لطفا صبرکنید
22696
- اشتراک گذاری
دو پاسخ (نقضی و حلی) برای این پرسش بیان می شود:
پاسخ نقضی: اگر فرشته ای (که معصوم است) از شما بپرسد: چرا این انسانی که خداوند در مورد او می فرماید: از روح خود (یک روح شایسته و بزرگ) در او دمیدم و ... از دستور خدا سر باز می زند و نافرمانی او می کند؟ در این جا چه پاسخی برای او می توانید بدهید.
پاسخ حلی: بین دانستن و عمل کردن تفاوت زیادی وجود دارد. این طور نیست اگر کسی به چیزی علم دارد به دنبال آن عمل هم باشد! انسان می تواند به خیلی از مسائل علم داشته باشد، ولی به علت عدم اعتقاد یا اهمیت ندادن، یا به جهت پیروی از هوای نفس و ... مخالف علمش عمل کند.
از آیات و روایات بسیاری برمی آید که اگر کسی با هر گناهی در حال اختیار توبه نماید و گذشته اش را جبران نماید خداوند توبه او را می پذیرد، بی گمان این شامل ابلیس و ذریه او نیز خواهد شد.
با توجه به این که شیطان از طائفه جنیان است [1] و اجنه نیز نظیر انسان ها دارای تکلیف و اختیار هستند و در مقابل اعمالشان نیز باید پاسخ گو باشند [2] از این رو در قبال اوامر و نواهی الاهی مختار به اتیان و ترک آن هستند.
پرسش شما از چند بخش تشکیل شده است که در حقیقت قسمت اول آن موعظه ای است به شیطان که چرا با وجود این که در جوار الاهی بود و شش هزار سال خدا را پرستید [3] که کسی ندانست از سال هاى دنیا است یا سال هاى آخرت در عین حال از دستورات الاهی تخلف نمود؟
در این جا دو پاسخ (نقضی و حلی) برای این پرسش بیان می نماییم:
پاسخ نقضی: اگر فرشته ای (که معصوم است) از شما بپرسد: چرا این انسانی که خداوند در مورد او می فرماید: "از روح خود (یک روح شایسته و بزرگ) در او دمیدم" [4] "و با آفرینش او، خداوند خود را احسن الخالقین نامیده" [5] "و او را بر بسیاری از موجودات برتری بخشیده و آن چه را که در آسمان ها و زمین است مسخّر او قرار داده" [6] و ... در عین حال از دستور خدا سرپیچی نموده و نافرمانی او می کند؟ آیا انسان نمی داند که در یک روزی باید در مقابل تمام اعمالش پاسخ گو باشد؟
این جا شما چه پاسخی به او می دهید؟ هر پاسخی که بدهید همان را ما به شما برمی گردانیم! ظاهراً پاسخی غیر از پاسخی که ما در جواب حلی به آن می پردازیم ندارید.
پاسخ حلی: همان طور که سابقاً گفتیم انسان ها و جنیان موجودات مختاری هستند؛ یعنی خداوند راه های درست و نادرست را به آنها نشان داده و خودشان باید در انتخاب یکی از آن دو راه تصمیم بگیرند و می دانیم که بین دانستن و عمل کردن تفاوت بسیاری وجود دارد. این طور نیست که اگر کسی به چیزی علم دارد به دنبال آن عمل هم باشد، انسان می تواند به خیلی از مسائل علم داشته باشد، ولی به علت عدم اعتقاد یا اهمیت ندادن یا به جهت پیروی از هوای نفس و ... مخالف علمش عمل کند. قرآن کریم درباره عده ای می فرماید: "و آن را از روى ظلم و سرکشى انکار کردند، در حالى که در دل به آن یقین داشتند! پس بنگر سرانجام تبهکاران (و مفسدان) چگونه بود". [7] شیطان هم؛ مانند خیلی از انسان ها که به وجود معاد و ضرورت آن و به حرمت خیلی از گناهان علم دارند، ولی باز هم گناه می کنند، با علم به وجود جهنم و بهشت، به اعمال خود ادامه می دهد.
توبه شیطان
از آیات و روایات بسیاری برمی آید که اگر کسی با هر گناهی در حال اختیار توبه نماید و گذشته اش را جبران نماید خداوند توبه او را می پذیرد، بی گمان این شامل ابلیس و ذریه او نیز خواهد شد، برخی از روایات از توبه ابلیس در زمان حضرت نوح (ع) خبر می دهند که نوح به خداوند عرض کرد: پروردگارا! اگر ابلیس توبه کند توبهاش قبول می شود؟ خطاب رسید: اگر به قبر آدم سجده کند توبهاش را می پذیریم هنگامى که نوح (ع) این موضوع را به ابلیس خبر داد. ابلیس گفت: تا آدم زنده بود من بر او سجده نکردم. آیا اکنون که مرده است به او سجده کنم؟ [8] ، [9]
اما همان طور که گفتیم: باید شرایط توبه محقق باشد؛ یعنی اولاً: توبه واقعی باشد، ثانیاً: حقوقی را که در گذشته (اعم از حق الله و حقوق غیر خدا) تضییع نموده جبران نماید.
قابل ذکر است که بعضی از افراد به خاطر گناهان زیاد توفیق توبه را از دست می دهند، شاید بتوان گفت: غرور و تکبر شیطان هرگز راه بازگشتی برای او نگذاشته است، اما با توجه به رحمت واسعه الاهی هرگز نباید از رحمت الاهی ناامید شد.
خداوند در قرآن خطاب به پیامبرش می فرماید: بگو: «اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مىآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است. [10]
نمایه مرتبط: توبه نکردن شیطان، 6836 (سایت: 6923) .
[1] کهف، 50، "فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ کانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّه".
[2] انعام، 130.
[3] نهج البلاغه. خ 192.
[4] حجر، 29.
[5] مؤمنون، 14.
[6] اسراء، 70؛ تین، 4؛ لقمان، 20.
[7] نمل، 14.
[8] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 60، ص 281، ح 170، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 هـ ق.
[9] بر گرفته از سؤال شماره 6836 (سایت: 6923) .
[10] زمر، 53.