لطفا صبرکنید
5648
- اشتراک گذاری
بیشتر اهلسنت، عدالت اصحاب را یک اصل مسلّم میدانند؛ بدین معنا که هر کس از مسلمانان با رسول خدا(ص) همصحبت بود، عادل است و هر نقدی به آنها حرام است![1]
یکی از روایاتی که در این زمینه به آن استدلال میشود، این حدیث است:
«خَیرُ النَّاسِ قَرْنِی، ثُمَّ الَّذِینَ یلُونَهُمْ، ثُمَّ الَّذِینَ یلُونَهُمْ، ثُمَّ یجِیءُ أَقْوَامٌ تَسْبِقُ شَهَادَةُ أَحَدِهِمْ یمِینَهُ، وَیمِینُهُ شَهَادَتَهُ».[2]
بهترین مردم، کسانی هستند که در عهد و زمان من بسر میبرند؛ سپس کسانی که در نسل دوم زندگی میکنند و سپس نسل سوم نیز در مرحله بعدی از بهترینها قرار میگیرند؛ اما بعد از آنان، کسانی میآیند که گاهی قبل از سوگند خوردن گواهی میدهند و گاهی قبل از گواهی دادن، سوگند میخورند، (تقوا ندارند و بهراحتی گواهی میدهند و سوگند میخورند).
این حدیث به صورتهای دیگری ذکر شده است. عمران بن حصین میگوید: «خَیرُ أُمَّتِی قَرْنِی، ثُمَّ الَّذِینَ یلُونَهُمْ، ثُمَّ الَّذِینَ یلُونَهُمْ، قَالَ عِمْرَانُ فَلاَ أَدْرِی: أَذَکرَ بَعْدَ قَرْنِهِ قَرْنَینِ أَوْ ثَلاَثًا»؛[3] بهترین امت من کسانی هستند که در عهد و زمان من بسر میبرند؛ سپس کسانی که بعد از آنها میآیند. در ادامه عمران بن حصین میگوید: من نمیدانم پیامبر(ص) بعد از نسل خودشان دو قرن را ذکر فرمود و یا سه قرن؟!
همچنین در برخی از روایات به صورت «خَیرُکمْ قَرْنِی» ذکر شده است.[4]
آنچه در مورد این روایات میتوان گفت است که این روایات به صورت مستقل در منابع شیعی مشاهده نشده است، و مستند اصلی آنها، منابع اهلسنت بوده، و معنایش مشخص است که بهترین دوره، دورهای است که صحابه در آن زندگی میکردند و سپس دوره تابعین و بعد از آن هرچه بگذرد، جامعهی اسلامی رو به انحطاط خواهد گذاشت.
در این زمینه باید گفت؛ هرچند طبیعی است که بعد از رحلت یک پیامبر و یا حتی یک رهبر غیر دینی، پیروان آنها از آرمانهایشان کم کم دور میشوند؛ اما این نگاه هم وجود دارد که این روایت برای تطهیر صحابه جعل شده باشد که نقدهای بر آن وارد است:
- کلمه «قَرْن»(فتح قاف) مفرد قرون است و در لغت معنای «القوم المقترنون فی زمن واحد»؛[5] است؛ قومی که در زمان واحدی با هم ارتباط داشته باشند؛ لذا دیگر خصوصیت خاصی مانند صحابه بودن و محدود بودن به صد سال کمتر یا بیشتر در آن دیده نمیشود. بر این اساس، واژهی «قرنی» در روایت، به معنای تمام افرادی است که در دوره زندگانی حضرت رسول(ص) زندگی میکردند؛ حال چه صحابه خطاب شوند و چه صحابه نامیده نشوند.
- چرا این برتری، منحصر در صحابه، تابعین و نسل بعد از تابعان است؟ و یا حداکثر و بر اساس برخی نقلها تا نسل چهارم ادامه مییابد؟!
«إن خیرکم قرنی، ثم الذین یلونهم، ثم الذین یلونهم، ثم الذین یلونهم».[6] و یا «خَیرُ النَّاسِ قَرْنِی ثُمَّ الَّذِینَ یلُونَهُمْ ثُمَّ الَّذِینَ یلُونَهُمْ ثُمَّ الَّذِینَ یلُونَهُمْ».[7]
- چه دلیلی وجود دارد منظور روایت، برتری یکایک مسلمانان این سه قرن بر مسلمانان نسل بعد باشد و مراد روایت، بهتر بودن این سه نسل، تنها به دلیل وجود پیامبر اکرم(ص) و افراد باتقوای از مهاجران و انصار در میان آنان نباشد؟
که در این صورت نمیتوان عدالت تمام اصحاب را بر اساس این روایت ثابت نمود و چه بسا در نسلهای بسیار بعدتر، مسلمانانی وجود داشته باشند که برتر از صحابه و تابعان باشند.
- آنچه که حدیث بر آن دلالت دارد، خیریت و برتری افراد موجود در این نسلها است و خیریت هیچگاه مساوی با حجیّت گفتار و رفتار آنان نیست. وگرنه باید سخن افراد دیگری در نسلهای بعد را نیز حجت دانست. روایتی نبوی حاکی از آن است که «خَیرُکمْ مَنْ تَعَلَّمَ القُرْآنَ وَ عَلَّمَهُ»؛[8] بهترین شما کسی است که قرآن را بیاموزد و به دیگران هم یاد بدهد. اگر کلمه خیریت در روایت «خیر القرون» دلالت بر حجیّت گفتار و رفتار آنان داشته باشد، باید قول و فهم تمام افرادی که قرآن آموختهاند و یا به دیگران آموزش دادهاند، بر دیگران حجت باشد، در حالی که هیچ اندیشمندی این سخن را نمیپذیرد.
- بعد از رسول خدا(ص) گروهی از اعراب مرتد شدند و جنگهایی رخ داد تا به اسلام برگشتند. اگر از این روایت، عدالت تمام صحابه برداشت میشود، باید آن صحابه مرتد نیز عادل باشند!
- در زمان خلیفه سوم در مدینه شورشی رخ داد و عثمان کشته شد و هم عثمان از صحابه بود و هم برخی از قاتلان او! آیا میتوان عدالت قاتلان و مقتول را به صورت همزمان اثبات کرد؟!
- در زمان حکومت امام علی(ع)جنگ جمل، صفین و نبرد با خوارج رخ داد و افراد بسیاری از صحابه از دو طرف کشته شدند. آیا تمامشان بر حق بوده و نمیتوان در عدالتشان تردید کرد و رفتار و گفتار متناقض آن گروهها همگی بر مسلمانان حجت است؟!
از اینرو به هیچ وجه نمیتوان نه از این حدیث و نه از روایات دیگر، عدالت تمام صحابه و حجیت رفتار و گفتارشان را ثابت نمود.[9]
[1]. «عدالت صحابه»، 2803؛ «عدالت همۀ صحابه»، 3817؛ «بررسی روایت «بشارت بهشت به ده نفر از صحابه پیامبر اسلام(ص)»»، 38389؛ «اصحاب بهترین یاران پیامبر»، 2800؛ «صحابه از دیدگاه شیعه»، 1015؛ «کفر و نفاق صحابه از نگاه شیعه»، 2791.
[2]. بخاری، محمد بن اسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) و سننه و أیامه(صحیح بخاری)، محقق، الناصر، محمد زهیر بن ناصر، ج 3، ص 171، ح 2652؛ ج 5، ص 3، ح 3651، بیروت، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ق.
[3]. همان، ج 5، ص 2، ح 3650.
[4]. همان، ج 3، ص 171، ح 2651.
[5]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص 667، بیروت، دار القلم، چاپ اول، 1412ق.
[6]. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلی رسول الله(ص)(صحیح مسلم)، محقق، عبدالباقی، محمد فؤاد، ج 4، ص 1964، ح 214، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، بیتا.
[7]. ابن حبان تمیمی، الإحسان فی تقریب صحیح ابن حبان، تحقیق، تعلیقه، شعیب الأرنؤوط، ج 16، ص 212، ح 7229، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1408ق.
[8]. ابن أبی جمهور، محمد بن زین الدین، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، محقق، مصحح، عراقی، مجتبی، ج 1، ص 99، قم، دار سید الشهداء للنشر، چاپ اول، 1405ق.
[9]. برای اطلاعات بیشتر، ر. ک:
http://www.eshia.ir/feqh/archive/text/sobhani/kalam/91/920606/و https://www.alwahabiyah.com/fa/articleview/1894/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%AF%D9%84%D8%A7%D9%84%D8%AA-%D8%AD%D8%AF%D9%8A%D8%AB-%D8%AE%D9%8A%D8%B1-%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%B1%D9%88%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D8%AC%D9%8A%D8%AA-%D9%81%D9%87%D9%85-%D8%B3%D9%84%D9%81/#_ftnref27.