لطفا صبرکنید
بازدید
9078
9078
آخرین بروزرسانی:
1397/03/27
کد سایت
fa85364
کد بایگانی
102952
نمایه
رسانندگان نامههای پیامبر(ص) به پادشاهان
طبقه بندی موضوعی
تاریخ|پیامبری برای جهانیان
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
چه افرادی نامههای مهم پیامبر اسلام(ص) را به پادشاهان آن زمان میرساندند؟
پرسش
نامههای پیامبر اسلام(ص) به پادشاهان را چه کسانی میبردند؟
پاسخ اجمالی
پیامبر گرامی اسلام(ص) پس از صلح حدیبیه، نامههایی را برای پادشاهان و سران سرزمینهای همجوار، ارسال کردند. که در اینجا به نام و زندگینامه مختصر برخی از ابلاغکنندگان این نامهها اشاره میشود:
1. نامه پیامبر(ص) به هرقل پادشاه روم
دحیة بن خلیفه کلبی، معروف به دحیه کلبی، صحابی پیامبر اکرم(ص). وی پیش از جنگ بدر اسلام آورد[1] و در جنگ احد و نبردهای پس از آن حضور داشت.[2] دحیه در سال ششم هجری، مأمور رساندن نامه پیامبر(ص) و ابلاغ رسالت ایشان به فرمانروای روم شرقی (ترکیه کنونی) شد.[3]
2. نامه پیامبر(ص) به خسروپرویز
رساننده نامه رسول خدا(ص) به خسرو پرویز، شخصی به نام عبدالله بن حذافه سهمی بود. عبدالله بن حذافه در ابتدای ظهور اسلام، مسلمان شد و از مهاجران پیشقدم بود که به همراه برادرش قیس هجرت نمود. وی مورد اعتماد پیامبر خدا(ص) بود؛ از اینرو او را به عنوان سفیر به سوی کسری(خسروپرویز) پادشاه سرزمین فارس برگزید و نامهای را به دست او داد که به پادشاه برساند.[4] عبدالله بن حذافه بعدها در زمان خلیفه دوم به اسارت رومیان درآمد و در زمان خلافت عثمان در مصر درگذشت.[5]
3. نامه پیامبر(ص) به مقوقس بزرگ مصر
حاطب بن أبی بلتعة لخمی از صحابه رسول خدا(ص) که مسلمان شد و به مدینه مهاجرت کرد. حاطب، سفیر پیامبر به سوی مقوقس پادشاه مصر بوده است.[6] او در خلافت عثمان، در سال 30 هجری در سن 65 سالگی از دنیا رفت.[7]
4. نامه پیامبر(ص) به نجاشی حاکم حبشه
رسول خدا(ص)، عمرو بن أمیة بن خویلد ضمری را با پیامی به سوى نجاشى حاکم حبشه فرستاد.[8] عمرو بن أمیة ضمری از مسلمانان اولیه و از جمله مهاجران پیشقدم بود. وی در اواخر ایام حکومت معاویه درگذشت.[9]
5. نامه پیامبر(ص) به منذر بن ساوی تمیمی حاکم بحرین
علاء بن حضرمی، صحابی پیامبر خدا(ص)، و از نگارندگان قرآن بود. پیامبر(ص) برای دعوت به اسلام، وی را به سوی بحرین فرستاد.[10] پس از اینکه اهالی بحرین مسلمان شدند، پیامبر(ص) وی را به عنوان امیر بحرین گماشت. ابوبکر نیز در زمان خلافتش وی را ابقا کرد.[11] حضرمی، در 14 ق درگذشت.[12]
1. نامه پیامبر(ص) به هرقل پادشاه روم
دحیة بن خلیفه کلبی، معروف به دحیه کلبی، صحابی پیامبر اکرم(ص). وی پیش از جنگ بدر اسلام آورد[1] و در جنگ احد و نبردهای پس از آن حضور داشت.[2] دحیه در سال ششم هجری، مأمور رساندن نامه پیامبر(ص) و ابلاغ رسالت ایشان به فرمانروای روم شرقی (ترکیه کنونی) شد.[3]
2. نامه پیامبر(ص) به خسروپرویز
رساننده نامه رسول خدا(ص) به خسرو پرویز، شخصی به نام عبدالله بن حذافه سهمی بود. عبدالله بن حذافه در ابتدای ظهور اسلام، مسلمان شد و از مهاجران پیشقدم بود که به همراه برادرش قیس هجرت نمود. وی مورد اعتماد پیامبر خدا(ص) بود؛ از اینرو او را به عنوان سفیر به سوی کسری(خسروپرویز) پادشاه سرزمین فارس برگزید و نامهای را به دست او داد که به پادشاه برساند.[4] عبدالله بن حذافه بعدها در زمان خلیفه دوم به اسارت رومیان درآمد و در زمان خلافت عثمان در مصر درگذشت.[5]
3. نامه پیامبر(ص) به مقوقس بزرگ مصر
حاطب بن أبی بلتعة لخمی از صحابه رسول خدا(ص) که مسلمان شد و به مدینه مهاجرت کرد. حاطب، سفیر پیامبر به سوی مقوقس پادشاه مصر بوده است.[6] او در خلافت عثمان، در سال 30 هجری در سن 65 سالگی از دنیا رفت.[7]
4. نامه پیامبر(ص) به نجاشی حاکم حبشه
رسول خدا(ص)، عمرو بن أمیة بن خویلد ضمری را با پیامی به سوى نجاشى حاکم حبشه فرستاد.[8] عمرو بن أمیة ضمری از مسلمانان اولیه و از جمله مهاجران پیشقدم بود. وی در اواخر ایام حکومت معاویه درگذشت.[9]
5. نامه پیامبر(ص) به منذر بن ساوی تمیمی حاکم بحرین
علاء بن حضرمی، صحابی پیامبر خدا(ص)، و از نگارندگان قرآن بود. پیامبر(ص) برای دعوت به اسلام، وی را به سوی بحرین فرستاد.[10] پس از اینکه اهالی بحرین مسلمان شدند، پیامبر(ص) وی را به عنوان امیر بحرین گماشت. ابوبکر نیز در زمان خلافتش وی را ابقا کرد.[11] حضرمی، در 14 ق درگذشت.[12]
[1]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج 4، ص 188، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق.
[2]. ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق، بجاوی، علی محمد، ج 2، ص 461، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق.
[3]. همان؛ ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 2، ص 6، بیروت، دار الفکر، 1409ق.
[4]. الاستیعاب، ج 3، ص 888 – 889؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج 1، ص 215، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق.
[5]. الاستیعاب، ج 3، ص 890؛ أنساب الأشراف، ج 1، ص 215.
[6]. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق، عبد الموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، ج 6، ص 296، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 7، ص 156، بیروت، دار الفکر، 1407ق؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ج 2، ص 332، بیروت، دار القلم، چاپ اول، 1414ق.
[7]. الاستیعاب، ج 1، ص 312.
[8]. أسد الغابة، ج 3، ص 691؛ ابن جوزی، عبد الرحمن بن علی، المنتظم، محقق، عطا، محمد عبد القادر، عطا، مصطفی عبد القادر، ج 5، ص 235، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق.
[9]. أسد الغابة،ج 3، ص 690 – 691.
[10]. طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 3، ص 29، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق؛ عیون الأثر، ج 2، ص 334.
[11]. الاستیعاب، ج 3، ص 1086؛ الإصابة، ج 4، ص 445.
[12]. الاستیعاب، ج 3، ص 1086.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات