2511
«اتحاد عاقل و معقول» یکی از مباحث فلسفهی اسلامی است. در فلسفه ادراک کلیات، تعقل و معلومات کلی، معقول نامیده میشود. امّا مسئلهی اتحاد عاقل با معقول،اختصاص به معلومات کلی ندارد؛ بلکه طرفداران این نظریه در مورد مطلق معلومات(اعم از علوم حسی، خیالی و عقلی)، به اتحاد آنها با نفس قائلاند؛ بنابراین اتحاد عقل و عاقل و معقول به این معنا است که قوهی شناخت و شخص ادراک کننده(مدرِک) و موضوع ادراکشونده(مدرَک)، سه چیز مستقل از یکدیگر نیستند.
به بیان روشنتر در مورد هر ادراکى ذهن ما ابتدا سه عامل را تشخیص میدهد: عامل اوّل «مدرِک» یا ادراک کننده، عامل دوم «مدرَک» یا ادراک شده، و عامل سوم خود «ادراک» است. به عنوان نمونه، در ادراک مفهوم «فضا» ابتدا چنین به نظر میرسد که هنگام ادراک سه عامل دخالت دارد: اوّل خود ما که ادراک کننده هستیم، دوم مفهوم فضا که به ادراک ما درآمده است، و سوم خود عمل ادراک که حالتى است از احوال ما. این امور سهگانه به حسب اصطلاح و به ترتیب «عاقل»، «معقول» و «عقل» نامیده میشوند.
حال با توجه به اینکه عقل قوّهای نفسانی است و عاقل، همان نفس میباشد و به حکم بساطت نفس، عقل و عاقل یکی بیش نیست. و از آنسو، معقول و مدرَک بالذات، صورت حاصل شده در نفس است که مجرّد و غیر مادیبوده و موجودات خارجی معلوم بالعرض هستند. در اینجا هم به حکم بساطت نفس، صورت معقوله و نفس یکی است. در نتیجه، اتحاد عقل و عاقل و معقول ثابت میشود. بنابر این، نفس آدمی و قوّهی عاقله و معقولاتش یک واحد تجزیه ناپذیر است.