در روایات دستور العملهایی برای ایمنی از آثار ناشی از زلزله - و نیز خراب شدن منزل به هر دلیل - بیان شده است که برخی از آنها را یادآور میشویم:
1. امام صادق(ع) در روایتی میفرمایند:
«فَإِذَا خِفْتَ الْهَدْمَ عِنْدَ الزَّلْزَلَةِ فَاقْرَأْ عِنْدَ مَنَامِكَ- إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَكَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كانَ حَلِيماً غَفُوراً»؛[1]
هرگاه از ويرانى هنگام زلزله در هراس بودی، در وقت خوابت این آیه را بخوان: «إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ ... این تنها خداست که آسمانها و زمين را از اينكه از جاى خود منحرف شوند [و فرو ريزند] نگه میدارد. و اگر روزی از مسیر خود منحرف شوند، هيچكس بعد از او نمیتواند نگاهشان دارد، مسلماً خدا همواره بردبار و آمرزنده است».[2]
2. امام علی(ع) فرمود: وقتى میخواهى بخوابى دست راست را زير گونهی راست بگذار و بگو: «بِسْمِ اللَّهِ وَضَعْتُ جَنْبِي لِلَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَ دِينِ مُحَمَّدٍ وَ وَلَايَةِ مَنِ افْتَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَهُ مَا شَاءَ اللَّهُ كَانَ وَ مَا لَمْ يَشَأْ لَمْ يَكُنْ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»؛ (به نام خدا، براى خدا و با پذیرش دين ابراهيم و دين محمّد و با پذیرش ولايت آنانی كه خداوند، پیروی از آنها را واجب كرده، در بستر آرمیدم. هر چه خدا بخواهد، رخ خواهد داد و آنچه نخواهد، اتفاق نخواهد افتاد، و گواهی میدهم كه خداوند به هر كارى تواناست).
هر كس اين دعا را هنگام خواب بگويد، از خطر دزد و ماندن زير آوار در امان خواهد بود و فرشتگان برايش استغفار خواهند كرد.[3]
3. امام صادق(ع) فرمود: «لَا تَمَلُّوا مِنْ قِرَاءَةِ- إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها فَإِنَّهُ مَنْ كَانَتْ قِرَاءَتُهُ بِهَا فِي نَوَافِلِهِ لَمْ يُصِبْهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِزَلْزَلَةٍ أَبَداً وَ لَمْ يَمُتْ بِهَا وَ لَا بِصَاعِقَةٍ وَ لَا بِآفَةٍ مِنْ آفَاتِ الدُّنْيَا حَتَّى يَمُوتَ....»؛ از خواندن سوره زلزال خسته نشويد؛ زيرا هر كس در نمازهاى نافلهاش آن سوره را بخواند، هرگز خداى عز و جل او را دچار آسیب ناشی از زمين لرزه نكند و در زلزله نميرد و (نيز) با رعد و برق و آسیبهای اینچنینی نمیرد تا مرگش فرا رسد.[4]
[1]. فاطر، 41.
[2]. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص 290، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، 1412ق.
[3]. همان، ص 289.
[4]. کلینی، محمد بن یعقوب، كافي، ج 2، ص 626، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.