لطفا صبرکنید
25294
- اشتراک گذاری
تعالیم عالیهی اسلامی ارزش فراوانی برای زنان قائل گردیده و بیشترین خیر و برکتها را در وجود زنان خوب می داند.
البته زن و مرد هرچند در حقیقت انسانی مشترک هستند اما تفاوتهای فراوان و غیر قابل انکاری دارند و بدین لحاظ اسلام ، در مورد هر کدام شیوه های رفتاری متفاوتی را سفارش کرده و وظایف ارزشمند متفاوتی را بر عهده هریک قرار داده است .
اما در باره روایتی که بعضی نقصانها را به زنان نسبت می دهد باید گفت: بر فرض صحت انتساب چنین روایاتی به امام علی(ع)، باید گفت: این یک حکم کلی و عمومی درباره تمام زنان نیست. از تاریخ استفاده می شود که این خطبه به بعد از جنگ جمل مربوط است، و در این جنگ؛ عایشه یکی از افراد مؤثر بوده است و در واقع طلحه و زبیر از وجه ی اجتماعی وی به جهت این که همسر پیامبر (ص) بود استفاده کردند و جنگ مهمی را علیه حکومت حضرت علی (ع) در بصره به راه انداختند. امام علی (ع) پس از شکست دشمنان و پایان جنگ، خطبه مزبور را در مذمت زنان ایراد فرمودند.[1] بنابراین با توجه به قرائن و شواهد؛ مسلم است که نظر آن حضرت در این جا، حکایت حال عده ای خاص از زنان است، نه همه زنان جهان.
[1]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، ص 105 – 106، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
تعالیم عالیه ی اسلامی ارزش فراوانی برای زنان و همسران قائل گردیده و روایات اسلامی آنان را مورد تمجید قرار داده اند. امام جعفر صادق(ع) فرمود: «بیشترین خیر و برکتها در وجود پربار زنان گذاشته شده است.»[1] پیشوای ششم جهان تشیع، زنان را به دو دسته ی خوب و بد تقسیم نموده و در مورد خوبان آنها می فرماید: «ارزش این گونه زنان، از طلا و نقره و جواهرات دیگر بالاتر است و هیچ گونه جواهری در برابر آنان ارزش و بهایی ندارد.»[2] رسول خدا(ص) نیز میفرمایند: «این جهان به منزلهی متاعی است که بهترین متاع و دست آورد آن، زنان نیکو سیرتاند.»[3]
این سخنان ارزشمند معصومین(ع) به قسمتی از ارزشهای زنان اشاره نموده و وجود آنان را سرچشمه خیر و برکت و ارزش وجودی و معنوی آنان را بالاتر از گرانبهاترین اشیاء دنیا معرفی مینماید. [4]
در کنار این تمجیدها باید در نظر داشت که در نظام تکوین بین زن و مرد از چند جهت تفاوتهای زیادی وجود دارد:
از جهت اعضا و جوارح و از نظر احساسات، عواطف، تمایلات و اخلاق، طبق نظر روانشناسان، محبت، رفتار انفعالی، رفتار عاطفی و حمایت کننده، از ویژگیهای زنانه است.[5]
نیز گفتهاند: داشتن دلی پر مهر و عاطفه و احساساتی آتشین از خصائص زنان است.[6]
زن در تقلید، مدپرستی، تجمّل پرستی، خنده و گریه از مرد پیش قدم است.[7]
زنان به جهت این که از نیروی احساس و عاطفه بیشتری بهرهمندند، از صحنههای احساسی و عاطفی بیشتر متأثر میشوند و به هیجان میآیند.[8]
به دلیل این تفاوتها[9] و صدها تفاوت دیگر است که میتوان گفت: جنس زن برای انجام وظایفی متفاوت با مرد آفریده شده . قانون آفرینش، وظیفه حساس مادری و پرورش نسلهای نیرومند را بر عهده او گذارده، به همین دلیل سهم بیشتری از عواطف و احساسات به او داده است، در حالی که طبق این قانون، وظایف خشن و سنگینتر اجتماعی بر عهده جنس مرد گذارده شده، و سهم بیشتری از تفکر به او اختصاص یافته بنا بر این اگر بخواهیم عدالت را اجرا کنیم باید پارهای از وظایف اجتماعی که نیاز بیشتری به اندیشه دارد بر عهده مردان گذارده شود، و وظایفی که عواطف و احساسات بیشتری را میطلبد بر عهده زنان گذاشته شود. [10]
اما با وجود همه این تفاوتها حقیقت انسانی زن و مرد یکسان است و بر همین مبنا است که امام خمینی بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران در این باره میگوید:
« از [نظر] حقوق انسانی، تفاوتی بین زن و مرد نیست؛ زیرا که هر دو انساناند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را هم چون مرد دارد، بله در بعضی از موارد تفاوتهایی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آنها ارتباط ندارد.[11]
آری این تفاوتها موجب تفاوت نقشها و وظایف مختلفی است که هر یک باید بر عهده بگیرند تا چرخ جامعه به حرکت درآید.
اما درباره روایتی که بعضی نقصانها را به زنان نسبت میدهد باید گفت:
1- بر فرض صحت انتساب این روایت به امام علی(ع)، باید گفت: این یک حکم کلی و عمومی درباره تمام زنان نیست. از تاریخ استفاده می شود که این خطبه به بعد از جنگ جمل مربوط است، و در این جنگ؛ عایشه یکی از افراد مؤثر بوده است و در واقع طلحه و زبیر از وجهی اجتماعی وی به جهت این که همسر پیامبر(ص) بود استفاده کردند و جنگ مهمی را علیه حکومت حضرت علی(ع) در بصره به راه انداختند. امام علی(ع) پس از شکست دشمنان و پایان جنگ، خطبه مزبور را در مذمت زنان ایراد فرمودند.[12] بنابراین با توجه به قرائن و شواهد؛ مسلم است که نظر آن حضرت در این جا، حکایت حال عدهای خاص از زنان است، نه همه زنان جهان. زیرا بدون شک زنانی بوده و هستند که از نوابغ روزگار و بسیار عاقلتر از مردان عصر و زمان خود بودهاند. چه کسی میتواند عقل و درایت زنانی مانند حضرت خدیجه(س)، حضرت فاطمه(س)، زینب(س)، و دیگر زنان بزرگ تاریخ را در پیشرفت اسلام و مبارزه آنان را در کنار مردان در جهت رشد و اعتلای کلمه توحید، انکار کند یا کمتر از مردان بداند. بنا بر این چطور میتوان گفت که مراد حضرت علی(ع) از چنین گفتاری مذمت و ملامت همه زنان (صنف زنان) بوده است؟
علاوه حضرت علی(ع) در برخی موارد از ضعف عقل مردان کوفه و بصره شکایت کرده و در سرزنش و نکوهش آنان مطالبی بیان فرموده است، به عنوان نمونه آن حضرت در خطبه چهاردهم نهجالبلاغه می فرماید: "عقلهای شما سبک و افکارتان سفیهانه است."[13]
در خطبه سی و چهارم فرمود: "اف بر شما (مردان)...شما عقل خود را بکار نمی اندازید."[14]
در خطبه نود و هفتم فرمود: "ای گروهی که بدنهایشان (اجسامشان) حاضر و عقلهایشان غایب است (عقل ندارند)...."[15].
در خطبه 131 آمده است: "ای جانهای دارای اختلاف و ای قلبهای پراکندهای که بدنهایشان حاضر و عقلهایشان غایب(تعطیل) است..."[16]
در این موارد امام علی(ع) به روشنی برخی از مردان را مذمت میکند و آنان را کم خرد و سبک اندیش معرفی میکند، در حالیکه از کوفه و بصره مردان متدین ، عالم و دانشمند دینی فراوانی به جهان اسلام تقدیم شده است.
بعبارت دیگر قضایا و حوادث تاریخی در یک مقطع خاص ممکن است، زمینه ستایش را فراهم کند و در مقطع دیگر زمینه نکوهش و مذمت را[17] و پس از گذشت زمان هم زمینه مدح منتفی میشود و هم زمینه مذمت و نکوهش[18]، و از این جهت نکوهشهای نهج البلاغه درباره زنان یا مردان کوفه و بصره، یک قضیه شخصیه است[19].
شاهد دیگر آنست که در مواردی؛ امام(ع) نقص عقل را به بسیاری از انسانهای دیگر نیز نسبت داده است. در سخنی حضرت علی(ع) میفرمایند: خودبینی، نشانه ضعف و کمی و نقصان خرد اوست[20]. در این حدیث و احادیث دیگری[21]، مواردی چون؛ خودبینی، شهوت، تابع هوای نفس بودن و... از عوامل نقص عقل شمرده شده است. بنابراین بعید نیست که نسبت دادن نقص عقل به زنان نیز، از همین قبیل باشد و منظور از آن وجود عواملی عارضی به ویژه در آن زمان بوده که باعث نقصان عقلشان شمرده شده است. این عوامل چون ذاتی و در سرشت زن نیستند با تربیت و تهذیب قابل زدایشاند.
و در واقع این گونه سرزنشهای زنان، به اصل ذات و گوهر زنان بر نمیگردد، همانطوری که سرزنشهای مردان، به اصل ذات آنها بر نمیگردد.
علاوه این گونه روایات غالبا جنبه تربیتی و تحذیری دارد. یعنی هشداری به مردها برای عدم سرسپاری در برابر دستورات و خواستههای رنگارنگ زنان است که چه بسا آنان را گرفتار آفات و آسیبهای متعددی میسازد و متضمن آن است که تا حدودی باید مردان روحیه استقلال خویش را حفظ نمایند به ویژه آن که در شرایطی مانند جنگ و ناملایمات که پیروی از هواها و افکار آنان موجب رکود وسستی میشود و این مطلب با شرایط زمانی امیرالمؤمنین(ع) رابطه تنگاتنگی دارد.[22]
2- به یک اعتبار می توان گفت؛ عقل بر دو نوع است:
1- عقل حسابگر یا عقل اجتماعی.
2- عقل ارزشی.
ممکن است ک مراد حضرت علی(ع) از برتری عقل مردان بر زنان در عقل حسابگر باشد نه عقل ارزشی.
بعبارت دیگر؛ برتری ناشی از تفاوتهای موجود در زن و مرد، تنها در عقل حسابگر است، اما عقل ارزشی که موجب تقرب به خدا میشود و بهشت به وسیله آن تحصیل می شود[23]، در چنین عقلی مردان بر زنان برتری ندارند.[24]
اگرچه همانطوریکه بیان شد زن و مرد در هویت و ارزشهای انسانی باهم دیگر تفاوتی ندارند اما به مقتضیات جنسی خود به طور متفاوت عمل می کنند. خداوند موجودات را بر اساس حکمت و به تناسب موقعیت و مسئولیتی که باید عهده دار آن باشد، آفریده است. زن و مرد نیز از این قانون استثنا نیستند. زن و مرد از جهاتی مانند جسم، روان، احساسات و عواطف، با هم فرق دارند. علاقه زن به خانواده و توجه ناآگاهانه او به کانون خانوادگی بیش از مردان است. زن از مرد رقیق القلبتر است. و کلام حضرت علی(ع) ناظر به این تفاوتهای روانی و جسمی زنان با مردان است. یعنی خواسته است بفرماید: احساسات زن بر عقل او غلبه دارد که اگر این نبود زن نمیتوانست به وظایف مادری خود عمل کند و از این جهت مرد در نقطهی مقابل زن است و عقل مرد بر احساس او غلبه دارد و این تفاوتها در نظام خلقت بر طبق حکمت الهی است و وجود این تفاوتها هم ضروری است، پس حضرت در مقام ارزشگذاری یکی بر دیگری نیست بلکه در صدد گزارش از یک واقعیت تکوینی است و اینکه احساسات و عواطف اگرچه در جای خود مطلوب است اما در تصمیمگیریهای سرنوشت ساز نباید حرف اول را بزند.[25]
علاوه بر این، در احادیث مذکور علت نهی از مشورت با زنان ،ضعف تصمیمگیری آنها بیان شده است پس در صورت عدم ضعف تصمیمگیری در برخی از زنان نهی از مشورت با آنان برداشته خواهد شد چنان که اگر مردانی در تصمیمگیری ضعیف باشند، نهی از مشورت، شامل آنان نیز خواهد بود.
[1]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 3، ص 385، باب کثره الخیر فی النساء، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.
[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5، ص 332، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[3]. کوفی، محمد بن محمد اشعث، الجعفریات (الأشعثیات)، ص 91، تهران، مکتبة نینوی الحدیثة، چاپ اول، بی تا؛ محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 14، ص 150، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1408ق.
[4]- نک: نمایه: «تنبیه زنان بر اساس آیۀ نشوز»، 408.
- [5]روانشناسی رشد، ج اوّل، ص 330، از انتشارات سمت.
[6]- دکتر سید رضا پاک نژاد، همان، ص 281.
[8] - کتاب نقد، ش 12، ص 59.
[9]- در بحث تفاوتها، ر. ک: نمایه: «سرّ نابرابری شهادت زن و مرد»، 455؛ «عدم برتری مرد بر زن»، 531.
-[10] نک: نمایه: «عدم برتری مرد بر زن»، 531.
- [12] سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، ص 105 – 106، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
- [13] "خفّت عقولکم و سفهت حلومکم..." نهج البلاغة، ص 56.
[14]- "افّ لکم... فأنتم لا تعقلون..."؛ نهج البلاغة، ص 78.
[15]- "أیها القوم الشاهدة أبدانهم الغائبة عنهم عقولهم..."؛ نهج البلاغة، ص 142.
- [16] "أیتها النفوس المختلفة و القلوب المتشتته الشاهدة أبدانهم و الغائبة عنهم عقولهم..." نهج البلاغة، ص 188 – 189.
- [17]یعنی ستایش ها و یا نکوهش ها در برخی موارد معلول شرایط و حوادث خاص است.
- [18] جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جلال و جمال، ص 368، 369.
- [19]معادیخواه، عبدالمجید، خورشید بی غروب، خ 14و 13.
- [20] "إِعْجَابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ دَلِیلٌ عَلَى ضَعْفِ عَقْلِهِ"؛ کافی، ج 1، ص 27، ح 31، کتاب العقل و الجهل.
- [21] مثل «اعجاب المرءِ بنفسه حمق» تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، محقق و مصحح: درایتی، مصطفی، ص 309، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1366ش.
- [22] ر. ک: زن در آیینه جلال و جمال.
[23] - کافی، ج 1، ص 11، کتاب عقل و جهل، حدیث 3: «عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا الْعَقْلُ قَالَ مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَان ».
- [24] زن در آیینه جلال و جمال، ص 268، 369.
[25] - نک: نمایه، «دیدگاه امام علی(ع) درباره عقل زنان»، 456.