جستجوی پیشرفته
بازدید
6232
آخرین بروزرسانی: 1395/06/01
خلاصه پرسش
امویان در دوران حکومت خویش چه کشورگشایی‌هایی داشتند؟
پرسش
بنی‌امیه در طول حکومتشان چه کشورگشایی‌هایی داشتند؟
پاسخ اجمالی
یکی از فعالیت‌های حکومتی بنی‌امیّه، کشورگشایی‌هایی بود که در زمان آنان رخ داد که در ذیل به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:
الف. دوران معاویه
1. در خراسان
پس از مرگ زیاد بن أبیه در سال 53 ق،[1] فرزندش عبید الله بن زیاد از جانب معاویه به حکومت خراسان منصوب شد. او در اواخر همان سال با سپاهی 25 هزار نفری به سوی بخارا حرکت کرد و مناطقی؛ مانند رامیثن، رامدین و نیمی از شهرِ بِیکند را به تصرف خود درآورد. وی در بخارا با اهالی آن سامان درگیر شد و توانست آنان را شکست دهد. به دنبال آن بود که خاتون ملکه بخارا از عبید الله درخواست صلح کرد و او نیز به ازای دریافت جزیه صلح را پذیرفت.[2] گفته شده که عبید الله در یکی از نبردهای دیگر خویش منطقه صغانیان را نیز تصرف کرد.[3]
پس از عبید الله بن زیاد، سعید بن عثمان به حکومت خراسان منصوب شد. او نیز نبردی را در بخارا آغاز کرد و در آن نبرد پیروز شد.[4] پس از این پیروزی او به سمت سمرقند شتافت و پس از تصرف و تعیین مالیات برای آنها، به سوی تِرمَذ حرکت کرد و این شهر را نیز با پیمان صلحی به تصرف خود درآورد.[5]
همچنین کشورگشایی‌هایی توسط عبد الله بن عامر، عبد الله بن سَمره[6] و عبد الله بن سوار عبدی[7] نیز در مناطق خراسان انجام گرفت.
2. در روم
آغاز کشورگشایی امویان در روم و در زمان حکومت معاویه، با حرکت سپاه اموی برای تسخیر قُسطَنطَنیه همراه بود. در سال 49 ق معاویه سپاه بزرگی را به فرماندهی سفیان بن عوف بدین منظور اعزام نمود. این نبرد مدتی ادامه یافت اما بهره‌ای نصیب امویان نگردید و این سپاه بدون هیچ دست‌آوردی به شام بازگشت.[8]
در همان سال حملات بدون نتیجه دیگری نیز در روم به فرماندهی افرادی؛ مانند مالک بن هبیره، فضالة بن عبید، عبد الله بن کرز و یزید بن شجره رهاوی رخ داد.[9] اما جنادة بن‏ ابى‌امیه ازدى در سال 54 ق توانست شهر اَرواد در نزدیکی قسطنطنیه را به سرزمین امویان بیفزاید. شهر مرزیِ مَلَطیَه نیز به فرماندهی حبیب بن مسلمه و به منظور تقویت باند مرزی، به تصرف امویان درآمد.[10]
3. در مصر
قبل از خلافت امویان، نبردهایی در قاره کهن آفریقا توسط عمرو بن عاص و در سال 22 ق رخ داد. او با تصرف مناطقی؛ نظیر بَرقَه، طرابلس غرب، سَبرَه و فَزّان، زمینه ورود مسلمانان به مصر را فراهم کرد.[11] پس از وی در سال 27 ق، عبدالله بن سعد بن ابی سرح با تصرف مناطقی؛ مانند سُبَیطِلَه و قَفصَه، راه را برای نفوذ بیشتر مسلمانان به آفریقا هموار نمود.[12]
در دوران اموی، عقبة بن نافع در سال 46 ق، حملات را بار دیگر از سر گرفت و مناطقی از جمله؛ وَدّان، فزّان،[13] خاوار،[14] مزاته، صُفَّر، غدامس، قَفصَه، قصطیلیه را به تصرف خود درآورد.[15] در سال 59 ق نیز ابو مهاجر با تداوم حملات، شهر مِیلَه را به تصرف خود درآورد.[16]
ب. دوران یزید بن معاویه
کشورگشایی‌ها در دورانِ یزید با تعیین مجدد عقبة بن نافع[17] به استانداری آفریقا در سال 62 ق آغاز گردید.[18] نبردها در این دوران با تصرف اقلیم زاب و به طور مشخص شهر مُسَیله آغاز شد. عقبه پس از آن به سوی تاهرت حرکت کرد و این شهر را نیز تصرف کرد. طَنجَه نیز شهری بود که در مغرب اقصی قرار داشت که در پی این نبردها به تصرف عقبه و یارانش درآمد.[19] عقبه در سال 63 ق و پس از پیروزی‌های یادشده به قَیروان بازگشت و از آن‌جا عازم شهر تَهوذَه شد. از طرف مقابل، رومیان و بربرها نیز به فرماندهی کُسَیله بن لَمَزم[20] برای مقابله با عقبه و سپاهیانش به سوی آنان حرکت کردند. عقبه و فرماندهانی چون ابو مهاجر در این نبرد سنگین کشته شدند و رومیان پس از این پیروزی به سوی قَیروان حرکت کرده و آن را از امویان بازپس گرفتند.[21]
ج. دوران عبد الملک بن مروان
در مقایسه با دوره‌های پیشینِ حکومت امویان، کشورگشایی‌های مهمی در دوران عبدالملک رخ نداد. دلیل این مسئله را باید در مشکلات داخلی فراروی حکومت او جست‌وجو کرد. جنبش‌هایی مانند قیام مختار در کوفه،[22] حکومت عبد الله بن زبیر در مکه،[23] خوارج در عراق،[24] قیام مطرف بن مغیره[25] و ...، موانعی برای کشورگشایی‌های جدید بود و حکومت اموی ترجیح داد تا به جای پرداختن به افزودن قلمروهای دیگر، به فکر تثبیت حکومت و موقعیت خویش در قلمروهای موجود باشند. البته اندک کشورگشایی‌هایی نیز در این دوران رخ داد.
در سال 80 ق مهلب بن أبی صفره با گذر از رود بَلخ، در کنار کَشّ اردو زد. پس از آن به سوی ختّل حرکت کرد اما پادشاه ختّل درخواست صلح کرد که توسط مهلب پذیرفته شد. او سپس فرزند خود حبیب را برای تصرف بخارا فرستاد. حبیب در مسیر خود و در روستایی با نظامیان بخارایی درگیر شده و پس از شکست آنان، روستا را به آتش کشید و به سوی پدرش بازگشت.[26]
در همین سال و پس از مرگ عبید الله بن أبی بکره (حاکم سجستان)، حجاج بن یوسف از عبد الملک درخواست جنگ با رتبیل حاکم سیستان را نموده و این درخواستش مورد موافقت قرار گرفت. در همین راستا حجاج، عبد الرحمن بن محمد بن اشعث‏ را به سوی سیستان روانه کرد. عبد الرحمن از مردم آن دیار برای جنگ با رتبیل درخواست یاری کرد و با همراهی آنان به نبرد با رتبیل پرداخته و مناطقی را نیز به تصرف خود درآورد، اما از پیشروی بیشتر در سرزمین او خودداری نمود.[27]
در جبهه روم نیز سپاهیان عبد الملک شهر قَیسارِیّه را در سال 71 ق تصرف کردند[28] و پس از آن نیز نبردهایی میان امویان و رومیان ادامه داشت. در سال 73 ق محمد بن مروان در نبردی پیروز شد و همچنین عثمان بن ولید در ناحیۀ ارمنستان توانست آنان را شکست دهد.[29] در سال 77 ق نیز ولید بن عبد الملک به نواحی مَلَطْیَه حمله کرد.[30] پس از آن فرزند ولید، عبید الله در سال 81 ق به قالیقلا در ارمنستان هجوم برد.[31] در سال 84 ق نیز عبد الله بن عبد الملک به سوی روم روان شد و قلعۀ مَصِّیصَه را به تصرف خود درآورد.[32] همچنین در این سال یزید بن مهلب قلعۀ نیزک را گشود.[33]
در این دوره، در آفریقا، حَسّان بن نعمان که در سال 74 ق به حکومت آن سامان برگزیده شد، توانست شهر قَرْطاجَنّه را به تصرف خود درآورد.[34]
د. دوران سلیمان بن عبد الملک
مهم‌ترین رویداد نظامی دوران سلیمان بن عبدالملک، محاصره قُسْطَنْطنِیّه است. او در سال 97 ق برادر خود مَسلَمه را برای تصرف قسطنطنیه روانه کرد و به او دستور داد تا قبل از گشودن آن‌جا بازنگردد مگر دستوری جدید به او برسد. مَسلَمه نیز زمستان و تابستان را در اطراف قسطنطنیه سپری کرد. او با آنکه همراه خود مقادیر زیادی آذوقه به همراه آورد، اما از سپاه خود خواست تا در زمین‌های قسطنطنیه زراعت کنند و مایحتاج خودشان را تهیه نمایند. استقرار این سپاه در قسطنطنیه تا زمان مرگ سلیمان بن عبد الملک ادامه یافت.[35] اما خلیفه بعدی عمر بن عبد العزیز طی نامه‌ای از مَسلَمه خواست تا به شام بازگردد. اینگونه بود محاصره قسطنطنیه بدون هیچ دست‌آوردی در سال 99 ق خاتمه یافت.[36]
 

[1]. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبرى، ج 7، ص 70، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق؛ ابن عبد البر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فى معرفة الأصحاب، ج 2، ص 530، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق.
[2]. بلاذرى، أحمد بن یحیى، فتوح البلدان، ص 397، بیروت، دار و مکتبة الهلال، 1988م؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج ‏5، ص 297، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق؛ ابن الجوزى، عبدالرحمن بن على، المنتظم فى تاریخ الأمم و الملوک، ج 5، ص 297، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق.
[3]. فتوح البلدان، ص 397؛ تاریخ طبری، ج ‏5، ص 297.
[4]. فتوح البلدان، ص 397؛ ابن اعثم کوفی، احمد، الفتوح، ج 4، ص 310، بیروت، دارالأضواء، چاپ اول، 1411ق.
[5]. فتوح البلدان، ص 397 - 398.
[6]. همان، ص 383 - 384؛ ابن اثیر، على بن ابى الکرم،‏ الکامل فی التاریخ، ج 3، ص 436 – 437، بیروت، دار صادر، دار بیروت، 1385ق.
[7]. یعقوبى، احمد بن أبى یعقوب، تاریخ یعقوبى، ج ‏2، ص 234، بیروت، دار صادر، بی‌تا؛ ابن اثیر، على بن ابى الکرم،‏ الکامل فی التاریخ، ج 3، ص 437، بیروت، دار صادر، دار بیروت، 1385ق.
[8]. گفته شده که فرماندهی این سپاه را یزید بن معاویه عهده‌دار بوده است. ر. ک: تاریخ طبری، ج ‏5، ص 232؛ الکامل فی التاریخ، ج 3، ص 458 - 459.
[9]. تاریخ طبری، ج ‏5، ص 232؛ مسعودی، على بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج 3، ص 24، قم، دار الهجرة، چاپ دوم، 1409ق؛ الکامل فی التاریخ، ج 3، ص 457 و 458 و 461.
[10]. تاریخ طبری، ج 5، ص 293.
[11]. همان، ص 221 - 223؛ تاریخ یعقوبى، ج ‏2، ص 156.
[12]. تاریخ یعقوبى، ج ‏2، ص 165؛ الکامل فی التاریخ، ج 3، ص 90 - 91.
[13]. قبلاً بیان شد که این منطقه در زمان عمرو بن عاص تصرف شده است. گویا در زمان عقبه نیز برای بار دوم تصرف شد.
[14]. ابن عبد الحکم، عبد الرحمن بن عبد الله، فتوح مصر و مغرب، ص 222، مصر، مکتبه الثقافه الدینیه، 1415ق.
[15]. همان، ص 223.
[16]. ابن خیاط، خلیفه، تاریخ خلیفة بن خیاط، ص 139، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق؛ ذهبى، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج 4، ص 165 و 166، بیروت، دار الکتاب العربى، چاپ دوم، 1413ق.
[17]. عقبة بن نافع قبل از حکومت یزید و در زمان پدرش معاویه حاکم مصر بود. بعد از وی ابو مهاجر و با روی کار آمدن یزید، عقبه برای بار دوم در سال 62 ق حاکم مصر شد.
[18]. فتوح البلدان، ص 226؛ فتوح مصر و مغرب، ص 225.
[19]. حسین، مونس، تاریخ المغرب و حضارته، ص 92، بیروت، العصر الحدیث، 1412ق؛ الکامل، ج 4، ص 105 - 106.
[20]. خلیفه بن خیاط وی را کسیله بن کیزم دانسته است. ر. ک: تاریخ خلیفة بن خیاط، ص 155.
[21]. تاریخ خلیفة بن خیاط، ص 155؛ فتوح مصر و مغرب، ص 226؛ الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 106 و 108؛ بر گرفته از سایت حوزه نت.
[22]. تاریخ طبری، ج 2، ص 6؛ بلاذرى، أحمد بن یحیى، أنساب الأشراف، ج 6، ص 375، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق؛ تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 258.
[23]. به عنوان نمونه؛ ر. ک: تاریخ طبری، ج 6، ص 151 و 174؛ أنساب الأشراف، ج 7، ص 113.
[24]. فتوح البلدان، ص 397؛ 88 م؛ تاریخ طبری، ج ‏5، ص 297؛ المنتظم فى تاریخ الأمم و الملوک، ج 5، ص 297.
[25]. تاریخ طبری، ج ‏6، ص 284؛ أنساب الأشراف، ج 7، ص 397؛ الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 453.
[26]. تاریخ طبری، ج ‏6، ص 325 و 326؛ المنتظم فى تاریخ الأمم و الملوک، ج 6، ص 211؛ الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 453.
[27]. تاریخ طبری، ج 6، ص 326 - 329؛ أنساب الأشراف، ج 7، ص 308؛ الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 454 - 455.
[28]. تاریخ طبری، ج 6، ص 167؛ الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 341؛ تاریخ الاسلام، ج 5، ص 301.
[29]. تاریخ طبری، ج ‏6، ص 194؛ المنتظم، ج 6، ص 130؛ الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 363.
[30]. تاریخ خلیفة، ص 173؛ تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 281.
[31]. تاریخ‏ طبری، ج ‏6، ص 331؛ المنتظم، ج 6، ص 224؛ الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 457.
[32]. تاریخ‏ خلیفة، ص 184؛ تاریخ طبری، ج ‏6، ص 385؛ الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 500.
[33]. تاریخ‏ طبری، ج 6، ص 386؛ الکامل فی التاریخ، 4، ص 498.
[34]. الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 369.
[35]. تاریخ طبری، ج 6، ص 530 - 531؛ المنتظم فى تاریخ الأمم و الملوک، ج 7، ص 26؛‏ الکامل فی التاریخ، ج 5، ص 27 - 28.
[36] . تاریخ طبری، ج 6، ص 553؛ الکامل فی التاریخ، ج 5، ص 43؛ بر گرفته از سایت حوزه نت.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها