لطفا صبرکنید
بازدید
39426
39426
آخرین بروزرسانی:
1392/03/08
کد سایت
fa3295
کد بایگانی
3045
نمایه
فلسفه زیارت ائمه (ع)
طبقه بندی موضوعی
Islamic Philosophy|Philosophy of Religion and Law|زیارت قبور و بنای مراقد
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
فلسفه زیارت ائمه (ع) چیست؟
پرسش
فلسفه زیارت ائمه اطهار (سلام الله علیهم) چیست؟ لطفا پاسخی کاملا فلسفی بدهید.
پاسخ اجمالی
به تمایل و گرایش باطنی نسبت به شخص یا چیزی، همراه با تعظیم و تکریم او، زیارت گفته می شود. از آن جا که حقیقت انسان روح او است که هیچ گاه فانی نمی شود. زائری که پس از مرگ بزرگی، او را زیارت می کند در حقیقت موجود زنده ای را زیارت کرده و به او تمایل و گرایش پیدا کرده و او را مورد تکریم و تعظیم قرار داده و از او استمداد می کند. پس زیارت ارتباط زنده با زنده است. زیارت دارای آثار و فواید فراوان فردی و اجتماعی است که برخی از آنها عبارت اند از: ارتباط با انسان کامل، اظهار ایمان و ارتباط با خدا، تکریم و تعظیم اهل بیت، کاهش و فروکش انجام اعمال خلاف و اتحاد و همدلی در مقابل دشمنان.
پاسخ تفصیلی
زیارت در لغت عرب به معنای میل کردن و تمایل به کار رفته است.[1] و در اصطلاح به معنای حضور در نزد مزور به خاطر تکریم و تعظیم او است.[2] و دارای سه رکن است:
1. زائر: عبارت است کسی که میل و گرایش به کسی یا چیزی دارد.
2. مزور: شخص یا چیزی که میل و گرایش زائر به سوی او است.
3. صفت باطنی گرایش و میل که با تکریم و تعظیم زائر همراه است.
هر گاه یکی از این سه رکن مختل شود یا به معنای واقعی و حقیقی تحقق نیابد، زیارت صحیح واقع نمی گردد و هر چه زائر معرفت و شناخت بیشتر و عمیق تری از مزور داشته باشد و مزور نیز از کمالات بیشتری برخوردار باشد تأثیرات زیارت بهتر و بیشتر خواهد بود.
از آن جا که روح (نفس) انسان موجودی مجرد است و فنا و نابودی در آن راه ندارد، پس هرگز با مرگ نابود نمی شود، بلکه از جهانی کوچک به جهانی وسیع تر انتقال می یابد. در حقیقت روح از زندان تن رها می گردد. بنابراین، حتی هنگامی که زائر تربت و محل دفن بدن شخصی را زیارت می کند و با او ارتباط برقرار می سازد، این ارتباط از نوع ارتباط زنده با زنده است.
شیخ الرئیس ابن سینا می گوید: "زائر که با وجود مادی و روحی خویش به سوی مزور می رود از نفس مزور استمداد می طلبد تا خیری را تحصیل یا زیانی را دفع کند. نفس مزور نیز به جهت جدا شدن از عالم ماده و مشابهتی که با عقول مجرد یافته است، منشأ اثر فراوان و کامل تری خواهد بود. و چون زائر با جسم و جان سراغ مزور رفته است هم بهره های مادی می برد و هم فوائد روحی".[3]
با توجه به این معنا از زیارت، حیات و ممات مزور برای زائر یکی خواهد بود و او را حاضر و شاهد خواهد دانست. روایات بسیاری اشاره یا تصریح به این معنا دارد که حیات و ممات معصوم (ع) یکی است. رسول خدا (ص) می فرماید: "کسی که پس از مرگ و وفات مرا زیارت کند؛ مانند کسی است که مرا در حال حیات ملاقات کرده است و من در هر دو حال شاهد بر او هستم و شفاعت او در روز رستاخیز بر عهده من است".[4] همچنین دور و نزدیک برایش تفاوت نخواهد داشت. رسول اکرم (ص) می فرماید: "هر کس مرا پس از مرگم زیارت کند؛ مانند کسی است که در زمان حیاتم به سوی من شتافته است و اگر نتوانستید، درود و سلام برایم بفرستید این صلوات شما به من می رسد".[5] این که در برخی از زیارت نامه ها به حیات مزور اعتراف می شود، به خاطر این است که زائر متوجه باشد که با زنده حرف می زند و زنده ای را زیارت می کند. در زیارت امام حسین (ع) می خوانیم : "گواهی می دهم که سخنم را می شنوی و جواب می دهی".[6]
درست است که روح مجرد مزور جا و مکان ندارد و لذا انسان زائر می تواند در هر مکان و زمانی به او توجه کرده و از او طلب یاری کند، ولی به لحاظ عنایت خاصی که نفس مزور به بدن خویش دارد در کنار آن بدن موقعیت ویژه ای ایجاد می شود. در این مکان ها فرصت تقرب و بهره مندی فراهم تر است؛ زیرا روح پس از جدا شدن از بدن باز یک نحوه علاقه و ارتباطی با آن بدن مادی دارد، لذا گاهی مشاهده می شود که برخی از بدن ها مدت ها پس از قرار گرفتن در زیر خاک پوسیده نمی شوند. هر چند که در نحوه و چگونگی این ارتباط اقوال مختلفی وجود دارد.[7] به همین جهت در زیارت گاه ها حالت معنوی بیشتری در فرد ایجاد می شود و زمینه برای ارتباط روحی مهیا تر است و ذهن انسان از تیرگی های روزمره پاک و مشغولیت ها به حداقل می رسد در این حالت نفس با داشتن قوت و شرافت افزون، از زیارت بهره می برد.
در زیارت آگاهانه و از روی معرفت ائمه معصومین (ع) به عنوان زیارت انسان کامل و ولی خداوند، بهره های مادی و معنوی بسیار ارزشمندی قابل دریافت است که می تواند فلسفه آن باشد، ما در این جا به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1. ارتباط با خدا: همان گونه که اطاعت از ائمه (ع) اطاعت از خدا و نافرمانی از آنها نافرمانی در برابر خدا است و هر کسی از آنها تبعیت کند از خدا تبعیت کرده است. هر کس آنها را بزرگ بشمارد، خدا را بزرگ شمرده است.
2. زیارت اعلام و ابراز محبت به خدا است؛ چرا که دین چیزی جز محبت نیست. ائمه محب و محبوب خدا هستند و حب محبوب خدا حب خدا است. زیارت مرقد مطهر اهل بیت (ع) جلوهایی از این عشق و محبت و دلدادگی است.[8]
3. تکریم و تعظیم انسان کامل: نمونه بارز انسان کامل، ائمه اطهار (ع) هستند که هر کمال ممکنی را بدون نقص دارا هستند؛ از این رو است که در حدیث متواتر ثقلین عدل (همتای) قرآن معرفی شده اند؛ چرا که آنان نسخه عملی قرآن هستند. تکریم و تعظیم اهل بیت تکریم مقام انسانیت و خلیفة اللهی است. زیارت قبور آنان یکی از مظاهر این تکریم است.
4. تجدید بیعت با انسان کامل: ائمه اطهار (ع) در طول حیات مادی خود به دنبال انجام وظایف مقدس و محقق کردن اهداف بلندی بودند که نیاز به یاری و مساعدت یارانی ایثارگر داشت که در آن زمان بسیار کمیاب بودند و به همین جهت بسیاری از آن اهداف بلند هنوز محقق نشده است. زیارت مزور، بیعت و وفاداری به تحقق آن اهداف است.
5. زیارت، ارتباط با انسان کامل و وصل شدن به جوهر انسانیت است.
6. زیارت امامان، ایمان و اظهار تواضع در برابر دین است.
7. اعراض از دنیا، یاد مرگ و دور ساختن موانعی که او را از مسیر کمال باز می دارد.
8. دین اسلام به بعد اجتماعی مسائل تأکید زیادی دارد؛ مانند حج، نماز جماعت و حضور در اجتماعات و ...
بدیهی است که بر این اجتماعات فواید زیادی مترتب است.
ما وقتی به تحلیل این مسئله می پردازیم، مشاهده می کنیم که در این مسئله (زیارت) فوائد و آثار و برکات زیادی مترتب است. یکی از آثارش این است تا یک مسلمان به ارزش جامعه اسلامی پی ببرد. هنگامی که برای مدتی در جامعه اسلامی با مؤمنان زندگی می کند برایش حالت اطمینان نسبت به جامعۀ اسلامی ایجاد می شود.
همچنین افراد غیر مؤمن و مسلمان با مشاهدۀ این اجتماعات، حداقل برای مدتی از انجام اعمال خلاف دست بر می دارند. این حداقل فائده ای است که برای جامعۀ اسلامی دارد. کارشناسان مسائل جنائی اعلام می دارند که در ایام این چنینی مانند ماه رمضان مسائل خلاف به حداقل می رسد. فوائد این چنینی فراوان است که این جا مجال برشمردن آن نیست.
اما فوائد سیاسی که بر این گونه مسائل مترتب می شود بسیار بدیهی و روشن است. یکی از آنها اتحاد و همدلی است که این وحدت و همدلی عامل اساسی در مقابل دشمنان است.
دوم: دشمن زمانی که اجتماع زائران را می بیند برای آنان حساب جداگانه ای باز می کند. لذا می بینیم حتی احزاب لائیک برای مقابله و ایستادگی و قدرت نمایی خود در برابر مخالفان اقدام به برپایی متینگ و تجمعات می کنند.
1. زائر: عبارت است کسی که میل و گرایش به کسی یا چیزی دارد.
2. مزور: شخص یا چیزی که میل و گرایش زائر به سوی او است.
3. صفت باطنی گرایش و میل که با تکریم و تعظیم زائر همراه است.
هر گاه یکی از این سه رکن مختل شود یا به معنای واقعی و حقیقی تحقق نیابد، زیارت صحیح واقع نمی گردد و هر چه زائر معرفت و شناخت بیشتر و عمیق تری از مزور داشته باشد و مزور نیز از کمالات بیشتری برخوردار باشد تأثیرات زیارت بهتر و بیشتر خواهد بود.
از آن جا که روح (نفس) انسان موجودی مجرد است و فنا و نابودی در آن راه ندارد، پس هرگز با مرگ نابود نمی شود، بلکه از جهانی کوچک به جهانی وسیع تر انتقال می یابد. در حقیقت روح از زندان تن رها می گردد. بنابراین، حتی هنگامی که زائر تربت و محل دفن بدن شخصی را زیارت می کند و با او ارتباط برقرار می سازد، این ارتباط از نوع ارتباط زنده با زنده است.
شیخ الرئیس ابن سینا می گوید: "زائر که با وجود مادی و روحی خویش به سوی مزور می رود از نفس مزور استمداد می طلبد تا خیری را تحصیل یا زیانی را دفع کند. نفس مزور نیز به جهت جدا شدن از عالم ماده و مشابهتی که با عقول مجرد یافته است، منشأ اثر فراوان و کامل تری خواهد بود. و چون زائر با جسم و جان سراغ مزور رفته است هم بهره های مادی می برد و هم فوائد روحی".[3]
با توجه به این معنا از زیارت، حیات و ممات مزور برای زائر یکی خواهد بود و او را حاضر و شاهد خواهد دانست. روایات بسیاری اشاره یا تصریح به این معنا دارد که حیات و ممات معصوم (ع) یکی است. رسول خدا (ص) می فرماید: "کسی که پس از مرگ و وفات مرا زیارت کند؛ مانند کسی است که مرا در حال حیات ملاقات کرده است و من در هر دو حال شاهد بر او هستم و شفاعت او در روز رستاخیز بر عهده من است".[4] همچنین دور و نزدیک برایش تفاوت نخواهد داشت. رسول اکرم (ص) می فرماید: "هر کس مرا پس از مرگم زیارت کند؛ مانند کسی است که در زمان حیاتم به سوی من شتافته است و اگر نتوانستید، درود و سلام برایم بفرستید این صلوات شما به من می رسد".[5] این که در برخی از زیارت نامه ها به حیات مزور اعتراف می شود، به خاطر این است که زائر متوجه باشد که با زنده حرف می زند و زنده ای را زیارت می کند. در زیارت امام حسین (ع) می خوانیم : "گواهی می دهم که سخنم را می شنوی و جواب می دهی".[6]
درست است که روح مجرد مزور جا و مکان ندارد و لذا انسان زائر می تواند در هر مکان و زمانی به او توجه کرده و از او طلب یاری کند، ولی به لحاظ عنایت خاصی که نفس مزور به بدن خویش دارد در کنار آن بدن موقعیت ویژه ای ایجاد می شود. در این مکان ها فرصت تقرب و بهره مندی فراهم تر است؛ زیرا روح پس از جدا شدن از بدن باز یک نحوه علاقه و ارتباطی با آن بدن مادی دارد، لذا گاهی مشاهده می شود که برخی از بدن ها مدت ها پس از قرار گرفتن در زیر خاک پوسیده نمی شوند. هر چند که در نحوه و چگونگی این ارتباط اقوال مختلفی وجود دارد.[7] به همین جهت در زیارت گاه ها حالت معنوی بیشتری در فرد ایجاد می شود و زمینه برای ارتباط روحی مهیا تر است و ذهن انسان از تیرگی های روزمره پاک و مشغولیت ها به حداقل می رسد در این حالت نفس با داشتن قوت و شرافت افزون، از زیارت بهره می برد.
در زیارت آگاهانه و از روی معرفت ائمه معصومین (ع) به عنوان زیارت انسان کامل و ولی خداوند، بهره های مادی و معنوی بسیار ارزشمندی قابل دریافت است که می تواند فلسفه آن باشد، ما در این جا به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1. ارتباط با خدا: همان گونه که اطاعت از ائمه (ع) اطاعت از خدا و نافرمانی از آنها نافرمانی در برابر خدا است و هر کسی از آنها تبعیت کند از خدا تبعیت کرده است. هر کس آنها را بزرگ بشمارد، خدا را بزرگ شمرده است.
2. زیارت اعلام و ابراز محبت به خدا است؛ چرا که دین چیزی جز محبت نیست. ائمه محب و محبوب خدا هستند و حب محبوب خدا حب خدا است. زیارت مرقد مطهر اهل بیت (ع) جلوهایی از این عشق و محبت و دلدادگی است.[8]
3. تکریم و تعظیم انسان کامل: نمونه بارز انسان کامل، ائمه اطهار (ع) هستند که هر کمال ممکنی را بدون نقص دارا هستند؛ از این رو است که در حدیث متواتر ثقلین عدل (همتای) قرآن معرفی شده اند؛ چرا که آنان نسخه عملی قرآن هستند. تکریم و تعظیم اهل بیت تکریم مقام انسانیت و خلیفة اللهی است. زیارت قبور آنان یکی از مظاهر این تکریم است.
4. تجدید بیعت با انسان کامل: ائمه اطهار (ع) در طول حیات مادی خود به دنبال انجام وظایف مقدس و محقق کردن اهداف بلندی بودند که نیاز به یاری و مساعدت یارانی ایثارگر داشت که در آن زمان بسیار کمیاب بودند و به همین جهت بسیاری از آن اهداف بلند هنوز محقق نشده است. زیارت مزور، بیعت و وفاداری به تحقق آن اهداف است.
5. زیارت، ارتباط با انسان کامل و وصل شدن به جوهر انسانیت است.
6. زیارت امامان، ایمان و اظهار تواضع در برابر دین است.
7. اعراض از دنیا، یاد مرگ و دور ساختن موانعی که او را از مسیر کمال باز می دارد.
8. دین اسلام به بعد اجتماعی مسائل تأکید زیادی دارد؛ مانند حج، نماز جماعت و حضور در اجتماعات و ...
بدیهی است که بر این اجتماعات فواید زیادی مترتب است.
ما وقتی به تحلیل این مسئله می پردازیم، مشاهده می کنیم که در این مسئله (زیارت) فوائد و آثار و برکات زیادی مترتب است. یکی از آثارش این است تا یک مسلمان به ارزش جامعه اسلامی پی ببرد. هنگامی که برای مدتی در جامعه اسلامی با مؤمنان زندگی می کند برایش حالت اطمینان نسبت به جامعۀ اسلامی ایجاد می شود.
همچنین افراد غیر مؤمن و مسلمان با مشاهدۀ این اجتماعات، حداقل برای مدتی از انجام اعمال خلاف دست بر می دارند. این حداقل فائده ای است که برای جامعۀ اسلامی دارد. کارشناسان مسائل جنائی اعلام می دارند که در ایام این چنینی مانند ماه رمضان مسائل خلاف به حداقل می رسد. فوائد این چنینی فراوان است که این جا مجال برشمردن آن نیست.
اما فوائد سیاسی که بر این گونه مسائل مترتب می شود بسیار بدیهی و روشن است. یکی از آنها اتحاد و همدلی است که این وحدت و همدلی عامل اساسی در مقابل دشمنان است.
دوم: دشمن زمانی که اجتماع زائران را می بیند برای آنان حساب جداگانه ای باز می کند. لذا می بینیم حتی احزاب لائیک برای مقابله و ایستادگی و قدرت نمایی خود در برابر مخالفان اقدام به برپایی متینگ و تجمعات می کنند.
[1]. اصفهانی، راغب، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق داوودی، صفوان عدنان، ص 387، چاپ اول، الدار الشامیة، بیروت، 1416هـ.ق.
[2]. طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج 3، ص 320، چاپ دوم، مکتبة المرتضویه، 1365.
[3] رسائل ابن سینا، ص 338 به نقل از جوادی، مرتضی، فلسفه زیارت و آیین آن.
[4] . قمی، ابن قولویه، کامل الزیارات، ص 45، چاپ اول، مرتضویه، نجف، 1356هـ.ق.
[5] . قمی، عباس، سفینة البحار، ج 3، ص 518، چاپ دوم، اسوه، قم، 1416هـ.ق.
[6] . قمی، عباس، مفاتیح الجنان، زیارت امام حسین در نیمه ماه رجب، ص 798، چاپ دوم، آرمان، قم، 1380هـ. ش.
[7] . ر. ک، فلسفه زیارت و آیین آن، ص 27.
.[8]ر. ک، جوادی آملی، عبدالله، صهبای حج، ص 489، چاپ دوم، اسراء، قم، 1378هـ.ش.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات