لطفا صبرکنید
5536
- اشتراک گذاری
نخست باید گفت؛ ادیبان مشهور عرب، درستی قواعد ادبیات را با قرآن میسنجند، نه آنکه قرآن را بر اساس ادبیات عربی که بعد از نزول قرآن تدوین شده است، مورد ارزیابی قرار دهند. با این وجود به بررسی پرسش میپردازیم.
طبق قرائت مشهور، در آیهی «قالُوا إِنْ هذانِ لَساحِرانِ یُریدانِ أَنْ یُخْرِجاکُم»،[1] کلمهی «هذان» به صورت مرفوع آمده است. البته همانگونه که ملاحظه میکنید، در این آیه، «إنْ» بدون تشدید آمده و بر این اساس و مطابق با قواعد عربی باید از عمل ملغا شود؛ از همینرو، واژهی «هذان» در قرائت مشهور، کاملا منطبق با قواعد عربی است؛ چرا که «إنْ» مخففه از مثقله است؛ یعنی در اصل «إنّ» بود که مخفف شد و تشدیدش برداشته شد. و در چنین وضعیتی، اعراب اسم انّ که در اصل منصوب است، مرفوع میشود. البته در این حالت لازم است که بر سر خبر آن حرف «لـ» وارد شود تا تفاوت بین «إن مخففه از مثقله» و «إن نافیه» مشخص شود.[2]
البته، در برخی از قرائتهای غیر مشهور، «انَّ» به صورت مشدد قرائت شده است: «قالُوا إِنَّ هذانِ لَساحِرانِ» که در این قرائت باید از کلمهی «هذین» استفاده میشد و ظاهرا اشکال پرسش نیز ناظر به همین قرائت است.
به هر حال، در توجیه اینکه چرا در چنین قرائتی نیز از کلمه «هذان» استفاده شد، پاسخهای مختلفی ارائه شده است؛ مانند:
- ضمیر شأن محذوف: برخی گفتهاند که در عبارت «إِنَّ هذانِ لَساحِرانِ»، هذان بخشی از جملهای است که خبر إنّ قرار میگیرد و اسم آن ضمیر شأن محذوف است. طبق این نظریه، اصل این آیه اینگونه خواهد بود: «إِنَّه هذانِ لَساحِرانِ».
- به معنای نعم: «إنّ» در موارد بسیار اندکی، برای تأیید مطلب و به معنای «نِعَم» نیز مورد استفاده قرار میگیرد. مانند این سخن عبدالله بن زبیر اسدی از شاعران دربار بنیامیه که در پاسخ به شخصی که خطاب به او گفت: «لعن اللّه ناقة حملتنی إلیک»،[3] گفت: «إنّ و راکبها»![4]
- لغت متفاوت: ممکن است که این آیه مطابق با استعمال قبیلههای خثعم، بلحارث بن کعب، زبید، کنانه و قبائل دیگر نازل شده باشد. طبق گویش این قبائل، کلمهی مثنی در هر حالت با الف به کار گرفته میشود؛ یعنی به عنوان مثال کلمه «هذان» علاوه بر حالت رفع، در حالت نصب و یا جر نیز به همین صورت استعمال میشود.[5]
[1]. طه، 63.
[2]. گروهی از مدرسین، تیسیر و تکمیل شرح بن عقیل علی الفیه ابن مالک، ج 2، ص 50، دمشق، دار العصماء، چاپ اول.
[3]. خدا لعنت کند شتری که مرا نزد تو آورد.
[4]. هم شتر و هم کسی که بر آن سوار است.
[5]. مدنی، علیخان بن احمد، الحدائق الندیه فی شرح الفوائد الصمدیه، تحقیق، سجادی، ابوالفضل، ص 477، قم، ذوی القربی، چاپ اول.