6807
واژهی «تفسير» در لغت عرب يا از «فسر» گرفته شده که برخی آن را اشتقاق و قلبی از ریشه «سفر» میدانند.
تفسیر با واژههایی مانند «ابانه، تبيين، كشف و تفصيل» مترادف است.
بنابر اين، تفسير در لغت به معناى روشنى و روشنگرى، پرده برداشتن، كشف كردن، توضيح دادن و آشكار كردن است.
تفسير در هر کدام از علوم عقلی، تجربى و علوم نقلى میتواند داراى معناى خاص خودش باشد؛ اما در ميان علوم نقلى منحصراً در شرح و كشف معانى قرآن، و گزارش لغات و تعابير آن استفاده میشود.
اينكه آيا میتوان تعریفی دقیق از «تفسير قرآن كريم» ارائه کرد و يا نه، نظريات مختلفى وجود دارد، عدهاى بر اين باورند كه نمیتوان تعريفی علمى با مرزبندیهای مشخص از تفسير ارائه نمود؛ زيرا بیان قرآن کریم محدود به قواعد و چارچوبهای شناخته شده نيست، بنابراين، فقط میتوان گفت: تفسير، بيان سخن خدا و روشن كردن مفهوم آن است. و گروهى ديگر بر اين عقيدهاند كه تفسير، مانند ديگر علوم قابل تعريف است و هر كس بنابر برداشتی كه از تفسير داشته به تعريف آن پرداخته است.
از سخن بیشتر انديشمندان اسلامى و پژوهشگران علوم قرآنى برداشت میشود:
- تفسير به مجموعه آگاهیهايى اطلاق میشود كه مربوط به مفهوم و معناى آيات قرآن كريم، و توضيح و تشريح و كشف معانى مفردات و جملههاى قرآنى است.
- تمام مطالبى كه در تفسير قرآن كريم مورد توجّه قرار گرفتهاند، به اين مهم اشاره دارند كه تفسير بايد از سنخ مدلولهاى لفظى باشد و اختلاف در تفسير، صرفا به چگونگى كشف و بيان مدلول و مفاهيم لفظى آيات بر مىگردد.
- تطابق و توافق بين لفظ و معنا بايد هميشه محفوظ باقى بماند، چه در غير اين صورت، نسبت دادن هر چيز به قرآن كريم ممكن مینمايد.
به هر حال تفاسیر فراوانی از قرآن کریم از دیدگاهها و نگاههای مختلف وجود دارد که ذخیره دانشی بزرگی برای علوم اسلامی میباشند.