جستجوی پیشرفته
بازدید
5292
آخرین بروزرسانی: 1398/11/07
خلاصه پرسش
کسی که متصف به صفت یا غنی باشد چگونه است؟ چه حالات و روحیاتی را تجربه می‌کند و افعالش چه تغییری می‌کند؟ و در مسیر بندگی او چه اتفاقاتی می‌افتد؟
پرسش
کسی که متصف به صفت غنی باشد چگونه است؟ چه حالات و روحیاتی را تجربه می‌کند و افعالش چه تغییری می‌کند؟ و در مسیر بندگی او چه اتفاقاتی می‌افتد؟
پاسخ اجمالی

«غِنی» در لغت به معنای توانگر شدن(مصدری) و توانگری و بی‌نیازی(وصفی) است.[1]

داشتن صفت غِنا و بی‌نیازی گاهی مثبت و مطلوب است و گاهی منفی و نامطلوب؛ بر این اساس باید احتمالات مختلف را بررسی کنیم تا مشخص شود که مراد ما از داشتن این ویژگی چیست و  می‌خواهیم از چه منظر و دیدگاهی به آن بنگریم:

  1. اگر اتصاف به صفت غِنا را به معنای توانگری مادی و داشتن مال و ثروت بدانیم؛ باید گفت که از نظر اسلام، داشتن مال و ثروت اگر از راه حلال به‌دست‌ آمده و حقوق و وظایف شرعی مرتبط با آن، رعایت شده باشد، نه تنها نکوهش نشده، بلکه از آن جهت که وسیله و ابزاری برای رسیدن به آخرت می‌باشد ممدوح و پسندیده است. و صد البته رسیدن به ثروت و توانگری از راه غیر مشروع و یا با عدم رعایت حقوق و وظایف شرعی، مذموم و ناپسند است.[2]
  2. گاهی مقصود از اتصاف به صفت غِنا و بی‌نیازی، داشتن حالت نفسانی و اخلاقی خاص است، در این صورت اگر مقصود از آن، قناعت و بی‌نیازی از خلق و طمع نداشتن نسبت به مال و ثروت دیگران باشد، داشتن این ویژگی، نیکو و پسندیده است. چنان‌که از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نقل شده است: هر کس قانع شود به آنچه خدا روزی او کرده، او از غنی‌ترین مردمان است.[3]

در این راستا امام کاظم(ع) می‌فرماید: هر کس راضی می‌شود از دنیا به آنچه او را کافی است، پس اندک چیزی از دنیا او را کفایت می‌کند؛ و کسی که مقدار کفایت خودش از دنیا او را راضی نمی‌کند، تمام دنیا نیز او را بسنده نخواهد بود.[4]

بر اساس نقل، امام صادق(ع) آثار و ثمرات وجود صفت قناعت(که موجب پیدایش صفت غنا در انسان است)، را چنین بیان فرمود: اگر شخص قانع سوگند یاد کند که دنیا و آخرت را مالک شده است؛ البته خداوند عزیز سخن او را تصدیق کرده و سوگند او را امضاء و صحیح خواهد شمرد؛ زیرا مقام قناعت بسیار بزرگ و مهم است. و چگونه می‌توان به قسمت پروردگار متعال راضى نشد، در صورتى که خدای متعال می‌‏فرماید: معیشت دنیوى مردم را در میان آنان قسمت کرده‌‏ایم.[5]

  1. چنان‌که گاهی مقصود از اتصاف به صفت غِنا، اتکا بر ویژگی غنی‌بودن خداوند است؛[6] زیرا خداوند، غنی بالذات و نامحدود است و همه به خداوند محتاج و نیازمندند:

«اى مردم شما (همگى) نیازمند به خدایید؛ تنها خداوند است که بی‌نیاز و شایسته هرگونه حمد و ستایش است».[7]

آثار وجود چنین صفتی در انسان این است که:

1-3. خود را در برابر خداوند فقیر و نیازمند می‌بیند.

2-3. خداوند را بی‌نیاز از مخلوق می‌داند؛ در نتیجه می‌داند که دستورات خداوند برای مصلحت بنده ‌است، نه این‌که خداوند نیازی به طاعت و عبادت بندگان داشته باشد.

3-3. اعتقاد و اتکا به خداوند بی‌نیاز، باعث پیدایش روحیه امید و نشاط و تقویت آن می‌شود، و شخصی که این ویژگی را در خود پرورده باشد گرفتار بحران‌های روحی مانند حس پوچی و بی‌هویتی نمی‌شود.

  1. البته گاهی مقصود از اتصاف به صفت غِنا، نوعی حالت روحی منفی است که در آن، برخی انسان‌های گردنکش، خود را بی‌نیاز از خداوند می‌انگارند. این ویژگی نه تنها خودش ناپسند است؛ بلکه سرچشمه ویژگی‌های ناپسند دیگری نیز خواهد شد. قرآن کریم نام این‌ حالت روانی منفی را «استغناء» عنوان می‌کند:

«به یقین انسان طغیان مى‌کند، هنگامی که خود را بى‌نیاز ببیند».[8]

واژه استغنا‌، در لغت به‌ معنای‌ «خویشتن‌ را دیدن»[9] و یا «خود را ذاتاً غنی‌ دانستن» است که‌ موجب‌ طغیان‌ و عدوان‌ و استکبار است».[10] نتیجه‌ چنین حالتی، اعتماد نامحدود داشتن به‌ قدرت‌ و توانایی‌ خویش‌ است‌؛ در حالی که «غنی‌» بالذات و نامحدود فقط خداوند متعال است؛  وجود حالت‌ استغنا و بی‌نیازی‌ در غیر خداوند، مبین‌ فقدان‌ حس‌ مخلوقیت‌ و عبودیت‌ است‌ و بدین‌ ترتیب‌، داشتن‌ چنین‌ احساسی‌ چیزی‌ جز استکبار و بزرگ‌بینی‌ که‌ متضمن‌ انکار خدا خواهد بود، نیست.[11]

 


[1]. ر. ک: معین، محمد، فرهنگ معین، واژه «غنی».

[2]. ر. ک: «اسلام و ثروت اندوزی»، 1398؛ «فقر، غنا و قناعت از دیدگاه اسلام»، 16916.

[3]. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 139، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق.

[4]. همان، ج 1، ص 18.

[5]. منسوب به جعفر بن محمد(ع)، مصباح الشریعة، ص 202، بیروت، اعلمى، چاپ اول، 1400ق.

[6]. ر. ک: «صفت غنی در خداوند»، 6229.

[7]. «یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمیدُ». فاطر، 15.

[8]. علق، 6و 7.

[9]. نسفی‌، احمدبن‌ محمود، تفسیر النسفی‌ المسمی‌ بمدارک‌ التنزیل‌ و حقایق‌ التأویل‌، ج ‌3، ص ‌198، موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت.

[10]. مصطفوی، حسن‌؛ التحقیق‌ فی‌ کلمات‌ القرآن‌ الکریم‌، ج ‌7، ص ‌277، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش.

[11]. ایزوتسو، توشیهیکو، مفاهیم‌ اخلاقی‌ - دینی‌ در قرآن‌ مجید، ترجمه، بدره‌ای، فریدون، ص 302- ‌303، تهران، فروزان روز، سال 1378ش. ر. ک: http://pajoohe.ir/-

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها