در منابع حدیثی برای مستجاب نشدن دعا علتهای گوناگونی بیان شده است که در این نوشته به نمونههایی اشاره میشود.
1. گناه
اساساً گناه بهطور کلی سبب میشود که پردههای عصمت انسان دریده شود؛ گناه میتواند موجب نزول بلا، عدم استجابت دعا، گرفتن رزق و روزى و از بین رفتن خیر و برکت در زندگی انسان و... شود. اصولاً این خاصیت و اثر طبیعی گناه است. این چیزی است که در منابع دینی ما به آن اشاره شده است.
در حدیثی آمده است خداوند میفرماید: «گاهى بنده از من حاجتى میطلبد و من آنرا اجابت میکنم، ولى او گناه میكند، من هم به فرشتگان میگویم: این بنده به وسیله گناه، خود را در معرض خشم من قرار داد، و خود را مستحقّ محرومیت از نعمت من كرد، پس از این به خواسته خود نزد من نایل نخواهد شد، مگر به بندگیم گردن نهد».[1]
امام علی(ع): «گناه مانع اجابت میشود. راه دعا را با گناهان بستهای. بنابراین، دیر اجابت شدن دعایت را بعید ندان».[2]
«تعجب است از کسی که دعا میکند و اجابت آنرا کُند میشمارد، در حالیکه اجابت را با گناهان، بسته است».[3]
امام سجاد(ع): «گناهانى که مانع استجابت دعا میشوند، عبارتاند از: 1. نيّت بد داشتن، 2. پليدى باطن، 3. دوروئى با برادران دينى، 4. اطمینان نداشتن به [خدا در] اجابت دعا، 5. تأخير نمازهاى واجب تا وقت بگذرد، 6. ترک تقرّب جستن به خدا به وسيله نيكى و خيرات، 7. بد دهنى و گفتن سخن زشت».[4]
2. استفاده از مال حرام
پیامبر اسلام(ص) فرمود: «هر کس لقمهای از حرام بخورد، تا چهل شب نمازش قبول نمیشود و تا چهل صبح دعایش مستجاب نمیگردد».[5]
ابن عبّاس میگوید: اين آيه نزد رسول خدا(ص) تلاوت شد: «اى مردم! از آنچه در زمين، حلال و پاكيزه است، بخوريد».[6] سعد بن ابیوقّاص برخاست و گفت: اى پيامبر خدا! دعا كن تا خدا دعایم را مستجاب گردانَد. پیامبر اسلام(ص) فرمود: «ای سعد! خوراکت را پاک گردان تا دعایت مستجاب شود».[7]
3. ستم کردن به مردم و کمک کردن به ستمکاران
یکی دیگر از موانع اجابت دعا ظلم و ستم به مردم و راضی بودن به ظلم ستمکار در حق مظلوم است. اگر کسی در حق برادر دینیاش و یا دیگر افراد مسلمان ستمی روا دارد و حقوق آنها را پایمال نماید، هرگاه به درگاه خدا تضرّع و زاری نماید و به درگاه الهی دست به دعا بلند کند، خدای متعال جواب او را نخواهد داد، و بر او غضب خواهد نمود.
ظلم و ستم، رشته محبّت الهی را پاره میکند، همانطور که خدای متعال میفرماید: «همانا خداوند ستمکاران را دوست نمیدارد».[8]
پیامبر اسلام(ص) میفرماید: «قطعاً خداوند دعای ستمدیدهای را که به دیگری چنان ستمی را روا داشته است، نمیپذیرد».[9]
«ستم نکنید که در این صورت، دعا میکنید و دعایتان مستجاب نمیشود، و باران میطلبید و باران نمیآید، و [از خدا] یاری میجویید و یاری نمیشوید».[10]
امام علی(ع): «خداوند عزّ و جلّ به عیسی بن مریم(ع) وحی فرمود که به اشراف بنی اسرائیل بگو: جز با دلهای پاک و دیدگان فروهشته و دستانی پاکیزه و به ستم نیالوده به خانهای از خانههای من وارد نشوند. و به آنان بگو: بدانید که من دعای کسی از شما را که حقّ یکی از آفریدگان من بر گردن او است، مستجاب نمیکنم».[11]
امام صادق(ع): «هر کس ستمکاری را در ستمش، معذور بدارد(ستم او را توجیه کند) خداوند کسی را بر او مسلّط میگرداند که به وی ستم کند. پس چنانچه [برای رفع ستم او از خود] دعا کند، خداوند دعایش را مستجاب نمیکند و در برابر ستمی هم که به او میشود، به وی اجری نمیدهد».[12]
نقل شده است؛ بنی اسرائیل به مدت هفت سال دچار قحطی شدند و خداوند متعال به پیامبرانشان وحی فرمود که؛ «اگر پیاده به سوی من آیید، چندان که زانوانتان بساید، و چندان دست به آسمان برکشید که دستهایتان به کرانههای آسمان رسد، و آن اندازه دعا کنند که زبانهایتان از دعا کردن خسته شود دعای هیچیک از شما را نمیپذیرم و به هیچ گریه کنندهای از شما رحم نخواهم کرد تا آنگاه که حقوق مردم را به صاحبان آنها باز گردانید». آنان چنین کردند و همان روز، باران آمد.[13]
4. نافرمانی از پدر و مادر و آزردن آنها
یکی دیگر از موانع اجابت دعا نافرمانی از پدر و مادر است، بهطوری که قلب آنان آزرده گردد و آنها ناراضی و ناخرسند شوند.
پیامبر اسلام(ص): «حجاب در برابر دعا، سرپيچى از پدر و مادر است».[14]
امام صادق(ع): «گناهانی که دعا را رد میکنند و فضا را تاریک میگردانند، نافرمانی از پدر و مادر و آزردن آنها است».[15]
5. بریدن از خویشاوندان
یکی دیگر از موانع استجابت دعا، بریدن از خویشاوندان و ارحام است. پیامبر اسلام(ص) میفرماید: «بریدن پیوند خویشاوندی، مانع اجابت دعا میشود».[16]
6. ترک امر به معروف و نهی از منکر
عائشه میگوید: رسول خدا(ص) فرمود: «ای مردم! خداوند به شما میفرماید: امر به معروف و نهی از منکر کنید پیش از آنکه دعا کنید و دعایتان را مستجاب نکنم و از من بخواهید و به شما ندهم و از من یاری طلبید و یاریتان نرسانم».[17]
پیامبر اسلام(ص): «هر گاه مردم امر به معروف و نهی از منکر نکنند، و از نیکان خاندان من پیروی ننمایند، خداوند بَدان آنها را برایشان مسلّط گرداند، و در این هنگام نیکانشان دعا کنند و دعایشان مستجاب نشود».[18]
امام کاظم(ع): «باید امر به معروف و نهی از منکر کنید و گرنه نابکاران شما، زمام کارهایتان را به دست میگیرند و در این صورت دعاهای نیکانتان مستجاب نخواهد شد».[19]
7. سبک شمردن نماز
پيامبر اسلام(ص) درباره آنچه به سَبُک شمارنده نماز میرسد، میفرماید: «امّا پيامدهاى دنيوى سَبُک شمردن نماز: 1. خداوند، بركت را از عمر او برمیدارد؛ 2. خداوند، بركت را از روزى او برمیدارد؛ 3. خداوند، سيماى (نشان) صالحان را از چهره او میزدايد؛ 4. هر عملى را كه انجام میدهد، پاداش نمیيابد؛ 5. دعايش به آسمان، بالا نمیرود؛ 6. در دعاى صالحان، بهرهاى نخواهد داشت».[20]
[1]. دیلمی، حسن، إرشاد القلوب إلى الصواب، ج 1، ص 149، قم، شریف رضی، چاپ اول، 1412ق.
[2]. لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، ص 524، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1376ش.
[3]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 75، ص 72، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[4]. صدوق، محمد بن على، معانی الاخبار، ص 271، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1403ق.
[5]. بحار الانوار، ج 63، ص 314؛ أبو شجاع ديلمی، شيرويه بن شهردار، الفردوس بمأثور الخطاب، ج 3، ص 591، بیروت، دار الكتب العلمية، چاپ اول، 1406ق.
[6]. بقره، 168.
[7]. أبو القاسم طبرانی، سلیمان بن أحمد، المعجم الأوسط، ج 6، ص 310، قاهره، دار الحرمین، بیتا.
[8]. بقره، 190.
[9]. قادری هندی، علاء الدین علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، ج 3، ص 503، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ پنجم، 1401ق.
[10]. هيثمی، نور الدين علی بن أبیبكر، مجمع الزوائد، ج 5، ص 423، بيروت، دار الفكر، 1411ق.
[11]. صدوق، محمد بن على، خصال، ج 1، ص 337، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.
[12]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 334، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[13]. غزالی طوسی، أبو حامد محمد، احیاء علوم الدین، ج 1، ص 307، بیروت، دار المعرفة، بیتا.
[14]. حلوانی، حسین بن محمد، نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ص 37، قم، مدرسة الإمام المهدی(عج)، چاپ اول، 1408ق.
[15]. الكافی، ج 2، ص 448.
[16]. نزهة الناظر و تنبيه الخاطر، ص 37.
[17]. منذری، عبد العظيم بن عبد القوي، الترغيب و الترهيب من الحديث الشريف، ج 3، ص 164، بیروت، دار الكتب العلمية، چاپ اول، 1417ق.
[18]. صدوق، محمد بن على، الامالی، ص 308، تهران، کتابچی، چاپ ششم، 1376ش.
[19]. طبرسی، علی بن حسن، مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص 50، نجف اشرف، المکتبة الحیدریة، چاپ دوم، 1385ق.
[20]. ابن طاووس، علی بن موسی، فلاح السائل و نجاح المسائل، ص 22، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، 1406ق.