپ اول، 1414ق.
[4]. حجرات، 13.
[5]. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، محقق، مصحح، مخزومی، مهدی، سامرائی، ابراهیم، ج 2، ص 126، قم، هجرت، چاپ دوم، 1410ق.
[6]. ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، ج 2، ص 215، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1421ق.
[7]. ابراهیم، 24.