لطفا صبرکنید
2747
- اشتراک گذاری
همانگونه که در پرسش آمده، روایات بسیار فراوانی وجود دارد که به مسواکزدن، شانهزدن، استفاده از عطر و لباسهای تمیز، روغنزدن به مو، صورت و بدن، حمام مرتب و ... توصیه میکند و نظافت و بهداشت را بخش جداییناپذیر اسلام اعلام میکند.
علاوه بر این سفارشهای مؤکد، در سیرهی عملی پیشوایان دین نیز میتوان این آراستگی را مشاهده نمود.[1]
از سوی دیگر اما؛ گاه اندک روایاتی وجود دارد که در نگاه نخست از آنها برداشت میشود که با برخی آموزههای مسلم دینی و آداب ابتدایی اخلاقی ناهمخوان است، لکن اگر با دقت بیشتری به آنها بنگریم، درمییابیم که دسته دوم از روایات نیز مخالف آراستگی و بهداشت نیست. با این مقدمه به ارزیابی برخی از این روایات میپردازیم:
«عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: صَلَّى أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع بِالنَّاسِ الصُّبْحَ بِالْعِرَاقِ فَلَمَّا انْصَرَفَ وَعَظَهُمْ فَبَکَى وَ أَبْکَاهُمْ مِنْ خَوْفِ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ عَهِدْتُ أَقْوَاماً عَلَى عَهْدِ خَلِیلِی رَسُولِ اللَّهِ ص وَ إِنَّهُمْ لَیُصْبِحُونَ وَ یُمْسُونَ شُعْثاً غُبْراً خُمْصاً...»؛[2]
امام باقر(ع) فرمود: امیرالمؤمنین(ع) نماز صبح را در عراق به جماعت گزارد و بعد از پایان نماز، مردم را موعظه کرد و از خوف خدا گریست و مردم را نیز به گریه آورد. پس از آن فرمود: به خدا سوگند در زمان دوست صمیمیام رسول خدا(ص)، مردمى را میشناختم که بامدادان و شامگاهان ژولیده و گردآلود و گرسنه بودند، پیشانى آنها - در اثر سجده - مانند زانوى بز بود. براى پروردگار خود با سجود و قیام، شب را میگذراندند. گاهى روى پا ایستاده و گاهى پیشانى بر زمین میگذاشتند؛ با پروردگار خود مناجات نموده و آزادى خویش را از آتش دوزخ طلب میکردند. با آن همه تلاشی که داشتند، به خدا آنها را میدیدم که باز هم ترسان و نگران از عاقبت خویش بودند.
آنچه در مورد این نوع روایات و دوگانگی موجود در آنها میتوان گفت؛ آن است که ژولیدگی و چهرهای غبارآلود داشتن، گاه میتواند ناشی از بیمبالاتی نسبت به روابط اجتماعی و عدم توجه به نظافت و بهداشت باشد، و گاه ناشی از فعالیتهای کاری، حضور در نبردها، عبادت و تهجد مستمر، فقر و ... باشد؛ لذا این دو را نمیتوان یکسان قضاوت کرد.
«شعث» و «غبر» هم دو واژهای نیستند که همواره معنای یکسانی داشته باشند، بلکه باید با قرائن موجود در کلمات به معنای دقیق آنها پی برد. به عنوان نمونه لزومی ندارد که «شُعث» را به معنای افرادی بدانیم که مویشان را شانه نزده و به هم ریخته و ژولیدهاند. و یا «غُبر» را تنها به معنای کسانی بودیم که گرد و غبار چهرهشان را فرا گرفته است، بلکه «غُبر» چنانکه لغتشناسان گفتهاند؛ به معنای تغییر چهره بر اثر اندوه و غم نیز مورد استفاده قرار میگیرد. آنگونه که قرآن کریم میفرماید: «وَ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ عَلَیْها غَبَرَةٌ»؛[3] در اینجا «غبره» کنایه از تغییر چهره و صورت بر اثر غم و اندوه است.[4]و ظاهرا مراد از این آیه، گرفتگى و غمگینى چهرهها است، نه اینکه لزوما بر روی آنها غبار نشسته باشد.[5]
به هر حال، اگر فردی با وجود تنگدستی، همانگونه که از کار و کوشش دست برنمیدارد، به عبادت و شکرگزاری از پروردگار و تهجد نیز بپردازد، و آثار این کار و عبادت دشوار در سر و صورت او هویدا شود، متفاوت با فردی خواهد بود که با داشتن امکانات و بدون آنکه تن به کار دهد، و یا آنکه روز را به روزه و شب را به تهجد بگذراند، تنها به دلیل بیحوصلگی و شلختگی به ظاهر خود رسیدگی نمیکند و یا آنکه ظاهری آراسته دارد، اما هیچ به یاد خدا نیست!
از اینرو ارزیابی در مورد هر فرد، باید جداگانه انجام شود. به عنوان نمونه:
- کشاورزان فقیر و متدین و جنگجویانی که از نظافت چیزی کم نمیگذارند؛، اما صورتشان تیره و چروکیده شده و لباسهایشان رنگ باخته است، و با این وجود دست از عبادت و تهجد نیز بر نمیدارند. آنها به ظاهر فرد بسیار آراستهای به نظر نمیرسند، اما از هر جهت شایسته تقدیرند.
- در مقابل، افراد ثروتمند و خوشگذرانی که پیوسته در حال رسیدگی به آراستگی ظاهر و استفاده از تمام مظاهر دنیا بوده و آنچنان در دنیا غرق شدهاند که کمتر به یاد خدا افتاده و به عبادت و تهجد میپردازند. طبیعی است این گروه، اگرچه آراسته و نظیفاند، اما در مقام ارزشگذاری قابل مقایسه با گروه اول نیستند.
- افرادی که از نعمتهای خدا بهرهمندند و از اینرو آراسته و خوشسیما در جامعه حضور یافته و با این وجود از عبادت خدا غافل نیستند که چنین اشخاصی دقیقا به توصیههای دینی عمل میکنند.
- افرادی که امکانات مادی کافی دارند و درگیر کار دشوار و یا حضور در صحنه نبرد و مانند اینها نیستند، اما چنان غیر آراسته در جامعه ظاهر میشوند که گویا خدا چیزی به آنها نداده است.
و ...
واضح است که قضاوت در مورد هر کدام از این گروهها متفاوت از گروه دیگر خواهد بود.
بنابر این، تفاوت روایات را باید با توجه به شرایط و موقعیتهای متفاوت ارزیابی نمود و دقت کرد که هر کدامشان در صدد بیان چه واقعیتی هستند.
در همین راستا، اگر ما هنگامی که عزیزی را از دست بدهیم، هنگامی که به عزای او مینشینیم، کمتر به آراستگی خود پرداخته و تبسم کمتری در چهرهمان مشاهده میشود و میل چندانی به غذاهای اشرافی نداریم، به همین دلیل است که در آداب زیارت امام حسین(ع) نیز توصیه به نوعی ژولیدگی و یا کمتر آراستن خود شده است.
امام صادق(ع) فرمود:
«... قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لِکَرَّامٍ: إِذَا أَرَدْتَ أَنْتَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع فَزُرْهُ وَ أَنْتَ کَئِیبٌ حَزِینٌ شَعِثٌ مُغْبَرٌّ فَإِنَّ الْحُسَیْنَ ع قُتِلَ وَ هُوَ کَئِیبٌ حَزِینٌ شَعِثٌ مُغْبَرٌّ جَائِعٌ عَطْشَانُ»؛[6] اى کرام! هرگاه قصد زیارت قبر حسین بن على(ع) را داری، حضرتشان را با حالى غمگین و ناراحت، ژولیده و بدون آنکه به سر و صورتت روغن بزنی زیارت کن؛ زیرا او کشته شد در حالى که غمگین، ژولیده، گرفته، گرسنه و تشنه بود.
[1]. ر. ک: «اهمیت، آداب و فواید شانه زدن»، 23492؛ «آرایش و نظافت مردان براى همسر»، 18699.
[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 236، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[3]. عبس، 40.
[4]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 601، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[5]. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 5، ص 87، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ ششم، 1371ش.
[6]. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، محقق، مصحح، امینی، عبد الحسین، ص 131 - 132، نجف اشرف، دار المرتضویة، چاپ اول، 1356ش.