جستجوی پیشرفته

 یكى از مفاهیمی كه از نگاه ارزشی در قرآن كریم و آموزه‌‌های دینی به صورت وسیعى انعکاس یافته، موضوع «هجرت» است.

پیامبر اسلام(ص) با هجرت خود از مكه به مدینه از یک محیط محدود و خفقان‌‌‏آور به یک محیط آزاد قدم گذارد و از یک جامعه‌ی بسته و ایستا به جامعه‌‌‌ای باز و پویا نقل مکان کرد، و همین «هجرت» تاریخ‌ساز بود كه زمینه را براى رساندن پیام اسلام به گوش جهانیان آماده ساخت.

قرآن كریم در 24 مورد با تعابیر مختلفی از مسئله‌ی هجرت سخن به میان آورده است؛ مانند «مهاجراً»، «مَنْ یهاجِرْ»، «من هاجر»، «الذین هاجروا» و... .[1]

از جمله آیاتی که در آن مسئله‌ی هجرت مطرح شده، این آیه است: «وَ مَنْ یهاجِرْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ یجِدْ فِی الْأَرْضِ مُراغَماً كَثیراً وَ سَعَةً وَ مَنْ یخْرُجْ مِنْ بَیتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیما»؛[2] كسى كه در راه خدا هجرت كند، جاهاى امنِ فراوان و گسترده‌‏اى در زمین می‌یابد. و هر كس به عنوان مهاجرت به سوى خدا و پیامبر او، از خانه خود بیرون رود، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خدا است و خداوند، آمرزنده و مهربان است.

معناى این آیه شریفه این است که هر كس در راه خدا؛ یعنى به جهت کسب خشنودى خدا مهاجرت كند، و به این منظور از خانه و كاشانه‌‏اش چشم بپوشد كه هم از نظر اعتقادى و هم از نظر عملى پای‌بند به دین خدا باشد، خواهد دید كه در زمین نقاط بسیارى براى زندگى است. هر نقطه‌‏اى را كه موانع نمی‌گذارد او در آن نقطه دین خدا را اقامه كند، با مهاجرت به نقطه‌‏اى دیگر با موانع به مقابله برمی‌خیزد، و آنها را از سر راه برمی‌دارد و آن وقت است كه در می‌یابد زمین خدا گسترده است.

مهاجرت به سوى خدا و رسول كنایه از مهاجرت به سرزمین اسلام است، سرزمینى كه انسان‌ها می‌توانند در آن‌جا با كتاب خدا و سنت رسول خدا(ص) آشنا شده، و سپس به آن دو عمل كنند. لزوم اجر و ثواب الهى بر خداى تعالى و به عهده گرفتن پاداش آنان از سوی خداوند - «فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ» - تعبیر كنایى است كه نزد خداوند اجرى جمیل و ثوابى جزیل است كه به طور یقین و صد در صد بنده مهاجر آن اجر را دریافت خواهد كرد.[3]

بنابر این، مهاجران در هر صورت به پیروزى بزرگى دست می‌یابند. چه بتوانند خود را به مقصد برسانند و از آزادى و حریت در انجام وظایف بهره گیرند، و چه نتوانند و جان خود را در این‌راه از دست دهند؛ چرا که تمام پاداش‌هاى نیكوكاران بر خدا است.

قرآن کریم در آیه‌ی دیگر می‌فرماید: «وَ الَّذینَ هاجَرُوا فِی اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا یعْلَمُونَ»؛[4] آنها كه پس از ستم دیدن در راه خدا، هجرت كردند، در این دنیا جایگاه (و مقام) خوبى به آنها می‌دهیم و پاداش آخرت، از آن هم بزرگ‌تر است، اگر مى‌‏دانستند!

این آیه می‌گوید مقام مهاجران مقام فوق العاده پر ارجى است. هم خود پیامبر اسلام(ص) و هم مسلمانان بعد، همگى براى آنها احترام خاصى قائل بودند؛ چرا كه آنها براى گسترش اسلام، به تمام زندگى خویش، پشت پا زدند، عده‌ای جان خود را به خطر انداختند، و بعضى از همه‌ی اموال خود چشم پوشیدند. تعبیر به «هاجَرُوا فِی اللَّهِ» كه حتى كلمه‌ی «سبیل» هم در آن ذكر نشده، اشاره به نهایت اخلاص این مهاجران است كه تنها براى خدا و در مسیر خدا و برای رضاى او و حمایت و دفاع از آئینش دست به چنین هجرتى زدند، نه براى نجات جان خود و یا استفاده مادى دیگر.

در تفسیر جمله «لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً»، گفته‌‏اند: یعنى شهر خوبى، مانند مدینه را به جاى شهرى كه آن‌را ترک کردند(مکه) برایشان فراهم آوردیم؛ زیرا كلمه‌ی «لنبوئنهم» از باب «بوأت له مكانا» است؛ یعنى مكانى را جهت جاى دادن كسى صاف كردم.[5]

در راستای اهمیت موضوع هجرت در مکتب اسلام، قرآن در جایی دیگر کسانی را که تن به ظلم داده و هجرت نکردند مورد سرزنش قرار می‌‌‌دهد:

«إِنَّ الَّذینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمی‏ أَنْفُسِهِمْ قالُوا فیمَ كُنْتُمْ قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفینَ فِی الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فیها فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصیرا»؛[6] كسانى كه فرشتگان (قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند، در حالی‌كه به خویشتن ستم كرده بودند، به آنها گفتند: شما در چه حالى بودید؟ (و چرا با این‌كه مسلمان بودید، در صفِ كفّار جاى داشتید؟!)، گفتند: ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم. آنها [فرشتگان‏] گفتند: مگر سرزمین خدا، پهناور نبود كه مهاجرت كنید؟! آنها (عذرى نداشتند، و) جایگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدى دارند.

از نظر اسلام، كسانى كه در محیط کفر و شرک زندگى می‌كنند ولى در آنها آمادگى ایمان به خدا وجود دارد، در صورتى كه نتوانند به وظایف دینی خود عمل کنند، باید آن محیط را ترک كنند، مگر این‌كه امكان هجرت وجود نداشته باشد. اگر كسى امكان هجرت داشته باشد و در عین حال در آن محیط زندگى كند، معلوم است كه ایمان درستى ندارد و نمی‌توان بر ایمان چنین شخصى اعتماد كرد. قرآن كریم در این آیه این‌گونه افراد را ستم‌گران بر نفس خود می‌‌‏داند و به آنها وعده عذاب جهنم می‌‌‏دهد. این دو مطلب در قالب یک گفت‌وگوى كوتاه میان ملائكه و این‌گونه افراد كه پس از مرگشان و در عالم برزخ صورت می‌‌‏گیرد، آمده است.

پس از آن‌كه فرشتگان چنین اشخاصى را كه با ارتكاب این گناه بزرگ بر خود ستم كرده‌‏اند قبض روح نمودند، به آنها می‌‌‏گویند: شما در دنیا چه حالتى داشتید و حال شما چگونه بود؟ آنها در پاسخ مى‌‏گویند: ما مستضعفان در زمین بودیم؛ یعنى در وطن خود از سوى مشركان و كافران در تنگنا بودیم و نمی‌توانستیم ایمان خود را اظهار كنیم و شرایط محیط طورى بود كه دریافت كلام حق بر ما دشوار بود. فرشتگان در پاسخ آنها می‌گویند: مگر زمین خدا وسعت نداشت تا شما در آن هجرت كنید و از آن محیط خفقان ‏آور و شرک آلود به محیط سالم و توحیدى نقل مكان كنید؟[7]

طبق این آیه و آیات فراوان دیگر قرآن، اسلام با صراحت دستور می‌دهد اگر در محیطى به دلیل عواملى نتوانستید آنچه وظیفه دارید انجام دهید، به محیط و منطقه‌ی امن دیگرى هجرت نمایید؛ زیرا با وسعت جهان هستى نمی‌توان استدلال نمود که من در این‌جا زاده شدم و خانه و زندگی دارم.

علت این دستور نیز روشن است؛ زیرا اسلام جنبه‌ی منطقه‌‏اى ندارد، و وابسته و محدود به مكان و محیط معینى نیست و به این ترتیب علاقه‌‏هاى افراطى به محیط تولد و زادگاه و دیگر علایق مختلف از نظر اسلام نمی‌تواند مانع از هجرت مسلمان باشد؛ لذا می‌‌‏بینیم در صدر اسلام، همه‌ی این علاقه‌‏ها برای حفظ و پیشرفت اسلام بریده شد، و کسانی که طالب حق بودند خانه و کاشانه‌ی خود را رها کردند و به دنبال پیامبر(ص) از سرزمین کفر مهاجرت نمودند، تا در کنار آن‌حضرت بتوانند از جهل و شرک و بت‌پرستی نجات یابند.

موضوع هجرت در روایات نیز فراوان مطرح شده است، به عنوان نمونه:

  1. «عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَیهِمُ السَّلَامُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): هَاجِرُوا تُورِثُوا أَبْنَائَكُمْ مَجْداً.»؛[8] امام صادق‌(ع) از رسول خدا(ص) نقل می‌کند با هجرت خود برای فرزندانتان بزرگی و عظمت به ارث بگذارید.
  2. «وَ الْهِجْرَةُ قَائِمَةٌ عَلَى حَدِّهَا الْأَوَّلِ مَا كَانَ لِلَّهِ فِی أَهْلِ الْأَرْضِ حَاجَةٌ مِنْ مُسْتَسِرِّ الْإِمَّةِ وَ مُعْلِنِهَا لَا یقَعُ اسْمُ الْهِجْرَةِ عَلَى أَحَدٍ إِلَّا بِمَعْرِفَةِ الْحُجَّةِ فِی الْأَرْضِ فَمَنْ عَرَفَهَا وَ أَقَرَّ بِهَا فَهُوَ مُهَاجِرٌ وَ لَا یقَعُ اسْمُ الِاسْتِضْعَافِ عَلَى مَنْ بَلَغَتْهُ الْحُجَّةُ فَسَمِعَتْهَا أُذُنُهُ وَ وَعَاهَا قَلْبُه»؛‏[9] هجرت، بر جایگاه ارزشى نخستین خود قرار دارد. خدا را به ایمان اهل زمین نیازى نیست، چه ایمان خود را پنهان دارند یا آشكار كنند. نام مهاجر را بر كسى نمی‌توان گذاشت، مگر آن‌كس كه حجّت خدا بر روى زمین را بشناسد. هر كس حجّت خدا را شناخت، و به امامت او اقرار كرد مهاجر است. و نام مستضعف در دین، بر كسى كه حجّت بر او تمام شد، و گوشش آن‌را شنید، و قلبش آن‌را دریافت، صدق نمی‌كند.

۳. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) ... وَ مَنْ مَاتَ مُهَاجِراً إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حُشِرَ یوْمَ الْقِیامَةِ مَعَ أَصْحَابِ بَدْرٍ»؛[10] امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل می‌کند: هرکسی که در حال هجرت برای خدا از دنیا برود، روز رستاخیز با مجاهدان و شهیدان بدر محشور خواهد شد.

 

 

 


[1]. جعفری، یعقوب، كوثر، ج‏2، ص 535: 536، قم، هجرت، چاپ اول، 1376ش.

[2]. نساء، 100.

[3]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏5، ص 52- 55، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.

[4]. نحل، 41.

[5]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏12، ص 254.

[6]. نساء، 97.

[7]. كوثر، ج ‏2، ص 533- 534.

[8]. ابن بابویه، على بن حسین، الإمامة و التبصرة من الحیرة، المقدمة، ص 35، قم، مدرسة الإمام المهدى عجّل الله تعالى فرجه الشریف‏، چاپ اول، 1404ق.‏

[9]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صالح، صبحی، ص 279- ۲۸۰، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.

[10]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏4، ص 548، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها