2557
«استقراء» يكى از اقسام سهگانه حجت و استدلال است. و آن استدلالى است كه در آن از مطالعهی امور جزئى به نتيجهاى كلى دستيابند. مثلا از ملاحظهی حيوانات مختلف كه هريک هنگام جويدن غذا فکّ پایین را حركت میدهند، حكم شود كه «هرحيوانى در وقت جويدن، فکّ پایین خود را میجنباند». به عبارت دیگر،استقراء دستيابى به قاعده و قانون كلّى است از طریق جستوجوى حالات افراد آن كلّى.
واژهی استقراء اصطلاحى منطقى است كه در اصول فقه مورد بحث قرار گرفته و در بابهاى گوناگون فقه نيز كاربرد دارد، و چون نتيجهی استقراء، حكم واقعى است، در زمرهی ادلّهی اجتهادى قرار دارد.
استقراء يا «تام» است، يا «ناقص».
«استقراى تام» يعنى آنکه تمام افراد و مصادیق يک كلّى به دقت مشاهده و بررسی شوند و مشخص شود که تمامشان در یک موضوع مشترکند و از این رو قاعدهای کلی استخراج شود که چنین قاعدهای قطعی و یقینی خواهد بود و از لحاظ شرعی نیز معتبر است، اما «استقراى ناقص» يعنى جستوجوى بعضى از افراد كلّى و مشاهده اشتراک در موضوعی خاص در تمام موارد جستجو شده كه نتيجهاش، نوعی ظنّ و احتمال قوی خواهد بود که دیگر موارد جستجو نشدهای که مصداق آن کلی هستند نیز در این موضوع با دیگر مصادیق اشتراک دارند. این استقرا گرچه موجب ظن قوی است، اما چون تمام مصادیق به دقت بررسی نشدهاند، این استقرای ناقص نمیتواند حجت عقلی و شرعی باشد.