لطفا صبرکنید
بازدید
20911
20911
آخرین بروزرسانی:
1397/12/04
کد سایت
fa94612
کد بایگانی
111035
نمایه
اسلام کاملترین
طبقه بندی موضوعی
اسلام و ایمان|دین اسلام
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
اگر اسلام دین کاملی است؛ چرا بیشتر مردم دنیا آنرا نمیپذیرند؟!
پرسش
اگر اسلام دین کاملی است؛ چرا اکنون اکثر مردم دنیا مسلمان نیستند؟ و خود مسلمانان هم پیرو فرقههای مختلف هستند؟
پاسخ اجمالی
. اسلام کاملترین دین الهی است، به دو دلیل. یکی اینکه این دین، دین خاتم است؛ یعنی در بردارنده همه آنچه که باید از طریق وحی برای انسان بیان میشد و نیاز بشر تا پایان دنیا است. دیگر اینکه دین اسلام مصون از تحریف است، مشکلی که برای ادیان گذشته اتفاق افتاد.[1]
2. اکثریت به معنای کمال فکری و فرهنگی نیست. -البته منظور ما در اینجا اکثریت در سیستمهای سیاسی رایج دنیا نیست -، و این یک واقعیت اجتماعی است که بیشتر مردم، از سر علم و تفکر و اندیشه به بررسی امور نپرداخته، بلکه کورکورانه و با پیروی از هواهای نفسانی رویکرد خود را مشخص میکنند؛ از اینرو اگر اکثر مردم به مکتب و آیینی گرایش پیدا کردهاند، این لزوماً به معنای جامعیت و کمال آن مکتب نیست، بلکه شاخصه برتری یک مکتب و آیین، محتوای تعالیم و آموزههای آن مکتب است. و ما معتقدیم که آموزههای دین اسلام به مراتب کاملتر از دیگر مکاتب و آیینها است.
آیاتی از قرآن که به نکوهش اکثریت پرداختهاند - مانند «أکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُون»؛ (و بیشتر آنها نمیاندیشند).[2] «أکْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ کارِهُون» (اکثرشان نسبت به پذیرش حق کراهت دارند)-[3] نشان دهنده این هستند که اکثریت به تنهای نمیتواند ملاک برتری و جامعیت دین باشد.
3. گسترش نیافتن اسلام در برخی جوامع گاه دلیلی بر کامل بودن این دین است؛ چرا که آموزههای این دین در تضاد با منافع صاحبان قدرت، ثروت و استکبار بوده؛ از همینرو آنان به مبارزه با اسلام بر آمده و چون نتوانستند در طول تاریخ این دین را از بین ببرند؛ به جلوگیری از تبلیغ آزادانه دین اسلام پرداخته، و یا اسلام را دینی خشن ترویج کردهاند و بر عکس به ترویج آیینهایی پرداختند که مبارزه با صاحبان قدرت در دستور کارشان نیست.[4]
به همین جهت در بسیاری از مناطق دنیا، مردم هنوز به خوبی با آموزههای اسلام آشنایی پیدا نکردهاند تا به آن گرایش پیدا کنند.
4. وجود انشعاب و فرقهها دلیل بر ضعف اسلام نیست؛ چرا که اولاً: بیشتر این انشعابات در فروعات است، نه در اصول. ثانیاً: دلیل بر آزادی فکر و اندیشه در اسلام است و اینکه افراد به مجرد اندک تفاوتی در مبانی فکری از شمول این دین خارج نخواهند شد. با این وجود، رستگاران افرادی هستند که بهترین سخن را برگزینند: «بندگان مرا بشارت ده! همان کسانى که سخنان را مىشنوند و از نیکوترین آنها پیروى مىکنند آنان کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند».[5] ثالثاً: ادیان و مکاتب فکری دیگری که امروزه در دنیا طرفداران فراوانی دارد، همگی دارای انشعابات و گرایشهای متفاوتی میباشند و این ویژه اسلام نیست.
با وجود تمام آنچه گفته شد، درصد پیروان اسلام نسبت به دیگر ادیان به صورت مستمر در حال افزایش است و معتقدیم که در نهایت و پس از ظهور امام مهدی(عج)، تمام جهان با اصول اسلامی مدیریت خواهد شد.
2. اکثریت به معنای کمال فکری و فرهنگی نیست. -البته منظور ما در اینجا اکثریت در سیستمهای سیاسی رایج دنیا نیست -، و این یک واقعیت اجتماعی است که بیشتر مردم، از سر علم و تفکر و اندیشه به بررسی امور نپرداخته، بلکه کورکورانه و با پیروی از هواهای نفسانی رویکرد خود را مشخص میکنند؛ از اینرو اگر اکثر مردم به مکتب و آیینی گرایش پیدا کردهاند، این لزوماً به معنای جامعیت و کمال آن مکتب نیست، بلکه شاخصه برتری یک مکتب و آیین، محتوای تعالیم و آموزههای آن مکتب است. و ما معتقدیم که آموزههای دین اسلام به مراتب کاملتر از دیگر مکاتب و آیینها است.
آیاتی از قرآن که به نکوهش اکثریت پرداختهاند - مانند «أکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُون»؛ (و بیشتر آنها نمیاندیشند).[2] «أکْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ کارِهُون» (اکثرشان نسبت به پذیرش حق کراهت دارند)-[3] نشان دهنده این هستند که اکثریت به تنهای نمیتواند ملاک برتری و جامعیت دین باشد.
3. گسترش نیافتن اسلام در برخی جوامع گاه دلیلی بر کامل بودن این دین است؛ چرا که آموزههای این دین در تضاد با منافع صاحبان قدرت، ثروت و استکبار بوده؛ از همینرو آنان به مبارزه با اسلام بر آمده و چون نتوانستند در طول تاریخ این دین را از بین ببرند؛ به جلوگیری از تبلیغ آزادانه دین اسلام پرداخته، و یا اسلام را دینی خشن ترویج کردهاند و بر عکس به ترویج آیینهایی پرداختند که مبارزه با صاحبان قدرت در دستور کارشان نیست.[4]
به همین جهت در بسیاری از مناطق دنیا، مردم هنوز به خوبی با آموزههای اسلام آشنایی پیدا نکردهاند تا به آن گرایش پیدا کنند.
4. وجود انشعاب و فرقهها دلیل بر ضعف اسلام نیست؛ چرا که اولاً: بیشتر این انشعابات در فروعات است، نه در اصول. ثانیاً: دلیل بر آزادی فکر و اندیشه در اسلام است و اینکه افراد به مجرد اندک تفاوتی در مبانی فکری از شمول این دین خارج نخواهند شد. با این وجود، رستگاران افرادی هستند که بهترین سخن را برگزینند: «بندگان مرا بشارت ده! همان کسانى که سخنان را مىشنوند و از نیکوترین آنها پیروى مىکنند آنان کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند».[5] ثالثاً: ادیان و مکاتب فکری دیگری که امروزه در دنیا طرفداران فراوانی دارد، همگی دارای انشعابات و گرایشهای متفاوتی میباشند و این ویژه اسلام نیست.
با وجود تمام آنچه گفته شد، درصد پیروان اسلام نسبت به دیگر ادیان به صورت مستمر در حال افزایش است و معتقدیم که در نهایت و پس از ظهور امام مهدی(عج)، تمام جهان با اصول اسلامی مدیریت خواهد شد.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات