جستجوی پیشرفته
بازدید
28608
آخرین بروزرسانی: 1392/08/12
خلاصه پرسش
منشأ اخلاق چیست و چگونه می‌توان صفات اخلاقی را در خود ایجاد کرد؟
پرسش
منشأ اخلاق چیست و چگونه می‌توان صفات اخلاقی را در خود ایجاد کرد؟
پاسخ اجمالی

بحث منشأ بودن دین یا عقل برای اخلاق، وابستگی بسیاری به بحث عقلی بودن و یا شرعی بودن حُسن و قُبح دارد. در این‌باره نظریات گوناگونی مطرح شده است. نظریه درست همان است که گروهی از مسلمانان گفته‌اند و آن‌این‌که حُسن و قُبح، ذاتی اشیاء است و عقل، حسن و قبح را درک می‌کند و «حسن و قبح دو امر عقلی هستند».  بر این اساس، عقل، حاکم بر حسن و قبح صفات اخلاقی خواهد بود و منشأ اخلاق، عقل می‌باشد؛ و اخلاق، اعتباری بنفسه داشته و از عقل سرچشمه می‌گیرد. اما ناگفته نماند؛ کسانی که اخلاق را مبتنی بر عقل دانسته و معتقد به حُسن و قُبح عقلی شدند، چنین نیست که مقام کشف افعال پسندیده و ناپسند را لزوماً تنها بر عهده عقل بگذارند. اندیشمندان اسلامی بر این نکته تأکید می‌کنند که برای درک برخی و حتی بسیاری از آموزه‌های پسندیده و ناپسند اخلاقی به آموزه‌های دینی نیاز است. یکى از ویژگی‌هاى مهم این نظریه، آن است که هم به نقش عقل و هم به نقش وحى در منشأ و تشخیص صفات اخلاقى توجه شده است.  بنابراین، هر چند بخشی از صفات اخلاقى را می‌توان از راه تعقل به ‏دست آورد؛ اما عقل و وجدان براى تشخیص همه ارزش‌ها و فضایل و رذایل کافى نیست و به سبب محدودیت‌هاى آن به دستگیرى و راهنمایى وحى آسمانى در قالب دین کامل نیازمند است. براساس این دیدگاه وحى الهى و عقل، دو منبع اساسى در شناخت و منشأ بایدها و نبایدهای اخلاقی‌اند.
اما هنگامی که آدمی به وسیله وحی و عقل فضایل و رذایل را شناخت، چگونه می‌تواند آنها را در زندگی فردی و اجتماعی خود پیاده کند، علمای اخلاق با توجه به آیات و روایات و احکام عقلی به تبیین و توضیح آنها پرداخته و راه‌کارهایی نیز بیان کرده‌اند. که در این‌باره به نمایه‌هایی که در پاسخ تفصیلی آمده مراجعه شود.
پاسخ تفصیلی
با کنار هم گذاشتن «دین» و «اخلاق»، مباحث مختلفی را در میان اندیشمندان اسلامی و غیر اسلامی مطرح کرده است ‏که در این‌جا به بخشی از آن مباحث؛ یعنی «منشأ اخلاق» پرداخته می‌شود. با توجه به پرسش، باید به دو موضوع پرداخته شود: الف. منشأ اخلاق (منشأ و سرچشمه فضیلت و رذیلت) چیست؟ ب. صفات اخلاقی چگونه در ما پدید می‌آید؛ به دیگر سخن؛ یک انسان چگونه متخلق به فضایل شده و خود را از رذایل دور می‌کند. که هر دو موضوع به رابطه میان دین و اخلاق برمی‌گردد. بحث پیرامون ارتباط دین و اخلاق، فروعات زیادی دارد که در این مختصر نیازی به بیان آنها نیست.[1]
الف. منشأ ارزش‌های اخلاق
در این بخش، از موضوع اول بحث می‌شود؛ که بیان ساده و روشن آن چنین است: سرچشمه بایدها و نبایدهای اخلاقی چیست؟ این‌که رفتار و یا گفتاری فضیلت شمرده می‌شود و یا کردار و گفتاری رذیلت نام نهاده می‌شود، آیا سرچشمه آن تنها عقل است، یا تنها دین و وحی است و یا سرچشمه معرفی فضایل و رذایل اخلاقی دین و عقل با هم است؟
پیرامون سابقه زمانی این بحث اندکی اختلاف وجود دارد؛ برخی این بحث را متعلق به جهان امروز می‌دانند هر چند معتقدند مقدمات آن از قدیم بوده است و برخی نیز اصل بحث را دارای سابقه زمانی طولانی دانسته‌اند.[2] در هر صورت آنچه مسلم است این‌که فراگیر شدن این بحث بیشتر در جهان غرب و با تضعیف دین و وحی الهی، بوده است؛ غربی‌ها وقتی از دامان دین فراتر رفتند، برای اخلاق اعتباری دو چندان قائل شدند و کم کم این بحث رشد پیدا کرد که اخلاقی که جدای از دین است چه سرچشمه­ای دارد؟ اما پیرامون منشأ بودن دین یا عقل در اخلاق باید گفت: این بحث، وابستگی بسیاری به حُسن و قُبح عقلی و یا شرعی دارد.[3]
بیشتر اندیشمندانی که منشأ ارزش‌های اخلاق را دین و وحی می‌دانند، قائل به وابستگی ارزش های اخلاقیات به دین در مقام ثبوت شده‌اند؛ یعنی بایدها و نبایدهای اخلاق معنایی ذاتی ندارد، و حجیت و اعتبار خود را از دین می‌گیرد؛ هر چه دین آن‌را خوب بداند، آن چیز خوب خواهد بود، و هر چه را بد بنگارد، باید آن‌را بد دانست. در میان مسلمانان، نظریه این گروه را در بحثی تحت عنوان «حُسن و قُبح شرعی» جای می‌دهند. پیشتازان این نگرش فکری در اسلام، اشاعره بوده‌اند، که اخلاق و خوب و بد بودن اشیاء را به شرع نسبت می‌دهند. اشاعره معتقد بودند دین و وحی با حجیت بنفسه اخلاق ناسازگار است. ایشان در واقع دین را به نوعی برتر از اخلاق می‌دانستند. آنسلم (Anselm) قدیس هم در مسیحیت به این قول قائل بود. کسانی مثل اشاعره و آنسلم معتقد بودند دین و اوامر و نواهی خدا فوق اخلاق است. اشاعره به روشنی می‌گفتند اگر خدا یزید را به بهشت ببرد و سلمان را به جهنم، هیچ مشکلی نیست.[4] متکلمان اسلامی با دلایل عقلی و نقلی این نظریه را رد کرده و نپذیرفته‌اند.[5] 
در مقابل؛ نظریه درست همان است که گروهی از مسلمانان گفته‌اند و آن‌این‌که حُسن و قُبح، ذاتی اشیاء است و عقل، حسن و قبح را درک می‌کند و «حسن و قبح دو امر عقلی هستند».[6] بر این اساس، عقل، حاکم بر حسن و قبح صفات اخلاقی خواهد بود و منشأ آنها، عقل می‌باشد؛ و اخلاق، اعتباری بنفسه داشته و از عقل سرچشمه می‌گیرد. اما ناگفته نماند؛ کسانی که اخلاق را مبتنی بر عقل دانسته و معتقد به حُسن و قُبح عقلی شدند، چنین نیست که مقام کشف افعال پسندیده و ناپسند را لزوماً تنها بر عهده عقل بگذارند. اندیشمندان اسلامی بر این نکته تأکید می‌کنند که برای درک برخی و حتی بسیاری از آموزه‌های پسندیده و ناپسند اخلاقی به آموزه‌های دینی نیاز است. حُسن و قُبح برخی از افعال امری کاملاً واضح و بدیهی است،‌ حسن «صدق و راست‌گویی» و قبح «کذب و دروغ‌گویی»، از جمله اموری هستند که در کشف آنها هیچ نیازی به شرع و دین نیست، و با توجه عقل به دست می‌آید، اما در کنار اینها مواردی از آموزه‌های اخلاقی وجود دارد -مانند بسیاری از احکام عبادی- که تنها با بهره‌گیری از شریعت به دست می‌آیند.[7] یکى از ویژگی‌هاى مهم این نظریه، آن است که هم به نقش عقل و هم به نقش وحى در منشأ و تشخیص صفات اخلاقى توجه شده است.
با توجه به آنچه گذشت و بر اساس روش عقل‌گرایی اعتدالی، آنچه در اینجا پذیرفتنی است نیازمندی اخلاق به دین در کشف برخی از گزاره‌های اخلاقی، است. پذیرش حسن و قبح ذاتی افعال به معنای آن است که برخی از اعمال در عالم واقع مصداق عدل‌اند و برخی دیگر مصداق ظلم. نکته در خور توجه آن است که عقل آدمی چه بسا در تعیین این مصداق به خطا می‌رود و چاره‌ای جز مددجویی از وحی ندارد.[8] بنابراین، هر چند بخشی از صفات اخلاقى را می‌توان از راه تعقل به ‏دست آورد؛ اما عقل و وجدان براى تشخیص همه ارزش‌ها و فضایل و رذایل کافى نیست و به سبب محدودیت‌هاى آن به دستگیرى و راهنمایى وحى آسمانى در قالب دین کامل نیازمند است. براساس این دیدگاه وحى الهى و عقل، دو منبع اساسى در شناخت و منشأ بایدها و نبایدهای اخلاقی‌اند و براى تشخیص آنها باید هم به اوامر و نواهى الهى روى آورد و هم از موهبت عقل خدادادى بهره‏مند شد. تا عقل و وحی در کنار یکدیگر، ثمرات عملی بسیاری را برای انسان به همراه داشته باشد. یکی از این ثمرات به شرح زیر است: 
گزاره‌های عقلی اخلاقی، به تنهایی شامل یک سری قواعد و دستورات خشکی است که به تنهایی نمی‌تواند انگیزه کافی را برای انجام فعل در شخص ایجاد کند. هر شخصی دوست دارد در پی انجام هر فعل اخلاقی، از مهر و لطف ویژه‌ای برخوردار شود و با این کار عنایت و عطوفت ویژه‌ای را نسبت به خود جلب کند. دین اسلام با مطرح ساختن حقایقی مانند رضایت پروردگار، ثواب و عقاب، و مراقب خطوات و وسوسه‌های شیطانی بودن، این انگیزه قوی را در انسان ایجاد می‌کند تا همواره رضایت الهی را در افق افعال اخلاقی خود ببیند و در جهت کسب آن گام بردارد.
به‌علاوه؛ ثواب و عقاب یک ضمانت اجرایی برای برای عملی شدن قواعد عقلی اخلاقی در جامعه است. اصولاً هر قانون و مصوّبه‌ای مادامی که از ضمانت اجرایی برخوردار نباشد در اجرا دچار مشکل شده و به صورت جوهری بر کاغذ باقی خواهد ماند. قواعد عقلی نیز به عنوان مجموعه‌ای‌ از قواعد و دستورات که رفتار صحیح انسان در این دنیا را تنظیم می‌کند از این قاعده مستثنا نبوده و برای تحقّق نیازمند نیرویی است تا اجرای آن‌را تضمین کرده و با متخلّفان از این اصول برخورد کند. در این میان، دین و وحی با نظام پاداش و کیفر و مجازات خود یک ضمانت اجرای ما فوق طبیعی را فراهم می‌سازد. که در صورت اخلاقی زیستن، به حیاتی ابدی و سعادتی جاودان نائل می‌شود و از نعمت‌های اخروی بهره‌مند خواهد شد و از سوی دیگر وی را از عواقب سوء بداخلاقی و عدم پایبندی به اصول اخلاقی بر حذر داشته و دچار شدن به عذاب‌های دردناک اخروی را پیامد تخلّف از این اصول معرّفی کرده‌اند.
اینک به بخش دوم بحث می‌پردازیم که هنگامی که آدمی به وسیله وحی و عقل فضایل و رذایل را شناخت، چگونه می‌تواند آنها را در زندگی فردی و اجتماعی خود پیاده کند و به اصطلاح متخلّق به اخلاق الهی و انسانی شود. از این موضوع در کتاب‌های اخلاقی تحت عنوان «اخلاق عملی»[9] بحث شده است که علمای اخلاق با توجه به آیات و روایات و احکام عقلی به تبیین و توضیح آنها پرداخته و راه‌کارهایی نیز بیان کرده‌اند. در این‌باره به برخی از آن موارد -که در این سایت پاسخ داده شده- مراجعه شود:
«مراحل آغازین خود سازی و تزکیه نفس»، سؤال 387
«راه‌های مقابله با حسادت»، سؤال 740
«اسامی کتاب‌های اخلاقی»، سؤال 3017
«درمان بی ادبی»، سؤال 7381
«راهنمایی برای زدودن رذایل»، سؤال 2604
«آثار فضایل اخلاقی»، سؤال 34226
و موارد دیگری که می‌توان به درختواره «اخلاق» همین سایت مراجعه نمود.
 

[1]. برای آگاهی بیشتر درباره این موضوع ر.ک: 7078؛اخلاق مبتنی بر دین
[2]. ر.ک: مجله آیین، شماره 16، میزگرد بررسی اخلاق و دین، با حضور غلامرضا اعوانی، شهرام پازوکی، سروش دباغ، علی‌رضا علوی‌تبار، مصطفی محقق داماد، ‌مهر 1387ش.
[3]. ر.ک: پیوند دین و اخلاق از منظر علامه طباطبایی، اکوان، محمد، مجله پژوهش دینی، شماره 22، ص 115، بهار و تابستان 1390ش.
[4]. ملکیان، مصطفی، دین و اخلاق، مجله آیین، شماره 16، ص 15، مهر 1387ش.
[5]. ر.ک: «حسن و قبح افعال»، سؤال 37626؛ «نقش منابع دینی در اخلاق»، سؤال 562؛ یوسفیان،‌ حسن، کلام جدید، ص 355، انتشارات سمت، مؤسسه آموزشی امام خمینی، تهران، ‌1389ش.
[6]. علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، محقق و مصحح: حسن‌زاده آملی، حسن، ص 417، مرکز نشر اسلامی، قم،‌ 1425ق.
[7]. ر.ک: کلام جدید، ص 355 – 356.
[8]. کلام جدید، ص 357.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها