دوست، همدم تنهايیهاى انسان، شريك غمها و شادیها، بازوى يارى رسان در نيازمندیها، تکیه گاه انسان در مشکلات و گرفتاریها و مشاور خيرخواه در لحظات ترديد و ابهام است، اما از آن جایی که دوستان هر كس، یکی از مواردی بوده که مبناى قضاوت ديگران نسبت به اخلاق و شخصيت انسان است، و تأثیر پذیری انسان از دوستان، در سنین مختلف، بسیار است؛ از این رو، دقّت در گزينش دوست، به سلامت اخلاقى و رفتارى انسان كمك مى كند. به فرمودۀ امام علی (ع): «دوست، همچون وصلۀ جامعه است، پس آن را همشکل و همسان خود برگزين».[i]
ارتباط قلبى و درونى ميان انسانها، به پيوندهاى اجتماعى و بيرونى مى انجامد. روابط اجتماعی نیز، در روحيات و اخلاق افراد، اثر مى گذارد. آنان كه به تعالی فکر و سلامت اخلاق و تهذيب نفس و تکامل شخصيت خويش علاقه مندند، ناگزير بايد در انتخاب دوست، معيارهاى مكتبى را لحاظ كنند و به آنچه از دوست مى گيرند، اهتمام ورزند. بنابراین، آنچه در اسلام برای گزینش دوست در مرحلۀ اول مهم است، ویژگیهای ظاهری و مادّی دوست و رفیق نیست، بلکه ویژگیهای معنوی است.
در این جا، نمونه هایی از ویژگیهای معنوی دوست و رفیق بیان میشود:
1. ایمان، بهترین زیر بنای دوستی است: يگانه چيزى كه اصالت و استوارى دارد، ايمان به اعتقادات و اصول دینی است. اگر رفاقت و دوستى انسان، با ديگران، به جهت پيوندشان با خدا باشد، گسسته نمى شود؛ زيرا بر پايهای محكم بنا شده است و اين ويژگى آيين جاويدان اسلام است كه زير بناى همه چيز را ايمان قرار داده است و در اين مكتب اصيل و ارزنده، دوستى و دشمنى هايى كه بر پايه ايمان استوار است و فقط براى خدا باشد، نيرومندترين ارتباط بين آفرينندۀ جهان و آفريدگان به شمار مى آيد.
قرآن شریف در این رابطه آیات گوناگونی دارد که در ضمن آنها، مردم و مؤمنان را از برقرار کردن پیوند دوستی و مودّت با کافران، مشرکان و منافقان بر حذر می دارد؛ مانند: «افراد با ايمان نبايد به جاى مؤمنان، كافران را دوست و سرپرست خود انتخاب كنند و هر كس چنين كند، هيچ رابطهاى با خدا ندارد (و پيوند او به كلّى از خدا گسسته مىشود) مگر اين كه از آنها بپرهيزيد...».[ii]
2. یک دوست شایسته باید عاقل و اهل خردمندی باشد: عقل و خرد، نیرویی است که انسان به وسیلۀ آن حقایق عالم را درک می کند. از آن جا که عقل، مشعل فروزان زندگی است و سعادت آدمی در سایه تدبیر و اندیشه است، دین اسلام یکی از شرایط رفاقت و دوستی را مسئله عقل و خرد دانسته و تأکید نموده که با صاحبان عقل و اندیشمندان با وفا دوستی داشته باشد.
در روایتی از امام علی (ع) می خوانیم: «منعی ندارد كه با شخص خردمند همنشين شوى، اگر چه كرم (جوانمردى وجود و بخشش) او را نپسندى [و از اين ناحيه سودی از او نبرى]، ولى از خرد او سود ببر، و از اخلاق بدش بپرهيز، و هيچ گاه همنشينى با شخص كريم را از دست مده اگر چه از خرد او سودى نبرى، ولى با خرد خود از كرم او سود ببر، و بگريز هر چه میتوانى از همنشينى با شخص پست و بىخرد [که نه کریم است و نه عاقل]».[iii]
حضرتش همچنین می فرماید: «همنشینی با دوست عاقل، سبب زنده بودن روح است».[iv]
اما رفیق و دوست جاهل همچون زهری است که وجودش هر لحظه جسم و جان را آزار می رساند.
امام صادق (ع) فرمود:«كسى كه از همنشينى و دوستی با احمق پرهيز نكند، تحت تأثير كارهاى احمقانه وى واقع مىشود و خيلى زود به اخلاق ناپسندش متخلّق میگردد».[v]
3. یک دوست شایسته، دوستی است که عیبهای ما را به ما هدیه دهد: در اسلام آنگونه از دوستى ها ارزشمند است كه اشعۀ تابناك آن بر شئون زندگى فردى و اجتماعى فرد پرتو افکند، و دست يابى به تكامل را رهنمون سازد. كسى كه عیب های انسان را مى بیند و به او براى اصلاح آن، تذكّر نمى دهد، یک دوست شایسته نيست، بلكه دوست خوب، در نگاه روایات، دوستی است که چون آینه، عيبها را به ما نشان داده تا ما به اصلاح آنها بپردازیم؛ چرا که او به درستی و سعادت دوست خويش علاقهمند است و به انگيزۀ خيرخواهى، عيب او را بر وى ارائه مى كند و او را آگاه مى سازد كه تا او خود را اصلاح نمايد.
در قرآن کریم آمده است: «مردان و زنان باايمان، ولىّ (و يار و ياور) يكديگرند، امر به معروف، و نهى از منكر مىكنند نماز را برپا مىدارند و زكات را مىپردازند و خدا و رسولش را اطاعت مىكنند بزودى خدا آنان را مورد رحمت خويش قرار مىدهد خداوند توانا و حكيم است».[vi]
امام صادق (ع) فرمودند: «بهترين برادرانم آن كسى است كه عيبها و نقائصم را به من هديه كنند».[vii]
4. یک دوست خوب، در راه برطرف کردن نیازمندی های مادی و معنوی برادر دینی خود قدم برداشته و تا بتواند آن را بر آورده می کند:
امام حسن مجتبی (ع) در این باره، چنين سفارش فرموده است: با كسى همنشينى و دوستى كن كه:
1. هرگاه با او همنشين شدى، مايۀ آراستگى تو باشد؛
2. هر گاه خدمت او كردى، [آبروى] تو را حفظ كند؛
3. هرگاه از او يارى خواستى كمكت كند؛
4. اگر سخن [حق و درستی] گفتى، تو را تصديق كند؛
5. اگر [بر دشمن] حمله بردى، [قدرت] تو را تقویت کند؛
6. اگر دستت را به فضل و نيكى دراز كردى، او هم دست، پيش آورد [و تو را یاری نماید]؛
7. اگر در تو، [و زندگيت] رخنه اى پديد آمد، آن را برطرف سازد؛
8. اگر از تو نيكى ديد، آن را در شمار و حساب آورد؛
9. اگر چيزى از او خواستی، به تو بدهد؛
10. اگر تو ساکت بودی [و چیزی نخواستی] او آغاز كند [و نيازت را برطرف سازد].[viii]
این برخی از ویژگیهای مهمّ فردی بود که یک دوست و رفیق باید داشته باشد؛ اما در دوست یابی باید به معیارها و ویژگی های اجتماعی توجه داشته و نگاه عرف یک جامعه نیز باید در همنشینی و معاشرت در قالب رفاقت و دوستی در نظر گرفته شود؛ در این جا به برخی از این امور اشاره می شود:
یک. سنّ دو رفیق و دوست
دربارۀ سنّ دو رفیق باید دو نکته را در نظر داشت:
1. اگر سنّ کسی که می خواهد با او دوست شود، بزرگ تر از او است می تواند از تجربیات و معنویات او به عنوان یک برادر دینی و دوست بزرگ تر استفاده کرده و احترام او را نگه دارد، و برخی از رفتارهایی که با هم سالان خود دارد، با او نداشته باشد. پس نباید کاری را در این معاشرت و دوستی انجام دهد که مردم او را در این همنشینی سرزنش نمایند.
2. آنچه در بالا گفته شد ممکن است دربارۀ دو فردی که از جهت سنّی هم کفو و همسان هستند، نیز باید رعایت شود؛ زیرا جایگاه افراد مهم بوده و احترام آنها باید حفظ شود.
دو. باید در اجتماع سابقۀ کسی که با او طرح دوستی ریخته می شود، در نظر گرفته شود؛ برای نمونه، شخصی که از جهت اجتماعی جایگاه مثبت و آبرومندی دارد، با کسی که در جامعه دارای شخصیّت مثبت و آبرومندی نبوده، دوستی و رفاقت ننماید؛ اگر چه در هدایت برخی از انسان ها باید محبت داشت و مهربانی کرد، ولی رسالت هدایت دیگران و امر به معروف و نهی از منکر وابسته به عنوان خاصّ رفاقت و دوستی نیست.
سه. در مواردی که دوستی دو نفر به حدّی باشد که جامعه نگاهی ابهام آمیز به آن داشته باشد، باید از آن دوری کرده و خود را در معرض تهمت قرار ندهد؛ چنان چه امام علی (ع) می فرماید:«از مكانهاى تهمت آميز، و جاهايى كه مردم به آن بدگمانند بپرهيز، زيرا همنشين بد انسان را گول مىزند».[ix]
[i] تميمى آمدى، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ص 423، دفتر تبليغات اسلامى، قم، 1366 ش.
[ii] آل عمران، 28.
[iii] الکافی، ج 2، ص 638، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1365 ش.
[iv] غررالحکم، ص 429، ح 9771.
[v] محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 8، ص 336، مؤسسه آل البيت (ع)، قم، 1408 ق.
[vi] توبه، 71.
[vii] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2، ص 639.
[viii] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 44، ص 139، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404ق.
[ix] عاملی، شیخ حرّ، وسائل الشیعة، ج 12، ص 36، مؤسسه آل البيت (ع)، قم، 1409ق.